سال
2009 بود که در آخرین انتخابات باشگاه فلورنتينو پرز دوباره و بعد از 3
سال به ریاست پر افتخار ترین باشگاه اسپانیایی رسید اما در انتخاباتی که
تنها 1 نامزد داشت!
به طور کلی تاریخ رئال مادرید را هم از نظر افتخارات و هم ریاست می توان به سه بخش تقسیم کرد:
1.دوره ی اول عصر ریاست سانتیاگو برنابئو بود که از سال 1945 تا سال 1978 به طول انجامید.
در
سال 45 و بعد از اینکه سانتیاگو برنابئو یسته به عنوان مدیر باشگاه انتخاب
شد سعی کرد اقداماتی را مبنی بر خرید بازیکن های بزرگ نظیر دی استفانو و
گسترش زمین تمرین و استادیوم (افتتاح ورزشگاه سانتیاگو که به احترام او به
این اسم نام گذاری شده) انجام دهد.
در
زمان او و به پیشنهاد یک روزنامه نگار وی و چند تن دیگر جامی را طراحی
کردند که تیم هایی از سراسر اروپا در آن شرکت کنند.(جامی که اکنون آنرا با
نام لیگ قهرمانان اروپا می شناسیم). در دوران او رئال طلایی ترین نتایج
تاریخ خود را تجربه کرد. 6 قهرمانی اروپا که تکرار نشدنی ست. در دهه 70 کسب
5لیگ و 3 جام حذفی.
و
اما اتفاق ناگوار و آغاز دوره ی جدید در سال 78 رخ داد که در حین برگزاری
بازی های جام جهانی برنابئو درگذشت 3روز نیز توسط فیفا و به احترام وی در
حین مسابقات عزای عمومی اعلام شد.و اولین دوره ی جام برنابئو نیز در همان
سال بود. جامی که هر سال قبل از مسابقات و همزمان با تاریخ درگذشت وی
برگزار می شد اما امسال به دلیــــل برخی برنامه ریزی ها و تداخل ها و
امکان خستگی بازیکنان این جام در هفته هایی دیگر و در حین مسابقات لیگ
برگزار خواهد شد
2.دوره ی دوم که بین سال های 1980 تا 2000 بود که به دوره ی کرکس ها معروف است.
نیمه
ی اول دهه ی 80 فروغ چندانی نداشت و تیم نتوانست لالیگا را فتح کند. تا
نیمه ی دوم دهه که گروهی از بازیکنان لیگ اسپانیا به تیم آمدند یک روزنامه
نگار اسپانیایی عنوان کرکسها را برای آن تیم انتخاب کرد که به خاطر 5
بازیکن فوقالعاده آن بود:
بوتراگوئنو، سانچز، مارتین وازکوئز، میشل و میخل پاردخا.
کرکس
ها 2جام یوفا، 5لیگ اسپانیا پیاپی،1جام حذفی اسپانیا و 3 سوپر کاپ اسپانیا
را کسب کردند اما این تیم رویایی و گروه کرکسها ، در اوایل دهه 90 و با
جدایی امیلی بوتراگونو، مارتین وازکوئز و میشل از تیم ، از هم پاشید.
اما این پایان کار نبود و در دهه ی نود بعد از جدایی این بازیکنان 2 جام قهرمانان در راه بود.
سال
1996 کاپلو در 1سال حضورش قهرمانی را کسب کرد در این دهه با مدیریت
لورنسو سانز و بازیکنانی (که اغلب در داخل باشگاه بزرگ شده بودند) نظیر :
رائول،
هیرو، زامورانو و ردوندو کارلوس، میاتوویچ، شوکر و کلارنس سیدورف به
همراه فرناندو مورینتسی که در سال 1997 به تیم آمد تحت هدایت یاپ هینکس پس
از 33 سال هفتمین جام اروپایی خود را کسب کنند
.در
فینال به لطف تک گل میاتوویچ دست یوونتوس را از جام کوتاه کردند. دو سال
بعد در سال1999 نیز رئالیها موفق شدند تا با درخشش رائول ، هشتمین جام
اروپایی خود را با شکست 3-0 والنسیا کسب کنند.
دهه ی 90 شاید تنها دهه ای بود که استفاده از بازیکنان آکادمی تا این اندازه به چشم میخورد.
آنچه که این موضوع را شیرین تر می کرد کسب قهرمانی با این بازیکنان بود. به خصوص قهرمانی در جام قهرمانان اروپا
استفاده
از بازیکنان بومی به خصوص بازیکنانی که از قلب باشگاه بزرگ می شوند و به
موفقیت می رسند برای فوتبال دوستان نیز همیشه زیبا بوده و تماشاگران با
چنین بازیکنانی پیوند قلبی پیدا می کنند.
در
مقایسه این 2دوره به طور یقین دوره ی اول از لحاظ موفقیت برتر بوده اما
قهرمانی هایی که در سال های 97 و 99 برای رئال به دست آمد برای طرفداران
سپید پوشان شیرینی خاص تری دارد.
جذب
بازیکن و نتیجه گرفتن اشکال محسوب نمی شود. حتی داشتن بازیکنان سطح برتر
دنیا در نیمکت یک مزیت است که هر تیمی قادر به کنترل چنین وضعیتی نیست اما
باید پذیرفت که چنین سیاستی علاوه بر ضربه زدن به تیم ملی کشور مربوطه
یکی از احساس های ناب فوتبالی را از تماشاگران محروم می کند:
احساس افتخار به اسطوره ی خود باشگاه.
3.
دوره ی سوم-دوره ی کهکشانی ها با مدیریت پرز(2بار)وکالدرون(1با)از 2000 تا
___________________________________
بسیار ممنونم از الهه خانوم که با مقاله های فوق العاده شون پرچم ستون ادبی رو بالا نگه میدارن
منظر قسمت دوم این متن زیای ادبی باشید