فوتبال منصف یا نامرد؟

امسال دوستاران فوتبال در سراسر جهان شاهد اتفاقات عجیبی در دنیا فوتبال بودند از رفتن گواردیولا تا ظهور دوباره رئال مادرید و از بین رفتن سلطه بارسلونا بر اروپا اما شاید بتوان گفت نقطه عطف این دوران در فینال چمپیونز لیگ بود فینالی که همه منتظر الکلاسیکو دیگری بودند اما چلسی به حق و بایرن به ناحق به فینال رسیدند و باید تبریک گفت به چلسی که مورینیو ساخت و حالا دی ماتئو با استفاده از فلسفه مورینیو قهرمان شد اما حالا سوال این جاست که آیا حق به حقدار رسید یا نه؟؟
هم در مورد چلسی هم بایرن بله رسید چون حق چلسی حضور در فینال بود اما بایرن نه بایرنی که با نا جوانمردی با دانستن این که رئالی ها خسته هستند بعد از نابود کردن بارسلونا و دست های پشت این تیم باز اما رئال 120 دقیقه مردانه ایستاد و جنگید در برابر تیمی که یک هفته استراحت کرده بود اما باز هم نتوانست رئال خسته را در وقت معمول شکست دهد دیشب وقتی شاهد زانو زدن اشنایگر و اشک های او بودم یاد زانو زدن مورینیو در زمان پنالتی های اون بازی افتادم در فینال روی منصف فوتبال را شاهد بودیم چرا که تیم مغرور و خودبین بایرن توسط یک بازیکن سیاه پوست شکست خورد تیمی که همیشه به نژاد پرست بودن بازیکن ها و طرفدارانش معروف است بازیکنی مثل نویر که وقتی دروگبا را پشت توپ دید چنان نگاه حقیرانه ای به او کرد که مثل اینکه به انسانی پست نگاه می کند اما همین انسان او را مغلوب کرد حق بایرن نبود که قهرمان بشه چون تیمی که بازیکنانش خود را برترین انسان ها می دانند حق گرفتن این جام را ندارند باید به چلسی و طرفدارانش باید تبریک گفت به ویژه انهایی که در آریانز ارنا در مقابل ژرمن ها همه ی توهین های آنها را تحمل کردند اما با جام به لندن برگشتن اری ژرمن ها با اشک به خانه هایتان بروید چون روزی مادریدسمو ها با اشک به خانه رفتند چوب خدا بی صداست بهتر است به جای قهرمانی در عالم پوچ خود سیر کنید

تیتر روزنامه های و آس مارکا

MARCA
http://img.kiosko.net/2012/05/20/es/marca.200.jpg
25 میلیون برای کاکا
آخرین پیشنهاد پی اس جی برای رئال مادرید
پی اس جی مشکلی برای پرداخت دستمزد سالی 9 میلیون یورو ندارد و حاضر است که آن را بپردازد
رئال می تواند با فروشش از 27 میلیون یوروی باقیمانده از دستمزدش راحت شود
کومان :" رئال بهتر است ، نه به خاطر داوری ها"

as
http://img.kiosko.net/2012/05/20/es/as.200.jpg
رئال ، نا امید از قرضی ها
گاگو ، کانالس ، پدرو لئون و ماتئوس بازگرانده نمی شوند


بنزما ، بهترین بال راست جهان

هرگز نمی توان در استعدادها و توانایی های بنزما تردیدی داشت . بازیکنی که حرکات پا به توپ خوبی دارد و ظرافتش در ضربه زدن به توپ ، ستودنی است . اما مسئله این جاست که او در پست غیرتخصصی چه در رئال و چه در تیم ملی فرانسه بازی می کند چرا که با توجه به مشخصه های بازیش ، او را بیشتر می توان یک هافبک کناری درنده دانست تا یک مهاجم نوک .
کریم یک بال راست بسیار خوب برای رئال مادرید می تواند باشد . بال راستی که با توجه به این که سبک بازیش متفاوت با دی ماریاست ، بسته به نوع و شیوه بازی می تواند بسته به سبک بازی حریف ، جایش را با رشته فرنگی (ال فیدئو) تغییر دهد . بازیکنی است که از جناحین ، حرکات مورب خوبی به سمت دروازه دارد ، مدافع مقابلش را به خوبی جا می گذارد و تقریبا اگر موقعیت هشتاد درصد گلزنی هم داشته باشد ، از شوت زدن در اغلب موارد امتناع می کند و به بازیکنی پاس می دهد که شانسش شاید بیشتر باشد (و شاید هم نباشد !)

شم گلزنی
در فرهنگ فوتبال ، مهاجم کسی است که گل بزند ، حتی اگر هیچ استعداد دیگری نداشته باشد . کسی مثل پیپو اینزاگی یا در همین فوتبال خودمان ایمون زاید که اخیرا چهره شده ، این دست بازیکن ها در فوتبال دنیا کمیاب هستند . بازیکنانی که از کمترین موقعیت هایی که دارند ، گل بسازند حتی اگر قواعد دیگر فوتبال حرفه ای نظیر سرعت یا تکنیک را هم نداشته باشند . اما حقیقتا بنزما در کنار همه استعدادهایش ، شم گلزنی پایینی دارد .
همان گربه ناز مورینیو ، به همان اندازه که با تحرکش در هر بازی موقعیت سازی می کند ، موقعیت خراب می کند . مثلا شاید در زمان حضور هیگواین و نبود کریم ، رئال صاحب سه موقعیت شود و به دو گل برسد ، اما در زمان حضور کریم ، رئال به ده موقعیت می رسد اما به یک گل دست پیدا می کند و این همان نقص بازی کریم است . همان جایی که می توان گفت استفاده از او در پست مهاجم نوک ، تنها برای شاد کردن دل فلورنتینوست .
کریم به جز سر طاس و برخی دریبل های جادویی ، شباهتی به رونالدو نازاریو ندارد . بازیکنی که فلورنتینو به عشق پیدا کردن همزادش ، به خانه بنزما رفت . رونالدو نازاریو از کمترین موقعیت هایی که داشت ، گل می ساخت . حتی زمانی که باسکول هم نمی توانست وزنش را تحمل کند ، هم به سبک خاص خودش گل می زد . اما اگر امتیازاتی که مقابل ویارئال ، والنسیا و مالاگا از دست رفت را نگاه کنیم ، جدا از دو اشتباه بد ایکر مقدس در ال مادریگال یا در مقابل تیم پلگرینی در توپگیری ، به مشکل بزرگ بنزما در زمینه تمام کنندگی بر می خوریم .
درست است که کریم نسبت به سه سال پیش ، خیلی گلزن تر شده اما در ابتدا آن قدر شم گلزنیش پائین بود که این پیشرفت لاک پشتی را نتوان مورد توجه قرار داد . زدن نزدیک به سی گل برای مهاجمی که در اغلب بازیهای مهم و غیرمهم فصل شرکت داشته ، آن قدر ها هم آمار بزرگی نیست . چه بسا که هیگواین در سومین سال حضورش در رئال ، بالاتر از رائول ، روبینیو و .... تبیدل به بهترین گلزن فصل رئال شد . آن هم در حالی که در خیلی از بازیهایش در پست بال راست بازی می کرد . اما آن قدر در همان پست گل زد تا شوستر یا خوانده راموس ، چاره ای نداشته باشند جز این که او را مهاجم بدانند .
اما حقیقت این است که بنزما با این که حتی در پست مهاجم نوک هم بازی می کند ، آن قدر گلزن نیست که باید باشد . مشخصا او یک بال راست هنرمند است . یکی مثل دی ماریا که هر از چند گاهی گلهای زیبا می زند . گلش به اوساسونا ، اثری تاریخی است اما مگر نه آن که دی ماریا هم گلهای تماشایی می زند ؟
دی ماریا اگر موقعیت خراب نکند ، کسی زیاد ناراحت نمی شود چرا که توقعی از او برای گلزنی نمی رود چرا که برچسب " مهاجم " رویش نیست اما نمی توان پذیرفت که یک مهاجم ، این همه موقعیت در طول فصل خراب کند .
در مجموع در بازیهایی که بنزما به تنهایی (و بی حضور هیگواین) در ترکیب اصلی قرار می گیرد ، این طور به نظر می رسد که رئال مادرید بدون مهاجم بازی می کند یا شاید بتوان رونالدو را مهاجم اصلی دانست و کریم را به عنوان مهاجم کاذب ، پشت سرش . البته این هم روش بدی نیست . بی تردید مقابل بارسایی که خودش بی مهاجم نوک تخصصی بازی می کند (به خصوص در این فصل و بدون ویا) این گونه بازی کردن نمی تواند ناراحت کننده باشد .

راه حل
شاید راهکار مشکلی به نظر برسد اما اگر مربی بخواهد اسان است . کمتر کسی فکر می کرد که راموسی که در پست دفاع راست به قهرمانی یورو و جام جهانی رسیده ، یک شبه تبدیل به یکی از بهترین دفاع وسط های اروپا شود . پس تغییر پست کریم ، چندان هم اتفاق عجیبی نمی تواند باشد . با توجه به رفتن احتمالی کاکا ، رئال در سه پست پشت مهاجم ، دچار کمبود بازیکن می شود . به جز دی ماریا ، اوزیل و کریستیانو ، فقط کایخون برای این پست ها ، وجود دارد . پس بد نیست که به استفاده از بنزما در این پست و حتی خرید یک مهاجم دیگر برای رقابت با هیگوائین ، فکر کرد . مهاجمی نظیر آدبایور که ظرفیت نیمکت نشینی را داشته باشد . 
تاریخ هم نشان می دهد که هر زمان که هیگوائین و بنزما در این فصل در کنار هم فیکس شدند ، بهترین بازیهای فصل تیم را دیده ایم . البته از این بازیها باید بازی رفت کوپا را حذف کرد چرا که مورینیو با کنار گذاشتن اوزیل و کاکا از آن بازی ، یکی از افتضاحات عجیب دوران مربیگریش را رقم زد چرا که تیم صاحب سه مهاجم بود اما برای بازیسازی ، باید به په په و لاس ، امید بسته می شد که این خودش خیلی حرف است !

مردمان كوفه

اين بار ميخوام بدون مقدمه حرفامو بزنم . شما طرفداراي رئال 3 سال شايدم بيشتر به كاكا فرصت داديد وكاكا انتظاراتو برابرده كه نكرد هيچ تازه بدترم كرد .
ولي انصافا خودتون قضاوت كنيد كه اين 3 سال كاكا درگير مصدوميت بود يا فوتبال كه ميايد و ميگيد كه بايد از رئال بره .
قبول دارم كاكاتو بعضي بازيا در حد بازيكن اكادمي هم نبود چه برسه به ستاره مخصوصا در بازي با بايرن . ولي اين روزا واسه هر بازيكني هست از رونالدو گرفته تا مسي وكاكاو ارش برهاني خودمون.
حالا من اين سوالا از شماها دارم . شمايي كه همه ميگيد كاكا بايد از رئال بره .وقتي كاكا خوب بازي ميكرد ميومديد بگيد كه كاكا خوب بازي كرد ؟ به والله اگر ميگفتيد .
چون كاكا تو اين فصل چندتا بازي خوب كرد ولي شماها چيزي نگفتيد (البته بعضيا)الان چرا ميايد وميگيد كاكا بايد از رئال بره .
از نظره من دليل اينكه كاكا گفته ميخوام تو رئال بمونم اين هست كه راحت تر به تركيب تيم ملي برزيل برگرده وگرنه پول ارزش اين كارو نداره كه يه بازيكن به خاطر پول تو تيم بمونه كه من و شما فكر ميكنيم پول از جيبمون ميره يا از جيبه بابامون. تازه وقتي كاكارو يك فصل رو بدون مصدوميت بازي كرد اون موقع بيايد بگيد كه بره يا بمونه چون امسال هم با مصدوميت مواجه شد البته كمتر از بقيه فصل ها . مگر همين ديماريا كه مورينيو خيلي بهش اعتقاد داره بعد از دو مصدوميت چطور شد كه همه از دستش نا راضي بوديم. ديگه واي به حال كاكاكه 3فصل با مصدوميت دست وپنجه نرم ميكرده .
حرف اخرمم همينه كه يك فصل كه كاكا مصدوم نيست بهش فرصت بديم مثله الان و اونموقع ازش بد و بيراه بگيم . هر چند كه من خودمم دوست دارم كاكا به ميلان برگرده يا چلسي كه ميلان بهتره چون طرفداراش خيلي خيلي بهترند .

تیتر روزنامه های آس و مارکا


MARCA
http://img.kiosko.net/2012/05/18/es/marca.200.jpg
نسوختنی تا پایان
کریستیانو و په په تا آخر فصل در بهترین سطح بودند
در مجموع ، کریستیانو بیش از 500 کیلومتر دویده است
ژابی و اوزیل ، بیش از بقیه اذیت شدند
as
http://img.kiosko.net/2012/05/18/es/as.200.jpg
یووه و مذاکرات در مادرید برای هیگوائین
آنتونیو کونته ، مربی تیم تورینی می خواهد او را ستاره پروژه جدیدش کند
فابیو پاتریسی ، مدیر ورزشی این باشگاه با پدر بازیکن ملاقات کرد
دیروز ، ریتم خوب تعمیرات در برنابئو برررسی


تیتر روزنامه های آس و مارکا

 

MARCA
http://img.kiosko.net/2012/05/17/es/marca.200.jpg
رائول :" به مادرید بر می گردم "
مطمئن است که پس از پایان دوران حرفه ای فوتبال بر می گردد
شماره 7 قبول دارد که رفتنش از مادرید " کمی عجولانه " بوده است
رائول :" هیگوائین می ماند چرا که بازیکن مهمی است "
کریستیانو و درخشش در کاپیتانیش با گلی دیگر
بدون گلهای رونالدو و مسی هم قهرمان می شدند
اگر گلهای سوپراستارها نبود ، تغییری در جدول لالیگا ایجاد نمی شد
اگر کریستیانو گل نمی زد (و با احتساب گلهای مسی) بارسا با 9 امتیاز فاصله قهرمان می شد
اگر مسی گل نمی زد ، رئال با 32 امتیاز فاصله قهرمان می شد

as
http://img.kiosko.net/2012/05/17/es/as.200.jpg
کاپیتان کریستیانو
این ستاره در کویت بازوبند را بست و فصل را با 68مین گلش تمام کرد
بازیکنان تا 25 مرداد به تعطیلات رفتند

کریم وانتقادات بی جا

با سلام خدمت شما دوستان عزیز هدف من از نوشتن این مقاله اینه که تمامی انتقاد هایی که از کریم میشه رو منعکس بکنم
حالا که هیگوئین موندنی شد فرصت خوبی برای این کاره اول باید بگم من هیگی رو بیشتر دوست دارم و تعصبی نمینویسم ابتدا شرایط بیرونی بنزما با مبلغ 35 میلیون به رئال پیوست والان ارزش50 میلیونی داره واین اتفاقی نیست
اون در سال اولش گربه ای بود اما کم کم تبدیل به ببر شد و حالا جزو بهترین مهاجمان دنیاست
وحالا شرایط دیگر:بنزما بازیکن تکنیکیه که پست اصلیش بال راسته اما درپست مهاجم نوک به بازی گرفته میشه و رقیب سر سختی برای هیگوئینه وقتی که صحبت رفتن هیگوئین شد کاربران محترم این سایت تمامی الفاظ بد رو به اون نسبت دادند از کچل بی کله گرفته تا دربازه خالی گل زن و مفت گل زن و و و و و از مصدومیتش مقابل زسکا مسکو خوشحال شدید و
اقعا خیلی چیز بدیه تا جایی که یکبار اقا حامد هم ازش بد گفت(همونجایی که گفت اون خبر نگار دواتیشه بنزما معلوم نیست بعد از بازی های بد بنزما کجا هستش)تیکه بزرگیه من هم ناراحت میشم که چرا مورینیهو اینقدر از بنزما استفاده میکنه و از هیگی استفاده نمیکنه ولی به هیچ یک از اجزای رئال توهین نمیکنم چون رئال جزو خانواده منه و هیچ چیز توی این دنیا نیست که اینقدر تو فکر من باشه صبح تا شب
باید بدونید مورینیهو از هر کسی بهتر میدونه چه کسی رو کجا و کی بازی بده خیلی خوب میدونه کدوم اماده تره و کدوم خسته ست و کدوم سرحال چشم هاتون طاقت دیدن گل هاش به بارسا رو نداره اشکال نداره گل هاش به دیگر تیم ها چی... بهش توهین کردید وقتی بازی با اپوئل دربازه خالی رو بیرون زد اما بهش افرین نگفتید وقتی پویول رو با روپا دریبل زد و والدز رو مغلوب کرد تو بازی برگشت با بایرن براش هووووو کشیدید وقتی بد بود اما گل فن باستنیش رو به اوساسونا وپاس گلاش رو دیدید براش هورااااااااااااااا نکشیدید و یکی از ارکان مهم قهرمانی لالیگا هم همین کریم بود
باید بدونید بنزما نقش بسار پر رنگ ومهمی تو موفقیتهای این فصل رئال داشته با گلهای فراوانش نقشی کلیدی داشته سخن اخرم هم اینه که قدر این مهاجم رو بدونید نمیدونید چه جواهریه مطمئن باشد تمام تیم ها از جمله دارن حسرتشو میخورن از جمله لیون هر بازیکنی روز خوب وبد داره و تا یه بازیکن دو هفته بد بود فوری نرید فحشش بگیرید و چرت وپرت بهش بگید راستی بنزما تا سال2015 با رئال قرار داد داره پس یعنی سه سال دیگه تو رئاله و میخواد در کنار کریس وهیگی بارسا رو پاره پاره کنه مطمئن باشید اگه کریم دربازه خالی گل زن بود مورینیهو اینقدر بهش بازی نمیداد پس بهترین مربی جهان حتما یه چیزی توش دیده مطمئن باشد هیگی با ما میمونه وفصل بعد بیشتر هم بازی میکنه و کریم هم بیشتر استراحت میکنه زنده باد بنزما

تیتر روزنامه های آس ، مارکا و ال موندو دپورتیوو

MARCA
http://img.kiosko.net/2012/05/16/es/marca.200.jpg
مورینیو خواستار رسیدن توپ طلا به رونالدو شد
مورینیو :" 50 گل مسی به هیچ دردی نمی خورد "
" ... مثل 40 گلی که پارسال رونالدو زد "
رودی در این تابستان دوباره پیراهن سفید تیم بسکتبال رئال را به تن می کند

as
http://img.kiosko.net/2012/05/16/es/as.200.jpg
بله ، برنابئو در دست تعمیر است
رئال مادرید ، بازسازی صندلی ها و سرویس های بهداشتی را شروع کرد
14 هزار صندلی عوض می شوند و 240 توالت در بازی پیشکسوتان رئال - منچستر در روز 3 ژوئن ، قابل استفاده نخواهند بود
مورینیو ، از ستارگانش در بازی دوستانه با کویت استفاده می کند

ٍEl Mundo Deportivo
http://img.kiosko.net/2012/05/16/es/mundodeportivo.200.jpg
سراب دروغین
تصاویر ال موندو از سرویس های بهداشتی بی عیب و نقص برنابئو
توجیه فلورنتینو برای ندادن استادیوم برای فینال کوپا ، در هاله ابهام
چه نیازی به تعمیرات در این توالت هاست ؟
رئال مادرید پس از بازی بارسا - اتلتیک ، چهار بازی را برنامه ریزی کرده است


تیتر روزنامه های آس و مارکا

Marca
http://img.kiosko.net/2012/05/15/es/marca.200.jpg
قهرمان قهرمانان
صدرنشین اروپا : رئال مادرید ، بهترین آمار را از نظر گلزنی و امتیازات در کل قهرمانان لیگهای اروپایی داشت
رونالدو نازاریو :" رئال مادرید بهتر از بارسلوناست "
"کریتسیانو و مسی از نظر بهترین بودن در جهان ، برابر هستند "
گذشت 10 سال از نهمین چمپیونزلیگ / دل بوسکه :" هیچ چمپیونزلیگی مثل هفتمی نبود "

as
http://img.kiosko.net/2012/05/15/es/as.200.jpg
مادرید ، مادرید ، مادرید
قهرمان ، جام را به شورای شهر ، شهرداری و کلیسای آلمودنا برد
کاسیاس :" می خواهیم سال بعد هم به این جا بیاییم و این جام و جامهای دیگر را نشان دهیم "


تیتر روزنامه های آس ، مارکا و آب ث

MARCA
http://img.kiosko.net/2012/05/14/es/marca.200.jpg
بی سابقه
100 امتیاز تاریخی هرگز بدست نیامده بود و 121 گل در لالیگا مشکل تر است !
مالاگا به چمپیونزلیگ رسید و لوانته معجزه آسا در اروپا بازی می کند
تامودو در ثانیه آخر ، رایو را نجات داد
ویارئال با گل مالاگا در فاصله سه دقیقه به پایان ، سقوط کرد
اسپورتینگ غرق شد / ساراگوسا در لالیگا ماندنی شد

as
http://img.kiosko.net/2012/05/14/es/as.200.jpg
رئال مادرید ، قهرمانی با شکستن همه رکوردها را جشن گرفت
مورینیو مقابل بازیکنان زانو زد
هو شدن ویار پیش از اهدای جام
فریاد همگانی :" ال پیپیتا ، بمان "

ABC
http://img.kiosko.net/2012/05/14/es/abc.200.jpg
رئال مادرید رکوردها
به صد امتیاز رسید
به یک رکورد جادویی رسید و سی و دومین لالیگایش را مقابل هوادارانش جشن گرفت
کاسیاس و راموس در حال بالا بردن جام در برنابئو

تیتر روزنامه های آس و مارکا

Marca
http://img.kiosko.net/2012/05/13/es/marca.200.jpg
جشن در برنابئو
تیم مورینیو می خواهد لالیگا را با 100 امتیاز جشن بگیرد
پس از بازی ، جشن بزرگ قهرمانی
رائول به السد قطر پیوست
as
http://img.kiosko.net/2012/05/13/es/as.200.jpg
به سمت 100 امتیاز در موزه گل
مورینیو :" هر کس هیگوائین را می خواهد ، 150 میلیون بدهد "
قهرمان ، جام را از ویار می گیرد
جشن ، پس از بازی
کریستیانو به دنبال رکوردی دیگر : می تواند اولین بازیکنی باشد که به همه حریفانش گل می زند


شادکامی برنابئو در گرو اعتماد

مورینیو مربی بزرگی است . روشهای بزرگی هم دارد که با بقیه مربیان فرق دارند . یکی از ویژگی هایش این است که از کنفرانس های مطبوعاتیش برای جلب افکار عمومی استفاده می کند و حرفهایی می زند که تا هفته ها ، مطبوعات را به خود مشغول کند . مثل کاری که خیلی از سیاستمداران انجام می دهند . زدن حرفهای پر طمطراق و دهان پر کن که شاید بار فنی خاصی هم نداشته باشند و قابل اتکا نباشند ، اما حداقلش این است که حاشیه ها را از تیم دور می کنند .
اما این حرفها ، مضراتی هم دارد . مثلا این که من به عنوان یک هوادار، نمی توانم این حرف را به عنوان سند بپذیرم و گاهی اوقات حتی وحشت می کنم که نکند این حرف مربی هم وعده ای پوچ مثل وعده قبلیش بوده باشد .
مربی در دسامبر 2010 (یک سال و نیم پیش) گفت که قرار است موراتا ، در فصل 12-2011 ، پس از بنزما و هیگواین ، مهاجم سوم تیم باشد . من به عنوان یک هوادار که علاقه خاصی به آکادمی دارم (چرا که تعصب امثال کایخون و گرانرو را به این پیراهن در همین فصل دیده و ستوده ام) خیلی با خود سر ذوق آمدم و گمان کردم که قرار است که از موراتا ، رائولی دیگر ساخته شود . اما نه تنها این اتفاق نیافتاد ، بلکه حتی حضور موراتا در لیست ها هم به حداقل رسید . (نمی دانم ولی شاید به خاطر علاقه والدانو به این مهاجم بوده باشد ! لجیازی های آقای مربی را دستکم نگیریم !) بحث من در مورد شایستگی های موراتا نیست ، چرا که شاید آمار خوسلو در این فصل نشان داده باشد که خوسلو شایسته تر از اوست . بحث من این است که وقتی مربی این قول را داد ، چرا به من هوادار ، فکر نکرد که بی خود ، رویاهای سپید در سرم نپرورانم و با خود فکرهای شاعرانه نکنم ؟
رئال مادرید مورینیو در این فصل ، دو انتخاب داشت . یا رکوردهای جادویی را بشکند (چرا که ترکیب تیم ، به شدت گسترده بود و حتی نبود بازیکن مهمی نظیر دی ماریا ، اصلا به چشم نیامد ) یا این که با رکوردی عادی قهرمان شود و بیشتر به آکادمی اعتماد شود . راه اول ، انتخاب شد و ماموریت هم انجام شد . حالا شاید زمانش رسیده باشد که برای فصل های بعد ، راه دوم مورد بررسی قرار گیرد .
رئال مادرید ، باشگاه متمولی است و شاید برای همین است که مورینیو ککش هم نگزید که سالی چندین میلیون یوروی بی زبان را در جیب بازیکن بی مصرفی نظیر آلتین توپ بریزد . پولی که شاید به اندازه دستمزد کل بازیکنان برخی تیمهای کوچک لالیگا باشد . اما تردیدی نیست که استفاده از مردان آکادمی نه تنها از نظر مالی به سود باشگاه است ، بلکه محبوبیت و مقبولیت تیم را در میان هواداران ، بالا می برد .
دی ماریا با این همه گل و پاس گل عجیب و غریبی که به ثبت می رساند ، همچنان درصدی از محبوبیت گرانرویی را ندارد که سالی به دوازده ماه هم در ترکیب قرار نمی گیرد. این ، نشان می دهد که برنابئو ، استفاده از آکادمی را می پسندد . مربی به خاطر برنابئو به خیلی چیزها تن داد که جواب مثبت را هم دید . مثلا بالاخره راضی شد که از سیستم کذایی سه هافبک دفاعی ، دل بکند و از ساختار هجومی تری استفاده کند . در حالی که با سیستم تدافعی ، در مقابل بارسا در دور رفت کوپا در برنابئو ، شکست بدی را خورد ، با سیستم تهاجمی در دو بازی متعاقبش در نیوکمپ ، دو بازی زیبا را ارائه داد که حاصلش چهار گل بود .
مربی زمانی می گفت که برایش پشیزی حرفهای برنابئو اهمیت ندارد ("صدایشان را می شنوم اما توجهی ندارم") اما وقتی که هو شد ، فهمید که باید راه دیگری را در پیش گیرد . راهی که خوب هم جواب داد . حالا هم بد نیست که دل به دل برنابئو بدهد .
برنابئو ، شیفته آکادمی است . قند در دلش آب می شود وقتی که استعدادی از آکادمی ، روی مستطیل سبز برنابئو ، صاحب توپ می شود. اگر لاس رفت ، نیازی به رفتن به سراغ بازیکنان درجه سه و چهاری نظیر بیگلیا نیست . ما خودمان گرانرویی را داریم که اگر بازیش بگیرد ، اینیستا را توی جیب کوچکش می گذارد .
نمی گویم از همین حالا به امثال کارواخال اعتماد شود ، اما در همین فصلی که سپری شد هم اگر به جای همین سه ، چهار بازی که آلتین توپ به میدان رفت ، کارواخال در زمین بود چه توفیری حاصل می شد ؟ جز آن که هواداران خوشحال می شدند و او هم صاحب تجربه ای می شد یا چه بسا هم می درخشید و نیازی به گردش به سبک مارکوپولو در بازار نقل و انتقالات برای خرید یک دفاع راست نبود ؟
نمونه ها کم نیستند . استفاده از امثال آلتین توپ ، یک فرصت سوزی بزرگ بود که تاوانش را به این سادگی ها نمی توان داد . تاوان سوخته شدن یک استعداد از آکادمی که سالها برایش زحمت کشیده شده تا پرورانده شود ، آن قدر ها هم اندک و بی ارزش نیست که ساده انگارانه از آن بگذریم .
به هر صورت ، آقای مربی ، من ترجیح می دهم که رئال مادریدم ، بازیهایش را به جای 6-0 و 7-1 ، با نتایج 3-0 و 4-1 ببرد ، اما استعدادی از آکادمی درون زمین باشد که بتوانم با دیدن حرکاتش از جایم بلند شوم و هورا بکشم . جان همسرت ماتیلده ، بی خیال بازیکنان درجه سه و چهار شو . رئال مادرید از نظر مالی مشکلی ندارد اما اصراری هم به خرید نامهای تاریخ مصرف گذشته برای پر کردن لیست نیست .

خسته شدیم...

خسته شدیم از بس که باید پاس های خسته کننده ی بارسا را از شبکه ی ملی مان ببینیم.شاید اگر این وضع ادامه داشته باشد اندک افرادی که ماهواره ندارن به سراغ این وسیله بروند و دیش های خود را به سمت غرب بچرخانند و از بازی تیمهای مختلف لذت ببرند.
در مورد بازی های تیم رئال مادرید دو صورت داریم یا اینکه در90% اوقات در حالیکه بازی حساسی دارد پخش نمیشود یا اینکه یکی از گزارشگرهای نمونه چون آقای خیابانی مزدک یوسفی و... این ها این بازی را گزارش میکنند که بیشترمان ترجیح میدهیم که صدای تلویزیون را قطع کنیم.
برای حالت اول به طور مثال در چمپیونزلیگ امسال به جز دو بازی رئال و بایرن هیچ بازی دیگری از رئال پخش زنده نشد در حالیکه بازی بارسا با تیمی چون لورکوزن ویکتوریا بلژن و.امثال الن تیم ها پخش میشد آن هم با چه به به و چه چه گزارشگران. یا چرا راه دور برویم در حالیکه رئال میخواهد با طرفداران سپید پوشش جام را بالای سر ببرد آقایان میخواهند بازی اینتر-لاتزیو را پخش کنند؟؟؟؟؟؟
برای حالت دوم مثال های زیادی وجود دارد از سخنان گوهر بار آقای خیابانی در مورد 1.69 در بازیهای رئال از کم ارزش جلوه دادن حرکات رونالدو یا اینکه کاسیاس دروازه بان شوتگیری نیست(در بازی با بایرن) که شکر خدا در همان لحظات سان ایکر شوتی زیبا را به زیبایی مهار کرد یا از قربان صدقه رفتن خیابانی به ریبری((چه زیبا توپو لو میده،چه زیبا پاس به بیرون از زمین میره،چه زیبا تمارض میکنه، فرارهای او از سمت چپ ویران کنندس و هیچ بازیکنی مثل او نیست در حالیکه ویرانگرترین بازیکن جهان کریس رونالدو در مقابل چشمانش است؟؟؟))) نمیتوانم چیزی بگویم اما ای سپید پوشان صبور باشید آسمان همیه ابری نیست

تیتر روزنامه های آس ، مارکا و اسپورت

as
http://img.kiosko.net/2012/05/11/es/as.200.jpg
پر شدن برای جشن قهرمانی
برنابئو ، سی و دومین لالیگا و رکورد 100 امتیازی در صورت پیروزی مقابل مایورکا را جشن می گیرد

MARCA
http://img.kiosko.net/2012/05/11/es/marca.200.jpg
الکلاسیکوی ممنوعه
رئال - بارسا ، خط قرمز چمپیونزلیگ

Sport
http://img.kiosko.net/2012/05/11/es/sport.200.jpg
رسوایی در راه است
نیویورک تایمز ، از سوء مدیریت در تجارتهای فلورنتینو پرده برداشت
مدیر رئال مادرید ، بدهی 9 هزار میلیونی به ACS دارد ، دو برابر دارایی هایش
ملی شدن "بانکیا " ، باعث شده که کل اسپانیایی ها ، به خاطر رونالدو مالیات بدهند

بخندیم به حالشان یا ناراحت باشیم...

اساس اصول و قواعد حرفه‌ای،گزارشگر رسانه ملی باید فارغ از هرگونه موضع‌گیری شخصی پرهیز کند اما در اوج ناباوری گزارشگر رسانه ملی با استفاده از جملاتی دور از واقع اعصاب مخاطب را به بازی میگیرد تا لذت و حلاوت تماشای دیدار تیم ملی از مخاطب گرفته شود.
گزارشگر باید تمام سعی و تلاش خود را در انجام گزارشی خوب داشته باشد نه این که سلایق و نقطه نظرات خودش را بقبولاند,در بازی رئال مادرید در چند هفته قبل دیدیم چطور مزدک میرزایی به مورینیو توهین کرد و بردهایش را و حرکاتش را انسانی ندانست,این گزارشگران صدا و سیما ایران هستند که تبلیغی برای بارسلونا شده اند و مدام با ربط و بیربط دل هواداران تیم های مقابل را میرنجانند.
دادن نظرات کارشناسی هرچند در حیطه وظایف گزارشگر نیست ولی میشود تحمل کرد ولی آزردن تیمهای مقبل را نه,نمیخواهم توهینی به گزارشگران کنم اما فکر کنم باید خیلی از اینارو بیرون کنن یا بازنشست کنن مثل جواد خیابانی که در کنار مزدک و یوسفی همیشه رئال مادرید رو مورد سرزنش قرار دادن.
از بین این سه نفر به سوتیهای یکیشون اشاره میکنم ببینید آخه یه همچین آدمی برای چی باید بیاد بازی رو گزارش کنه تا به تیم های حریف فرصت توهین کردن داشته باشه... در پایین بخشی از حرفهای عجیبترین گزارشگر صدا و سیما را در طی بازی را بخوانید......
-رونالدو محبوب نیست - مشهوره - یعنی همه میشناسنش !
-اشتباه کنه کارشون تمومه,حالا ببینیم اشتباه میکنه یا نه
-طرفدارای مکزیک راه زیادی رو از مکزیک تا آفریقا اومدن,البته اگه از مکزیک اومده باشن
-یک ساعت,60 دقیقه از بازی گذشته
-همه چیز به بازی آخر میچسبه
-داور در سوت خودش میزنه
-بذاريد به صراحت بگم كه دو دقيقه وقت به پايان مسابقه باقي مونده
-تشنش شده داره اب ميخوره . نوش جان
-باران هم به شدت ميوزه
-بازي شيلي و اسپانيا بسيار جذاب خواهد شد مخصوصا اينكه بازيكناي هر دو تيم هم زبان و همجنس و (بعد از يه مكث طولاني) و هم زبان هستن
-اسپانیا یه گل زده ، داوید ویا هم زده ، خیلی قشنگم زده ، 5 دقیقه پیشم زده
-نود ثانیه از الان بشمارید تا مسابقه تموم شه
-بله ! این گل هم تقدیم به شهدای 8 سال دفاع مقدس
-بازیکنای اسپانیا در بازی با سوئیس از توپ هم سریعتر می دویدن
-تورس می‌فرسته روی دروازه ... کسی نیست که استفاده کنه... جای خود تورس اونجا خالی بود
-جالبه بدونيد كه اين دو تيم اولين بازي جام جهاني در اولين جام جهاني رو انجام دادن.... .... ... .... البته نه اين دو تيم.بازيكناشون فرق داشتن
-از نظر ران هم در نظر بگيريم.ران بازيكنان هندوراس خيلي بزرگتره
-خوب الان دو تيم بايد هر كدوم 5 تا پنالتي بزنن.بايد بگم كه هر تيمي كه پنالتي ها رو ببره يعني اينكه بازي رو برده و هر تيمي هم كه ببازه يعني اينكه بازي رو باخته
-مسی حرکت میکنه .. مسی ضربه میزنه .. مــــسی .. ولی مسی گل نمیزنه
-مسی مسی گل میزنه ... توز توز گل میزنه !
-یه اشتباه .. اشتباه مرگ بار .. بله .. مرگ مکزیک نزدیک میشه در این مسابقه
-حرکت توپ رو ببینید : قشنگ در آغوش دروازبان قرار میگیره
-یه گل مسی داد به توز .. و حالا توز باید دنبال این باشه که یه گل بده به مسی
-هلند تنها رقیب جدیش برزیله البته اسلــــــواکــــی هم تیم نــــــــاجــــدی نیســـــــــت
-بعد از شوت سرکش Teves , مارادونا مثل یه تماشاگر مثل یه طرفدار مثل یه فوتبالیست خوشحال میشه
-کریم انصاری فرد هیچ نسبتی با برادران انصاری فر نداره!بخصوص با محمد حسن
-پنج حلقه المپیک نمادی از رنگ پرچم همه ی کشورهای دنیاست
-صد هزار نفری که در استادیوم نشسته اند،نشان دهنده ی امنیتی است که در کشور وجود دارد
-افرین علیرضا محمد،افرین.واقعا یکبار دیگه با صراحت میگم،افرین علیرضا محمد
-یک سانتر بی هدف ... و گل
-سبک بازی پاراگوئه جوریه که دوست داره بازیو به ضربات پنالتی یا نهایتا وقت اضافه بکشونه
-حالا توپ رو سانتر ميكنه...در واقع پرتاب ميكنه
-فعلا با مداد اسم هلند رو در فینال بنویسید
-اوه , عجب برگردونی زد تو صورتش حالا چمن و عرق هر چی بود هم میاد تو صورتش حالا اين موج , اسمش موجه مكزيكيه كه تو ورزشگاه الان زده ميشه
-بزن خلعتبری .. بزن
-برخلاف ایران، تماشاگران تیم های اروپایی، بازیکنان را تشویق وا می دارند
-بازیکنان دو تیم را همه می شناسید و لازم نیست من آنها را اعلام کنم

تیتر روزنامه های آس و مارکا

 

as

http://img.kiosko.net/2012/05/07/es/as.200.jpg
مورینیو نمی خواهد هیگوائین برود
مربی پرتغالی پس از بازی با بیلبائو با بازیکن آرژانتینی صحبت کرد و گفت که رویش حساب می کند
به آب ث گفته بود :" نه حتی در ازای 60 میلیون یورو ... "
"خرید ؟ در این تابستان دو تغییر خواهیم داشت "

MARCA

http://img.kiosko.net/2012/05/07/es/marca.200.jpg
دست نیافتنی
رئال مادرید با فروش هیگوائین مخالفت کرد
موضع باشگاه :" لالیگاهای بیشتری با او می خواهیم"

مسی این انصاف نیست!!

شاید در وسط های فصل که رونالدو 5 گل از مسی جلو افتاد کسی فکر نمی کرد که مسی آقای گل بشه اما به یاری داور ها مسی به آرزوی خود رسید یعنی 5 گل از رونالدو جلو افتاد
اما یکی به من بگه آیا این طبیعی هست که مسی 4 تا پنالتی توی 2 تا بازی بزنه؟ معلومه جواب آدم ها نه هست.
مسی که پیش خود فکر میکنه الان رونالدو رو تحقیر کرده باید بدونه که رونالدو آقای گل جهان است چرا که با گلی که توی نیو کمپ زد مادرید رو غرق شادی کرد و کاتلان ها رو محکوم به خفه شدن کرد و از همه مهمتر قهرمانی رو همون شب برای رئال دست آورد. سوال من اینه که شما یادتون هست که مسی به تنهای بارسلونا رو توی یه بازی قهرمان کنه؟ معلومه نه چون مسی مرد بازی های حساس نیست
اما رونالدو درسال پیش جام حذفی و امسال لالیگا را برای رئال بدست آورد(البته همه زحمت کشیدن) ما میدانیم که حق مسی نیست که آقای گل شود اما چیکار کنیم که داور ها با باسلونا گاوبندی کردند ولی جالب است که با آن همه نا داوری ها ما با اقتدار هر چه تمام تر قهرمان شدیم و در آستانه سه رقمی شدن امتیاز هامون هستیم و برامون مهم نیست که مسی آقای گل شده چون پارسال مسی رو تحقیر کردیم اما امسال بارسلونا رو تحقیر کردیم. البته امیدوارم رونالدو 6 یا 7 گل به مایورکا بزند و آقای گلی رو پس بگیره ا

بازی بزرگان


تابستان همیشه داغ است .

همیشه خبرهایی از پیوستن ستاره ها به رئال مادرید میشنویم .

اما امسال متفاوت است .

چون تمام تیم امسال ستاره بوده اند و خریدن ستاره های جدید باید با دقت و زیرکی تمام انجام گیرد .

داشتن اطلاع کامل از کاری که بازیکنانمان برای ما انجام میدهند و داشتن اطلاع کامل از کاری که خریدها برایمان انجام خواهند داد .

تابستان فصل بازی زیدان و فلورنتینو و مورینیو است .

تابستان فصل بازی بزرگان است .

ایکر عالی است .
هر چه که راجب رفتن او میشنویم بدگویی معاندان است .
آدان جوان میخواهد جایی برود که بیشتر بازی کند .
و با توجه به این مربی میخواهد یک دروازه بان خوب روی نیمکت داشته باشد .

آلبیول هم میخواهد برود .
مورینیو واران را روی نیمکت دارد اما دفاع مطمئن تری میخواهد .
تیاگو سیلوای میلان میتواند گزینه ی رویایی مورینیو باشد .

سمت راست رئال مادرید احتیاج به تفکر اساسی دارد .
آربلوا یک بازیکن خوب است اما فقط یک بازیکن خوب است .
نامهایی چون میکا ریچاردز و واکر و کارواخال در این پست مطرحند .
که میکا ریچاردز امتحانش را پس داده و حالا که ذخیره ی زابالتا شده فرصت خوبی برای خرید اوست .
هر چند که هواداران رئال کارواخال را بیشتر دوست دارن .
اما فعلا سیاست باشگاه فرستادن بازیکنان مستعد آکادمی به تیمهایی دیگر برای بیشتر بازی کردن و کسب تجربه به همراه درج کردن بندی برای بازگشت در قرارداد آنهاست . بازیکنانی مثل گاگو . گارای و کایخون .

در هافبک دفاعی دو مسئله مطرح است .
یکی جانشین ژابی و دیگری زوج ژابی است .
باشگاه در حال حاضر نوری شاهین و گرانرو را در این پست دارد .
اینها میتوانند زوج ژابی باشند اما به نظر مربی برای جانشینی او بهترند چون بیشتر بازی سازند تا تخریب گر .

مورینیو خدیرا را دارد اما دیارا را بیشتر دوست دارد .
و با توجه به رفتن لاس او به دنبال یک هافبک جنگنده و سریع است که بازی هافبکهای حریف را خراب کند و با سرعتش به دفاع کمک کند .
خدیرا شاید تخریبگر باشد اما سریع و باهوش نیست .
ویتسل و خاوی مارتینز گزینه هایی برای این پستند .
شاید باشگاه مقدمات آشتی رونالدو و خاوی مارتینز را با خرید این بازیکن بچیند.

در نوک حمله مورینیو دو تا از با کلاس ترین مهاجمان اروپا را دارد .
هیگواین دروازه را به خوبی میشناسد و مرد محوطه ی جریمه است .
اما بنزما شناور بازی میکند و دفاع حریف را با دوندگی خود تحت تاثیر میگذارد . این همان چیزی است که مورینیو از یک مهاجم در 1-3-2-4 خاص خود میخواهد . مثل دروگبا . قابلیت حمل توپ بالا و چارچوب شناسی که بنزما باید در مورد دوم کمی از هیگواین الگو برداری کند .
مورینیو هیگواین را دوست دارد اما به قول یک ژنرال رومی اگر صلح طلبید نقشه ی جنگ را آماده کنید .
مورینیو قصد دارد آخرین قطره ی استعداد ابراهیموویچ را بیرون بکشد و بازیکن سوئدی هم بدش نمی آید دوباره پیش مربی محبوبش برگردد .

کاکا مطمئنا میرود .
بنابر این اوزیل تنها میشود .
بهترین گزینه برای جانشینی کاکا هموطنش لوکاس مورا است .
بازیکن برزیلی باهوش است . پاس عمقی میدهد . دفاع حریف را تخریب میکند و به موقعش بازی سازی میکند .
اوزیل در پاس گل دادن فوق العاده است و باهوش است .
شاید مورینیو بخواهد طعم استفاده از یک بازیساز گلزن را در آن منطقه از زمین بچشد .
بی صبرانه منتظر جدال اوزیل و مورا برای فیکس شدن هستم .
مورینیو هم این جدال ها را دوست دارد که نتیجه اش بهتر شدن بازیکنان است .
مثل بنزما و هیگواین یا مارسلو و کوانترائو و گرانرو و خدیرا .
باعث شد همه پیشرفت کنند .

دیماریا فوق العاده است .
بازیکن محبوب مورینیو است که پاس گل میدهد . دریبل میکند .
شوت میزند و مرتبا از محوطه جریمه حریف یه زمین خودی میاید و پرس میکند .
اما خریدن یک بازیکن در آن پست خالی از لطف نیست .
خریدن نیمار میتوانست خیلی خوب باشد .
اما لوس بازی های نیمار برای پیوستن به رئال مسخره بود .
و ارزشش را ندارد باشگاهی که دو تا رونالدو و زیدان و فیگو و کارلوس و بکام را خریده خود را برای یک بازیکن آینده دار کوچک کند .
چیزی که زیاد است بازیکن آینده دار است تازه با اخلاق که با سر به برنابئو می آید .
شاید بشود به پیشنهاد زیدان فکر کرد .
هازارد میتواند با دیماریا برای فیکس شدن رقابت کند و موقعی که او مصدوم شد جایش را پر کند .


به طور کلی اگر امسال فلورنتینو بتواند
هیگواین را نگه دارد .
اگر نتوانست ایبرای مورینیو را بخرد .
ریچاردز یا واکر را بخرد .
تیاگو سیلوا را سفید پوش کند.
مارتینز یا ویتسل را بخرد .
لوکاس مورا و هازارد را به برنابئو بیاورد .

میتواند خود را در رئال و قلب هواداران ماندگار کند .

درواقع او باید هیگواین را نگه دارد یا یک بازیکن هم سطح او بخرد که به نظر من وجود ندارد .
دو بازیکن درجه یک و سه بازیکن جوان بخرد .


با آرزوی موفقیت برای مثلث طلایی رئال (مورینیو . زیدان و فلورنتینو) در بازی بزرگان .

شب به خیر آقای گواردیولا...

همه اشتباه میکنند اما بعضیها کمتر و بعضیها هم خیلی کمتر.همه شکست میخورند اما بعضیها از شکست پلی به سوی پیروزی میسازند وبعضیها براحتی فرار را بر قرار ترجیح میدهند.
حتی یک فصل هم تحمل ناکامی و فشار را نداشتی آقای پپ؟!!!طی این چند سال براحتی حریفان ریزو درشتت را میبردی و کمترین فشار ممکن را تجربه میکردی.کت و شلوار شیک میپوشیدی،کراوات میزدی ومثل جنتلمن ها روی نیمکت مینشستی و در کنفرانسهای مطبوعاتی ادب و متانتت را به رخ میکشیدی.خیلی ها هم که تا نوک بینیشان را بیشتر نمیبینند برایت کف میزدند و تشویقت میکردند و تو را یک الگوی مناسب میدانستند اما چگونه الان به جوانان و نوجوانانی که تورا الگوی خود قرار داده بودند بفهمانند که هرگز نباید اینقدر زود زیر بار مشکلات و فشارها شانه خالی کرد؟ البته فصل قبل هم یکی دوباری خودت را باختی و روی دیگرت را نشان دادی.اما انصافا خودت بگو اگر این فشاری که ژوزه طی این دو سال تحمل کرد را تو قرار بود تحمل کنی ما با چه گواردیولایی روبرو بودیم؟!!!آقای گواردیولا شما بر خلاف مورینیو ثابت کردی که مرد روزهای سخت نیستی.ژوزه نشان داد که اهل خالی کردن میدان نیست.میتوانست برود.خیلی هم عجیب نبود.قبلا هم براحتی تیمهایش را ترک کرده بود.اما این بار فرق داشت.اگر میرفت جدا از اینکه رسانه ها چه بلایی سرش میاوردند و چه تمسخرهایی که از زمین و زمان باید میشنید، پیش خودش هم شرمنده میشد .تا توانستی بارسا را دوشیدی و حالا که دیگر شیرش دارد میخشکد خداحافظی کردی؟!!بعضیها مثل ژوزه تیمشان را در کمال موفقیت ودر اوج ترک میکنند و بعضیها هم مثل شما در کمال ناکامی و شکست.بعضیها در یکی دو فصل به اندازه چند سال موهایشان خاکستری میشود اما جا خالی نمیکنند ویکی هم مثل شما زمین و زمان را به هم میبافد و دلیلهای بنی اسرائیلی میاورد تا رفتنش را توجیه کند.نه آقای گواردیولا،خودتی؛شاید کسی به رویت نیاورد اما هم خودت میدانی وهم طرفدارانت.تو جا زدی.اگر ژوزه به رئال نیامده بود،اگر تو همچنان براحتی قهرمان میشدی حتما میماندی.حداقل برای یک فصل دیگر.قراردادت را فصل به فصل تمدید میکردی تا به محض اینکه دیدی اوضاع بر وفق مراد نیست پا پس بکشی.شاید همه اینها تصورات اشتباه باشد اما تو خودت با این خداحافظی بیموقع باعث بوجود آمدنش شدی.حداقل یک فصل ناکامی را تحمل میکردی ودر حالی که همه چیز را باختی نمیرفتی.دیدی که حتی ونگر را هم با تصمیمت متعجب کردی و خیلی های دیگه را که چیزی نگفتند.هرچند رسانه ها باز هم برایت سنگ تمام گذاشتند و صدایش را در نیاوردند که آقای گواردیولا الان اصلا موقع مناسبی برای خداحافظی نیست.اما میگویند گر خدا خواهد عدو شود سبب خیر. تو کاری کردی که بازهم ژوزه به خودش افتخار کند.ژوزه و عاشقان ژوزه.تو باعث شدی او بازهم بزرگتر از قبل شود.البته طبق معمول رسانه ها نقشی برای او در سناریوی رفتن تو قائل نشدند وآمدن او را با رفتن تو بی ارتباط دانستند. در حالی که این فکر از درون مغز و چشمانشان بیرون میزند اما تمام تلاششان را کردند تا آن را لاپوشانی کنند و حرفی از ژوزه به میان نیاید.آقای گواردیولا در این چند سال چند بار تیمت را در شرایط سخت همراهی کردی؟!!چند بار بازیکنانت را به خاطر شکستهای سنگین دلداری دادی؟!!چند بار زمین خوردی و بلند شدی؟!!چند بار با بازیکنانت اشک ریختی و غصه خوردی؟!!!من که یادم نمیاید به جز همان یکباری که جلوی اینتر مورینیو زانو زدی وگرنه همیشه خوش به حالت بود وشما کنار بازیکنانت پیروزی های تیمت را یکی پس از دیگری جشن میگرفتی و جامها را بالای سر میبردی و به اقتدار پوشالینت میبالیدی و مؤدب بودی.اما حالا که بازیکنانت در سخت ترین شرایط ممکن به تو نیاز دارند تا حامیشان باشی و مانند پدر پشتیبانشان باشی و همچون یک فرمانده در لحظات سخت هدایتشان کنی پشتشان را خالی کردی و تنهایشان گذاشتی!!!در این چند سال هیچ وقت موقعیتی پیش نیامد تا تو جوهر وجودی خود را به عنوان یک مرد و یک جنگجو ویک رهبر بزرگ نشان بدهی.نگذاشتند که چنین موقعیتی پیش بیاید.هر جا کم آوردی دستهای نسبتا غیبی نجاتت دادند و تو هم در آخر به جامی که به ناحق گرفتی افتخار کردی و گمان کردی که همه چیز با گذر زمان فراموش خواهد شد و فقط جام است که میماند نه کیفیت جام.همه اینها را که گفتم به معنی این نیست که همگی دستاوردهایت را لوس کنم .نه.فقط میخواستم بگویم اینقدرها هم که میگویند و فکر میکنی بزرگ نیستی.سوء تفاهم شده است آقای گواردیولا.تو فقط یه مربی خوب بودی همین.بهتر نبود شهامت به خرج میدادی و بعد از اتفاقات عجیب و غریبی که باعث صعودت میشد میگفتی که این جام و این پیروزی حق ما نبود تا شاید مرهمی باشد برای زخم دل حریفانت که دستشان از همه جا کوتاه بود؟چلسی را میگویم و آرسنال و میلان و همین رئال را.نمیدانم اما فکر میکنم اگر ژوزه بود حتما به این حقیقت تلخ اعتراف میکرد.آقای گواردیولا هنوز چیزهای زیادیست که باید از ژوزه یاد بگیری.باید بدانی که در مقابل ژوزه بیش از اینها باید احترام بگذاری و متواضع باشی.حرف ها وتمجیدهای صد تا یه غاز رسانه ها را جدی نگیرکه آنها نان را به نرخ روز میخورند.وقتی با ژوزه روبرو میشوی جامهایی را که گرفتی فراموش کن.چیزهای زیادی فراتر از جام و حتی فراتر از فوتبال هست که باید در کلاس درس ژوزه بیاموزی.هرچند همین یک جام که او امسال در جنگی نابرابر گرفت از نظر من با ارزشتر از تمام جامهایی است که شما در این چند سال با کمترین استرس و فشار ممکن بدست آوردی.شب به خیر آقای گواردیولا...
طی این چند سال گذشته ژوزه را به خاطر افتخاراتش،صداقتش،هوشش و مدیریتش ستایش میکردم اما امسال او را به خاطر شهامت،استقامت و غیرتش میستایم.اورا به خاطر جنگندگی و مردانگیش میستایم.خودش تحت فشار بود اما مثل کوهی پشت تیمش ایستاد.حیثیت و اعتبار گذشته اش را براحتی به بازی و تمسخر گرفتند اما تحمل کرد.بارها وبارها طی این دوسال در لحظات سخت و شکستهای ناباورانه در کنار بازیکنانش اشک ریخت و آنها را دلداری داد و نگذاشت احساس کنند که تنها هستند با اینکه خودش تنها بود.بارها زمین خورد و بلند شد و حالا بر بام لالیگا ایستاده است.این پاداش صبر مورینیوست.بعد از هو شدن در برنابئو برای اولین بار نه تنها قهر نکرد بلکه تمام تلاشش را کرد تا برنابئو را بیشتر با تیم همراه کند و خیلی ها میگفتند که نمیتواند و مادرید همین است اما او نشان داد که در لغت نامه اش نتوانستن بی معنیست.همه میگفتند نمیتوان بارسا را به زیر کشید و شاخ این غول شکستنی نیست و باید صبر کنیم تا ببینیم چه میشود اما ژوزه قبول کرد تا بارسا را تمام کند.این که تمام کرده یا نه برایم مهم نیست.همین که چنین چالش بزرگی را پذیرفت و به خاطرش جنگید یک دنیا ارزش دارد.ژوزه ،آدمها در برابر تو دو دسته اند.یا عظمتت را میبینند و متواضعانه عاشقت میشوند یا اینکه باز هم عظمتت را میبینند اما متکبرانه حسادت میورزند و کینه ات را به دل میگیرند.غرور تو زیباترین غروری است که شناخته ام در عین اینکه متواضع ترین آدمی هستی که تا به حال دیده ام.مطمئنم تو از آن دست انسانهایی هستی که خداوند هم از خلقتش به خود میبالد.مطمئنم تو عاشق خانواده ات هستی و خانواده ات هم عاشق تو.تو عاشق خداوند هستی و خداوند هم عاشق تو.میدانم تو دلت برای گواردیولا هم میسوزد.عاشق چشم و ابرویت نیستم.بعضی کارها و حرفایت هم گاهی اوقات مرا به فکر فرو میبرد اما عاشق صداقت خالصانه ات و مهربانی پدرانه ات هستم و تو را به خاطر صفات پسندیده ات میستایم.در عین زیرکی ساده و بی غل و غش هستی.عاشق سادگیت هستم.مراقب روح لطیف و پاکت باش مرد...

تیتر روزنامه های آس و مارکا

as
http://img.kiosko.net/2012/05/06/es/as.200.jpg
کریستیانو نبرد را به مسی باخت اما ...
با 100 امتیاز
به رکورد زل زد
سیکوئیترا و مویسس اخراج شدند ، بنیتز با یک بطری به کلوس گومز حمله کرد

MARCA
http://img.kiosko.net/2012/05/06/es/marca.200.jpg
زندگی سرخ
مسی 50 ، رئال مادرید 100 ؟


خریدها وفروش هاوانتقال هاوبازگشت های احتمالی در تابستان

هدف من از نوشتن این مقاله اینه که خرید وفروش های احتمالی رودر تابستان با شرایط موجود مورد بررسی قرار بدم اول از فروش ها شروع میکنم:
به نظر میرسه که ادان24ساله میخواد تو تیمی بره که بیشتر بتونه بازی کنه و احتمال جداییش وجود داره چون تو پستی که داره خیلی کم بهش بازی میرسه مثل بازی های کوچیک جام حذفی ولیگ قهرمانان موردبعد مربوط میشه به کاروالیهو:با توجه به سنی که داره وباتوجه به این که راموس و په په از هم جدا نشدنی هستند وبا توجه به این که هوادارا هو کردنش وبا این که زیاد مصدوم میشه و با این که هنوز میتونه خوب بازی کنه اما احتمال رفتنش زیاده گزینه ی بعدی مربوط میشه به البیول که 26 سالشه و جای ثابتی تو ترکیب نداره وبه ندرت مورد استفاده قرار میگیره امکان داره بره اما روی رئال تعصب داره
مورد بعدی لاسانا دیارا که اون هم26 سالشه بازیکن چند پسته ایه ولی با باشگاه و مورینیهو لج کرده وخودش رو به مصدومیت میزنه وپارسال هم در استانه ی رفتن بود ولی در نهایت موندنی شد ولی امسال امکان رفتنش محتمل تره مورد بعدی مربوط میشه به شاهین که تابستان با قیمتی ارزان به رئال پیوست که تو یه نظر سنجی اینده دار ترین بازیکن دنیا لقب گرفت. 23 سالشه وجوان اما بهتره بمونه
گزینه ی بعدی مربوط میشه به التین توپ که به صورت رایگان به رئال پیوست او هم بازیکن چند پسته ایه وطاقت نیمکت نشینی رو نداره واحتمال رفتنش بسیار زیاده او هم به ندرت مورد استفاده قرار میگیره مورد بعدی مربوط میشه به کاکا که به عنوان بهترین بازیکن جهان به رئال اومد با قیمتی گزاف.مصدومیت ها نذاشتن که کارشو انجام بده وافت کرد واعتماد به نفسش کم شد اما این اواخر جرقه هایی زده.30سالشه.امکان رفتنش وجود داره اما احتمال موندنش هم وجود داره اما اگه بمونه میتونه با بازی کردن بیشتر واستراحت دادن بیشتر به اوزیل اعتماد به نفس گمشدش رو پیدا کنه وبه یه بازیکن مفید برای رئال تبدیل بشه گزینه ی بعدی مربوط میشه به هیگوئین که به خاطر بازی نکردن هاش امکان داره بره اما مورینیهو نمیخواد بره اون 5ساله تو رئاله خیلی کارا واسه رئال کرده وتعصب خاصی رو رئال داره ورفتنش خیلی واسه رئال گرون تموم میشه تمام مادریدیستا با تمام وجود دوست دارن که بمونه و بهتره بمونه هم برای خودش وهم برای رئال
وحالا خرید ها:
در داخل دربازه کاسیاس بی رقیبه همیشه اینطور بوده وتا زمانی که کاسیاس هست همینطوره اما کاسیاس احتمالا تا4-5سال دیگه بازنشسته میشه و اون موقع بی دربازه بان میشیم با توجه به رفتن احتمالی ادان حتما باید یه دربازه بان بخریم که بهترین گزینه ها کوریتوس دربازه بان اتلتیکو مادرید یا شسنی دربازه بان ارسناله هر دوشون عالی هستند وجوان واینده دار وهر کدوم میتونن در اینده دربازه بان های بزرگی بشن قیمتاشون هم حدود20تا25میلیون یورو هستش
خرید بعدی مربوط میشه به دفاع راست که گزینه مناسب میتونه گرت بیل باشه درسته که اون دفاع چپه اما میتونه به خوبی در دفاع راست هم بازی کنه .بازیکن چند پسته ایه ومورینیهو از بازیکنای چند پسته خوشش میادقیمتش هم حدود30تا40میلیون هستش
خرید بعدی مربوط میشه به هافبک:خرید خاوی مارتینز میتونه عالی باشه درسته که قیمتش زیاده وبه رونالدو هم توهین کرد اما یادتون باشه که قبلنا رونالدو با کاروالیهو ومارسلو درگیری داشته ولی همش فراموش شد این دفعه هم میتونه همچین اتفاقی بیفته بازیکن چند پسته ایه و میتونه تو دفاع وسط هم بازی کنه وراموس تو دفاع راست قیمتتش هم حدود30تا45میلیون یورو هستش خرید بعدی مربوط میشه به بال چپ:که رونالدو جانشینی نداره و بازیکنی لازم داریم که بسیار بسیار تکنیکی باشه گزینه های مورد نظر نیمار ولوکاس مورا هستند که هر دوشون جوان هستند واینده دار وهردوشون برزیلی هستند خریدشون کار بسیار سختیه بازیکنانی هستند که از نظر دریبل خیلی خوب هستند قیمت هاشون هم حدود50تا65میلیون یورو هستش خرید بعدی مربوط میشه با هافبک وسط که ممکنه اون خرید گوتزه باشه اونپسر طلایی2011 هست بازیکن بسیار خوب وباهوش که با رفتن احتمالی کاکا ممکنه به رئال ملحق بشه دید خیلی خوبی هم دارهقیمتش هم حدود40تا50میلیون یورو هستش
گزینه ی بعدی مربوط میشه به بال راست که دی ماریا وکایخون واوزیل در رئال میتونن تو اون قسمت بازی کنند اما احتمال خرید سیلوا بازیکن منچستر سیتی وجود داره بازیکنیه که پاس های خوبی میفرسته و شوت های راه دور خوبی هم میزنه اما جداییش از انگلیس کمی محاله
وخرید احتمالی اخر مربوط میشه به پست مهاجم نوک که با رفتن احتمالی هیگوئین گزینه های زیادی هستند که میشه از فن پرسی_اگوئرو_ماریوگومز_رونی_زلاتان_کارلوس توزوخیلی های دیگه نام برد که امیدوارم هیگوئین بمونه وهیچ کدومشون نیان قیمت همشون هم از30تا50میلیون یورو هستش وحالا انقال های احتمالی: در صورت نخریدن دفاع راست انتقال کارواخال از اکادمی کار بسیار خوبیه کارواخال دفاعیه اینده دار .متعصب ومسلط که شایسته ی حضور در تیم اصلی رو داره انتقال بعدی مربوط میشه به خسه:که جواهر اکادمی ما هستش خیلی ها اون رو با رونالدو مقایسه میکنن خیلی بازیکن خوبیه وبهتره که به بنفیکا نره که احتمالا نمیره انتقال بعدی مربوط میشه به موراتا:که در اینده میتونه یک مهاجم تراز اول برای رئال باشه قدرت حمل توپ خوبی داره در کل بازیکن بسیار خوبیه وانتقال اخر مربوط میشه به خوسلو:بازیکن شماره29رئال مادرید چند بار توسط مورینیهو مورد استفاده قرار گرفته که راضی کننده هم بوده گل هم زده بازیکن گلزنیه واز کوچک ترین موقیعت ها گل مبسازه مثل کایخون وهیگوئین
وحالا اخرین بخش یعنی بازگشت ها: گاگو:این بازیکن از رئال به رم پیوست.بازیکن خوبیه اما نمیتونه زوج خوبی با الونسو بسازه وشوت های سنگینی داره اما تصمیم با مورینیهو هستش درنته:این بازیکن از رئال به اورتون پیوست پستش دفاع چپه که با وجود مارسلو وکوئنترائو بازگشتش بعیده بازیکن تکنیکی ودریبل زنیه اما بازم میگم برگشتش بعیده کانالس:بازیکن خوب واینده داروخلاقیه ولی زیاد مصدوم میشه بازگشتش میتونه به نفع تیم باشه خوش تیپ هم هست البته شوخی کردم پدرو لئون:بازیکن شوت زنیه وجوان واینده دار ولی مورینیهو باهاش مشکل داره وبازگشتش روی هوا هستش اسکیل گارای:دفاع خوبیه در بنفیکا به خوبی بازی میکنه وبازگشتش خیلی خوبه کلام اخر وجمع بندی من:ما باید خرید هاوانتقال هاوفروشهاوبازگشت های خوبی داشته باشیم تا تیممون کامل تر از امسال باشه و بتونیم جام های زیادی ببریم وسرور دنیا باشیم زنده باد رئال مادرید

پاسخنامه رئالی

بسم الله الرحمن الرحیم
باید شروع میکردیم از یه جایی / انگار که داشت صدا میزد ندایی
میگفت که وقتشه دیگه بلندشیم / دست به دامن شیر پا پلنگ شیم
کجایند اون ببر های خشم مادرید / ببرهایی که برنابئو زیاد دید
کجایند اون غیرت های کهکشان / آتیش زنای سر در کاتالان
انگار صدا تحولی به پا کرد / رئال را از خواب غفلت بیدار کرد
****************
بازی شروع شد و هدف والدزه / پپ دید که انگار وضعیت قرمزه
موقعیت اولی را رئال داشت / رو دومی، په په عجب گلی کاشت
استفاده از اشتباه والدز / خدیرا و توی گل و شد یک صفر
کشش ندم نیمه دوم رسید / شیپور مرگ بارسلون جیغ کشید
به صحنه گل میرسیم که خوردیم / امسال عجب گلای بوووووقی خوردیم
اما دریغ از این پلنگ مادرید / عمو پرز چی توی این بشر دید
یه توپ توپ از پاسورش میگیره / خداییش این مسعود اوزیل امیره
گل میشه و جواب اون گل مفت / بعدش به نو کمپ یه چیزایی میگفت:
میگفت همگیتون باشین calm down / im here ، هورمونی کاتالان !!!
توپ طلا امسال مال من میشه / ال پی چی چی اشانتیونش میشه
******************
امان از این نبوغ آقای خا ص / مسی میداد گاهی فقط دو تا پاس
دفاع منطقیش عجب حالی داد / راموس مسی را یه پا دو پا میداد
بازی کونترائو یادم نمیره / آلوز دیگه طرف اون نمیره
وقت مسی و رفقاش تمومه / پرچممون علم تا کهکشونه
******************
بازی با بارسا دیگه رفت، تموم شد / آماده باش، دوباره چنگ شروع شد
بایرن بپوش لباس ضد آتش / سانتیاگو فردا میشه یه آتش

پاسخی به برخی یاوه گویان

همونطور که اطلاع دارید شبکه سه بازی های رئال رو کلا پخش نمیکنه.البته اون بازی هاییم که پخش میکنه بخاطر تیم های روبروی رئاله.از صدقه سری همین قضیه خرج خرید اشتراک و ... شبکه های خارجی روی دست خیلی از طرفدارای رئال میمونه.
این ها رو تحمل میکنیم و میگیم باشه. از طرف دیگه در پخش بازی های رئال از شبکه سه گذارشگران خبره ما از تیم بارسلونا طرفداری شدیدی رو انجام میدن.این هم دلیل دومی میشه که بریم به سمت شبکه های اجنبی.
خوب این ها رو تحمل می کنیم اما چیزی که نمیشه تحمل کرد توهین های برخی استادان گذارشگر تلویزیون ماست که واقعا سطح فوتبال رو در کشورمون بالا میبرن.حتما قضیه توهین های اخیر ایشون رو شنیدید.اینجا میخوام چندتاشونو بذارم تا اونایی که ندیدنم ببینن:

مزدک ميرزايي مي‌گويد:« من معتقدم كه مورينيو در همه بازي‌ها فقط داد و بيداد مي‌كند و در صحنه پنالتي اول به دليل اين حسي كه داشتم آن حرف را زدم. مورينيو مي‌خواهد اين موضوع را جا بياندازد كه در همه بازي‌ها جو عليه تيم او است. او حتي در اولين دقيقه مسابقه مي‌خواهد بر سر يك اوت جنجال بياندازد. من معتقدم پنالتي لوانته درست نبود چون بوسكتس دستش را جمع كرد تا توپ به صورتش نخورد در ضمن پنالتي بارسا هم درست نبود چون مهاجم بارسا روي بازيكن حريف خطا كرد.»ميرزايي در ادامه حرف‌هايش در خصوص شخصيت و رفتارهاي گوارديولا و مورينيو حرف مي‌زند:« اين دو به هيچ عنوان با يكديگر قابل قياس نيستند و معلوم است كه همه گوارديولا را انتخاب مي‌كنند. مورينيو از لحاظ فني مربي بزرگي است ولي او براي نتيجه گرفتن انسانيت را زير پا مي‌گذارد تا تيمش برنده شود. او فقط داد و بيدا و شلوغ مي‌كند و انتظار دارد كه تمامي سوت‌هاي داور به سود تيمش باشد.»

بله.ایشون در کمال بی حرمتی به یکی از بهترین مربیان و تیم های تاریخ اهانت میکنن.اما منم میخوام جواب ایشونرو مثل خودشون بدم.
اولا جناب آقای مردک!!!فکر نمیکنم کسی از شما نظری خواسته باشه که این جوری افسار گسیخته به رئال میتازی
دوما شما اصلا در سطحی نیستی که در مورد فردی مثل مورینیو و تیمی مثل رئال حرف های بی ارزشت رو خرج کنی شمایی که حتی یه عکس با شورت ورزشی نداری خوهشا حرف هایی که در وادی عقلانیت نمیگنجن برای خودت نگه دار
سوما شغل شما چیه؟؟مگر نه اینکه یک گزارشگر ساده؟؟؟پس تحلیل فوتبال رو به عهده ی صاحب نظران بگذار
چهارما اینکه یک گزارشگر وظیفه گذارش بی طرفانه رو داره.برو یه بازی گزارش جان چمپیونو گوش کن. یاد بگیر.
پنجم این که شمایی که اینقدر احساساتی هستی و از روی احساست این حرفا رو گفتی چطور شد وقتی داور یه پنالتی مفت به بارسا جلوی میلان داد احساساتی نشدی؟؟یا شایدم احساست مونده تو کاتالانیا!!!
ششم اینکه شما چجوری نظر همه رو راجع به گواردیولا و مورینیو بیان میکنی؟؟برای بیانت دلیل داری؟؟؟
لطفا از زدن حرف های چرت و پرت خودداری کنین چون جلوی 70 میلیون نفر دارین حرف میزنین
هفتم گفتی مورینیو انسانیت نداره؟؟به نظرتون کسی که به یکی دیگه میگه انسان نیستی خودش انسانه؟؟این گونه موجودات فقط در کاتالانیا انسان حساب میشن.
در آخر از همه دوستان می خوام که به سایت شبکه سه نرین و هیچ پیغامی ندین چون مسئولین سایت شبکه سه هم افرادی مثل مزدکند پس خودتونو کوچیک نکنین. یه حرفی هست که میگه هر چی با عظمت تر و بالا مرتبه تر باشی دشمنتم زیاد میشه.پس خوشحال باشین که توی کشوری مثل ایرانهم این قدر دشمن رئال وجود داره.

* با توجه به اشکالات در بخش ایمیل سایت ، پیامهای برخی عزیزان با تاخیر به دست ما رسید که البته ما در موردش اقدامات لازم را صورت داده بودیم و فرم جدیدی را برای ارسال مطالب در مورد قلم سپید آماده کردیم . به هر صورت با این که اهمال از جانب ما نبود ، با عرض پوزش از این دوستان به خاطر اشکالات وارده و برای ادای احترام به حقوقشان ، مطالب با تاخیر به دستتان می رسد . 

طلای فراموش شده

در این هفته ای که همه مشغول الکلاسیکو هستند دلم گرفته.شاید مثل شما شاید مثل رائول و شاید هم مثل پرز.
این روز ها خبر جدایی رائول از فوتبال را که میشنوم انگار دیگر فوتبال را دوست ندارم.یادش میفتم یاد آن روز ها روزها.روز هایی که الان حسرتش را میکشیم یاد روز هایی که پسری در تیم داشتم از جنس طلا.پسری که مرد تر مرد های آن زمان بود.کسی که توپ هم کیف میکرد وقتی به پایش میخورد.چه برسد به من طرفدار.وقتی پا به توپ میشد تیم حریف یک دستش به دلش بود یک دستش به سرش.
حرکت اضافه نداشتی نه در بیرون زمین نه در درون زمین.حتی بارسایی ها هم دوستت داشتند.فقط برای عشق به تیم بازی میکردی ما هم برای عشق به او فوتبال میدیدم.مثل بکام مش نمی گذاشتی.ساده و صاف بودی.طلای n عیار.به زلالی آب.کار بلدهم بود.گلهایت به بارسا را فراموش نمیکنم مطمئن هستم تاریخ هم فراموش نمی کند.
یک اسپانیا بود یک رئال و یک رائول.مردی از سیاره خودمان درون کهکشان.قوی سپید مادرزاد.نه قبلا شیطان سرخ بود نه زبرا.از همان اول پاک بود. آدم جوری ناراحت می شود که انگار قرار است فوتبال تمام شود.
کاش کاش کاش.کاش نمیرفتی در اصل کاش بیرونت نمیکردند.کاش قدر زحماتت را میدانستند.اما میدانی چه چیزی مرا نابود کرد.اینکه که یک کلمه هم اعتراض نکردی اینکه با کسی که قرار بود جایت را بگیرد یک لحظه هم بدرفتاری نکردی.این که رازی به تعویض شماره شدی اما بیرونت کردند.در نظر بعضی ها کهنه بودی با این که حتی هنوزهم سرحالی.
کریس با این که دوستت دارم اما چه میشد نه میخواهم بدانم چه میشد آقای رونالدو که 9 می پوشیدی.نه اصلا 10 می پوشیدی.واقعا چیزی از تو کم می شد شما چه آقای خاص والدانو را بیرون می کردی ایرادی ندارد اما کدام دیوانه ای طلا را بیرون می اندازد.رائول ببخش که چند ماهی بود فراموشت کرده بودیم.بغض گلویمان را گرفته.نه گلویمان بغض را گرفته از دوریت.جوری که انگار دنیا را وداع کردی.
حاشیه ها چیزی بودند که حتی در حاشیه 1 کیلومتریت هم پیدا نمیشدند.اخلاقت را باید په په ها و مارسلو ها و مسی ها یاد بگیرند.
توپت که چه بگویم دقت میلیمتری داشت در گل شدن.اصلا توپ هم حیفش می آمد گل نشود.آن 330 گلی را که زدی چرا هیچ کس ندید موقع رفتنت.فوتبال بی رحم است پرزهم شاید اما ما هوادار ها نه ما دوستت خواهیم داشت.
اما چیزی که آزارم میدهد رفتنت پیش عربهاست.من اگر جای پرز بودم همین الان دو برابر قیمت رونالدو برایت میدادم اما افسوس که پرز کجا ما کجا.
چه کاپیتانی بودی.حتی ایکر هم پیشت کم می آورد.سردی و گرمی چشیده بودی. رهبر تیم بودی.مثل فرمانده لشکر.
یادم نمیرود بالای سر بردنت جام ها را.یادم نمیرود خوشحالی کردنت گل ها را.افسانه ای بودی که هر صد سال یکبار گفته میشود.شاید دوستان خرده بگیرند و من را فحش نثار کنند ولی با اینکه رونالدو را دوست دارم اما یک تار مویت را به 100 رونالدو نمیدهم حتی اگر 2000 گل بزند و 100 بار کفش طلا بگیرد.کاش حرفهایم به گوشت میرسید اما میدانم که غیرممکن است.کاش به رئال بر میگشتی لااقل در کادر فنی که داشته باشیمت اما انگار روی برگدانده ای.یا شاید از تو روی برگردانده اند.شاید بگویند زیاد احساسات خرج کرده ام اما برای رائولی که احساسش رئال بود کم است.در نهایت بدان ای پا طلا ما دوستت داریم حتی اگر به قطر بروی و رئال را فراموش کنی.

 * با توجه به اشکالات در بخش ایمیل سایت ، پیامهای برخی عزیزان با تاخیر به دست ما رسید که البته ما در موردش اقدامات لازم را صورت داده بودیم و فرم جدیدی را برای ارسال مطالب در مورد قلم سپید آماده کردیم . به هر صورت با این که اهمال از جانب ما نبود ، با عرض پوزش از این دوستان به خاطر اشکالات وارده و برای ادای احترام به حقوقشان ، مطالب با تاخیر به دستتان می رسد .

کودک بلوند برنابئو

می دانم حال و حوصله یمان سر رفته و ناراحتیم ولی می خواهم نبش قبر کنم.
و یا شاید بعد از این مقاله هوس کردم که خودم را به دست بعضی مخاطبان این سایت را بُکشم و بِکشم از میان صرو صدا ی گیتارو استکان بعد برخیزم از در بیرون روم.
می خواهم از روزنامه ی مارکا و نمره ی صفر سخن بگویم، بالا بیاورم تمام هلو هایی که خورده ام.
می خواهم از کامنت های طرفداران رئال بگویم و از گزارش بازی آقای فلاح عزیز و تکلیف شب بیماریم را نوشته و هجوم آورم پیش تمام دبیران بی صیرت و خود را ول کنم.
می خواهم از 30 میلیون یورویی بگویم که بعضی چنان ازش سخن می گویند که انگار نان سفره شان بوده یا از گلویشان بریده اند.
اما راستی چقدر راحت است بی انصافی کردن مگر نه؟ مگر نه اینکه ما این سوی این کره ی تو خالی عشق می ورزیم و عشقمان به تیممان مانند عشق به زنیست که سال ها عقد دیگران است و بی خبر از ما کودکانش را بزرگ می کند و ما چنان کور چشم و کور دل به کودکی از او در دل حمله می کنیم و تنفر میورزیم که انگار رحم مادرش را طلب کاریم.
هیچگاه یادم نمیرود یک شب میان آریزونا بود،آرزویی که لیزم میکرد بر تنبور مو هایم و از در خاطره برای جوانی بلوند و با تعصب بیرون رفتم.
جوانی که نه حرفه ای بودن سرش می شد و نه منطق و گویی مانند من عاشق سپیدی پیراهنی بود که شب هم حتی با چادر به سر کردن ماه نمی توانست سپیدیش را از چشمانم بگیرد.
جوانی که آمد و او را بهترین می خواندند و 30 میلیونش را نه از جیبمان زده بودند و نه تحلیل های حرفه ای و به ظاهر منطقیش به خیلی ها می آید.
آمده بود و قابل اعتماد بود و خوب در هر گوشه از زمینی که بازیش میدادند. در هر گوشه از زمین سبزی که از این سوی دنیا از پشت جعبه ی جادو به جای کبوتران رنگی از سکو های استادیوم دل را برایش پرواز میددادیم.
روز 28 فروردین ماه 90 دقیقه دلهره و پک های سیگارمان از سمت راست دفاع بود و آسودگیمان از سوی چپ. ولی بعد بازی باد به گلو می اندازیم و آوار میکنیم رویا ها و نا امیدیمان را بر سر کسی که می خواهد گوشه ای از قلب ما باشد. حتی اگر این سوی دنیاییم و حتی اگر نشانی از ما ندارد.
حتی یک لحظه هم که شده به این فکر کردید کودک نو متولد شده ی بلوند برنابئو 90 دقیقه با کمترین حمایت از سوی هافبک ها در سمت خود کوچه ای بن بست ساخته بود و چرا حتی در دقیقه 90 هم کسی از او پشتیبانی نکرد و او برای اولین بار جا ماند؟؟
چرا کسی حرف از مدافعان وسط نمیزند که چرا به راحتی پاسی زمینی باید به مهاجم حریف برسد؟
یک لحظه فکر کنید و مرور کنید اگر مدافعی دیگر جای او بود در این 90 دقیقه ی پر استرس به جای 2-1 نتیجه چه نتیجه ای بود؟؟
من می گویم شب پنجره نباشد ، نور نتابد بر درش و نئوپان ها فرو ریزد بعد از او....

تحلیل خط دفاع در این فصل

تصمیم گرفتم دومین مقاله ی خودم در این جا رو بنویسم. اولینش با اسم "چرا ستاره ای به درخشش کاکا خاموش شد؟ " بود.

حالا میخوام در مورد سیستم و بازیکنان استفاده شده درخط دفاع قوهای سپید به صورت خودمونی و نه چندان حرفه ای بحث کنم. و البته اگر عمری بود، در مقاله های بعدی سراغ خطوط هافبک و فوروارد هم میرم.

1- ایکر مقدس: مثل همه ی این چند سال اخیر بهترین دروازه بان دنیا بوده و در بعضی بازی ها امتیازهامون رو مدیون معجزات اونیم. هر دروازه بانی، حتی در سطح اول اروپا، حق داره در یک فصل دو سه بار اشتباه کنه و از خودش تزلزل نشون بده. ایکر هم در این فصل اشتباهات خیلی کمی داشته و ما باید خیلی پررو و قدرنشناس باشیم که به خاطر این، کاپیتان محبوب قلبهامون رو زیر سوال ببریم. ولی سنت ایکر تو این یک دهه بدجوری ما رو بد عادت کرده و همیشه ازش توقع داریم در بازیهایی که تحت فشار حریف هستیم، یک تنه مثل سوپرمن، کشتی مادرید رو از غرق شدن نجات بده. برای مثال بازی رفت با بایرن مونیخ توقع داشتم در صحنه ی گل دوم بایرن، سانتر زمینی فیلیپ لام رو با خروج از دروازه در آغوش بگیره که این طور نشد...
و تنها انتقادی که که میشه ازش کرد اینه که گاهی، فقط گاهی، مقابل ضربات کاشه، در زاویه بندی و چینش بازیکنان دیواره ی دفاعی، بی دقتی و سهل انگاری میکنه.
ولی باز هم تکرار میکنم. هیچ کس حق نداره قداست ال کاپیتان رو خدشه دار کنه. هنوز هم به نظر من مهم ترین و تاثیر گذارترین بازیکن مادرید، همین دروازه بان خوش قیافه و متعصب و خوش استیله که دستها و پاها و سرش هر کدوم سد محکمی جلوی حریف میسازن و حتی نفس حضورش، مهاجمینی مثل مسی و ویا رو میترسونه!

2-سرجیو راموس: تو پست دفاع راست که چند ساله داریم بازیشو میبینیم. امسال شاید توفیق اجباری باعث شد تو پست دفاع وسط هم از دیدن بازیش لذت ببریم. در کل نقطه ضعف خاصی نداره ولی بی اشتباه هم نیست. بعضی وقتا اعتماد به نفسش کار دست تیم میده و بعضی وقتا هم کنترل اعصابشو از دست میده. ولی باز هم بی انصافیه اگر ازش به خوبی یاد نکنیم. اگر تمرکزش توی بازیها رو بیشتر کنه، بدون شک میتونه تبدیل به کامل ترین مدافع جهان بشه. مهم ترین نقطه ضعفش نسبت به مدافعین بزرگ تاریخ، اینه که تاکتیک پذیر نیست و گاهی در وظایف محول شده از سوی مربی، تنبلی میکنه و کار خودشو انجام میده.

3-پپه: این فصل از نظر اخلاقی خیلی بهتر و آروم تر شده. از نظر فنی هم از همون سال اول عالی بود و هر سال عالی تر هم میشه.هیچ چیز کم نداره. سرعت عالی، فیزیک مناسب، پرش های بلند، هوش بالا، قدرت پیش بینی قابل قبول، واکنش های به جا، قدرت پا به توپی مثل لوسیوی معروف که حسرت دیدنش در پیراهن سپید به دلم موند، و از همه مهم تر توپ گیریهای استثنایی که باعث شده در نبردهای تن به تن، حتی مقابل بازیکنانی مثل مسی، گرت بیل، رونالدینیو و ... هم اکثر اوقات برنده باشد.

3- کاروالیو: هوش سرشارش کند شدنش به دلیل بالا رفتن سن رو جبران میکنه. یکی از هوشیارترین و خوش فکرترین و تکنیکی ترین مدافعان این دهه بوده و همیشه میتونیم روش حساب کنیم. هیچ وقت مربی رو ناامید نمیکنه. یک رهبر خوب برای خط دفاع که وقتی برای ضربات کرنر جلو میره، بعد از اتمام اون حمله، خیلی سریع دوباره به خط دفاع بر میگرده. اگر این جور مواقع سرعت برگشتش رو ببینید، شاید مثل من به این نتیجه برسید که زیاد هم کند نیست و نسبت به خودش کند شده، نه نسبت به بقیه ی مدافعان. با این که فقط دو ساله اومدی به کهکشان، خیلی دوستت داریم پیرمرد! خیلی!

4-آربلوا: خیلی نوسان نداره. نه خیلی عالیه نه خیلی افتضاح. ولی هیچ وقت خیالمون ازش راحت نیست. حتی وقتی در اوج باشه، باز تعجب نمیکنیم اگر اشتباه خطرناکی کنه. ولی از حق نباید گذشت که همیشه هم بد نیست. فقط خلاقیت لازم برای یه دفاع کنار رو نداره و در کورس با بازیکنای سرعتی خیلی راحت جا میمونه. کمی هم خشن و بی ملاحظه کار میکنه. و نکته ی مثبتش تاکتیک پذیر بودنشه.

5-واران: مثل معرفش، زیدان کبیر، میتونه یک رهبر خوب، یک بازیکن شجاع و یک اسطوره باشه. از همین الان نشانه های بزرگی و رهبری تو بازی و حتی ظاهرش پیداست. شاید اشتباه میکنم ولی سبک بازی و دفاع واران، منو بد جوری یاد جوونی های والتر ساموئل میندازه که تو تیم آ.اس. رم آقای میکرد.

6-مارسلو: دیگه هم از ضعفش تو کارهای دفاعی و قدرتش تو حمله اطلاع دارن. پس منم دیگه تکرار نمیکنم. هر چند که باری برگشت با بایرن، در کارهای دفاعی هم موفق بود.

7-کونترائو: در این فصل در کارهای هجومی زیاد موفق نبود ولی چه کسی میتونه مطمئن باشه که مورینیو ازش نخواسته که تو حمله های رئال شرکت نکنه؟ و فضای پشت سرش رو خالی نذاره؟ کسایی که فکر میکنن پتانسیل حضور موثر در حملات رو نداره، احتمالا" بازیهاش در یورو و جام جهانی رو ندیدن که با مدافعان راست بزرگ دنیا و اروپا چکار میکرد و میکنه!! و البته قدرتش در کارهای دفاعی رو کسی نمیتونه رد کنه. بارها شده که در بازیهای مهم حتی فضاهای پشت سر دفاع وسط های رئال رو هم به خوبی جمع کرده و پوشش داده. خیلی هم کم دریبل میخوره.

و در آخر اضافه کنم که به نظرم بزرگترین نقطه ضعف هر سه مدافع کنار ما، یعنی مارسلو، کونترائو و آربلوا، نسبت به مدافعین کنار بزرگی مثل روبرتو کارلوس و کافو و دنی آلوز و مایکون، سانترهای کم دقت و کم خطره. شاید مهم ترین وظیفه ی هجومی یک مدافع کنار، ارسال سانترهای هوایی مناسب برای دیگر بازیکنها باشه که متاسفانه فعلا" در رئال، چنین بازیکنی نداریم. شاید بازیکنانی مثل گرت بیل بتونن برای این کار مفید واقع بشن.

بار دیگه برای تیم پر افتخار و چشم و دل سیر خودمون، بازیکنان محبوب این تیم و از همه مهم تر شما هواداران سپید پوش آرزوی موفقیت و سربلندی میکنم.
علی یارتون

تیتر روزنامه هاس آس ، مارکا ، لارازون ، ال موندو ، ال پایس و آب ث پس از قهرمانی در لالیگا

as

http://img.kiosko.net/2012/05/03/es/as.200.jpg
قهرمانان ، قهرمانان
امشب ، ساعت 21:30 ، جشن در سیبلس
رئال مادرید در سن مامس سی و دومین لالیگایش را برد
چهارمین لیگ مورینیو در چهارمین کشور : پرتغال ، انگلیس ، ایتالیا و اسپانیا

MARCA

http://img.kiosko.net/2012/05/03/es/marca.200.jpg
بهترین
قهرمانی در سن مامس
سفیدها سی و دومین قهرمانی در لالیگا را کسب کردند
ناکامی اتلتیک در مقابل یک برتری قابل توجه
خاص 4 : مورینیو چهارمین قهرمانی لیگش را در چهارمین کشور متفاوت کسب کرد
رئال مادرید مورینیو برنده لالیگای رکوردها شد
115 گل در فاصله دو هفته به پایان و شانس برای رسیدن به 100 امتیاز
گواردیولا :" این فصل دلایل زیادی وجود داشت که در پشت پرده مقابل سکوت ما واکنش نشان دادند "
جنگ فوق العاده برای ال پی چی چی

La Razon

http://img.kiosko.net/2012/05/03/es/larazon.200.jpg
قهرمان لالیگا
این مادرید است
امروز هواداران زیادی می آیند ، نه تنها مادریدیستاها ، بلکه آنهایی که قلبی سپید دارند
تیم با پیروزی در سن مامس در فاصله دو هفته به پایان ، قهرمان شد
مورینیو توسط بازیکنانش به هوا پرت شد

El Mundo

 http://img.kiosko.net/2012/05/03/es/elmundo.200.jpg
قهرمانی در نیمه شب

El Pais

 http://img.kiosko.net/2012/05/03/es/elpais.200.jpg
رئال مادرید ، قهرمان یک لالیگای سرمایه داری

ABC

http://img.kiosko.net/2012/05/03/es/abc.200.jpg
قهرمانان
رئال مادرید ، اتلتیک را گلباران کرد و در سن مامس سی و دومین لالیگایش را برد
تیم پس از قهرمانی ، لالیگا را بالا انداخت


تیتر روزنامه های مادریدی آس ، مارکا ، آ ب ث ، ال پایس ، ال موندو ، لاگاستا / لالیگا برای تو ، رونالد

as

http://s1.picofile.com/file/7362072903/as_7500.jpg

آره ، آره ، آره ، رئال مادرید برد!!!
و لالیگا!
کریستیانو :" نمایش زیبایی بود "

---

MARCA

http://s1.picofile.com/file/7362075806/marca_7500.jpg

ژست قهرمانی
رئال مادرید با اقتدار در نیوکمپ برد تا لالیگا را برگرداند
سفیدها ، رکورد تاریخ گلزنی در لالیگا را پودر کردند (109 گله شدند) و طلسم ها و بدشانسی ها را فراموش کردند
ساختار مورینیو بهتر از گواردیولا بود و مسی و قوای تهاجمی بارسا را محو کرد
رئال مادرید در آمار الکلاسیکوها پیش افتاد : 87-86
509 روز پس از 5-0 ، رئال مادرید نیوکمپ را ساکت کرد
هزاران هوادار در نیوکمپ جشن قهرمانی گرفتند
لالیگای کریستیانو
نتیجه را برای رئال برگرداند تا در جنگ قهرمانی از بارسا پیشی بگیرد

----

ABC

http://s2.picofile.com/file/7362072575/abc_7500.jpg

لالیگا مال تو
رئال مادرید جادوی پنج ساله نبردن در نیوکمپ را شکست و به لالیگا نزدیک شد
کریستیانو گل دوم رئال را جشن گرفت تا در یک الکلاسیکوی بزرگ برد 1-2 را قطعی کند

---

El Pais

http://s2.picofile.com/file/7362074622/elpais_7500.jpg

رئال مادرید در لالیگا نیوکمپ را برد
سفیدها بارسا را 1-2 بردند تا در یک قدمی قهرمانی قرار گیرند

---

El Mundo

http://s2.picofile.com/file/7362074294/elmundo_7500.jpg

رئال مادرید مورینیو ، تکلیف لالیگا را مشخص کرد و طلسم را از بین برد
کریستیانو دیروز گلش را به معنادار ترین شکل ممکن جشن گرفت

---

La Gaceta

http://s2.picofile.com/file/7362075478/la_gaceta_7500.jpg

رئال حالا قهرمان لالیگاست
گردش دوران ، لازمه طبیعت است و حالا رئال مادرید قهرمان است
یک بارسلونای بی حال و گواردیولایی که به اندازه کل فصلش اشتباه کرد باعث شد که رئال مادرید در بهترین شرایط برای بردن همه چیز به جز کوپا قرار گیرد

مقايسه بين په په و کاکا !

شايد از خوندن اين تيتر (مقايسه بين په په و کاکا !) کمي شوکه شده باشيد ... انتقاد، کار بدي نيست.
مخصوصاً اگه سازنده باشه. گاهي يک انتقاد ساده ميتونه خيلي از مسائل رو روشن کنه. انتقاد سازنده خوبه امّا تخريب نه.
من هم قصد تخريب کسي رو ندارم امّا دوست دارم با دلايلي منطقي جواب دوستان رو بدم.
دوست نداشتم با نوشتن اين مقاله جلوي کاکا دوستان قرار بگيرم (چون خودم هم از کاکا بخاطر اينکه بازيکن رئال مادريد حمايت مي کنم) ميدونم با نوشتن اين مقاله خيلي ها من رو سرزنش خواهند کرد امّا در مقابل خيلي ها حرف من رو تاييد مي کنند ...
اين روز ها بحث بر سر رفتن يا نرفتن کاکا بالا گرفته ... در يکي از مقالات که توسط آقاي حميد کاکا نوشته شده بود با نام “مقايسه بين کاکا و اوزيل” ايشون 5 دليل عنوان کردند براي اعتماد بيشتر به کاکا ! من در اين مقاله کاکا دوستان رو مخاطب خودم قرار ميدم و اميد دارم منطقي به اين قضيه نگاه کنند ...
فرق من رئالي با شما کاکا دوستان در اينه که : شما حاشيه رو مورد بحث قرار ميديد و ما به متن اهميت بيشتري ميديم. منظور از حاشيه اخلاق و رفتار هاي يک بازيکن هست که به ذات و تربيت و ...
اون بازيکن مربوط ميشه و منظور از متن پتانسيل و توان بازيکن هست. خيلي ها په په رو دوست ندارد بخاطر اخلاقش امّا ازش حمايت مي کنند چون بازيکني است با پتانسيل بالا، سرعت، دفاع خوب، قد بلند (که يکي از لازمه هاي مدافع سر زن هستش) و بازيکني است که ميشه بهش اعتماد کرد.
بازيکنيه که در کنار راموس زوج فوق العاده اي رو براي دفاع تشکيل ميدن (گرچه خيلي ها دوست دارن از رئال بره به خاطر اينکه با بعضي از کارهاش به وجهه باشگاه لطمه ميزنه که اين خودش يک بحث جداگانه رو مي طلبه) از زبان خيلي از دوستان شنيدم که ميگن: ما اين برد رو مديون رونالدو بوديم (در بازيهاي مختلف) امّا تا حالا يادم نمياد شنيده باشم ما اين برد رو مديون کاکا هستيم ! من کاکا رو با اوزيل مقايسه نمي کنم چون در مقابل ستاره ي آينده داري مثل اوزيل بازيکن 30 ساله اي مثل کاکا حرفي براي گفتن نداره به 3 دليل : 1. اوزيل بازيکن پاسوريه (برخلاف نظر خيلي ها!) در اين فصل 16 پاس گل داده ... پارسال هم آقاي پاس گل اروپا شد!
اگر کمي دقت کنيد مي فهميد سبک فعلي رئال طوري طراحي شده که هافبک تهاجمي در اون سيستم نقش کليدي رو ايفا مي کنه. اين نقش توسط مورينيو تعريف شده است ... به طوريکه توپ ها از خط هافبک به اوزيل و بعد از اون به راست يا چپ براي رونالدو يا دي ماريا و خيلي از مواقع براي بنزما ساخته و پرداخته ميشن و اينطوريه که براي مهاجمان موقعيت هاي گلزني ايجاد ميشه ... (حتماً يادتون هست بازي کاکا در زمان حضور پلگريني چشمگير تر از بازيهاي دو فصل اخير بودند. بخاطر اينکه سيستم پلگريني 4_4_2 بود. با يک هافبک دفاعي (آلونسو) يک هافبک تهاجمي (کاکا)،
دو نفر از جناحين و دو مهاجم که در اينجور شرايط کار براي بازيسازي توسط هافبک تهاجمي راحت تره چون ميتونه براي 2 مهاجم موقعيت سازي کنه به اضافه ي دو نفري که از کناره ها اضافه ميشن که در اين صورت فضا براي کار بازه امّا سيستم مورينيو با پلگريني کاملاً متفاوته. 4_2_3_1 که در اينجور شرايط کار براي هافبک تهاجمي سخت تره چون بايد حواسش به تک مهاجم تيم باشه به اضافه 1 يا 2 بازيکني که از کناره ها اضافه ميشن به همين دليل بايد در پاس هايي که ميده بيشتر دقت کنه) 2.
از لحاظ تکنيک فردي اوزيل در سطح بسيار خوبي قرار داره. چندين و چند مثال براي اين حرف من وجود داره ... بازي برگشت کوپا با بارسلونا در نيوکمپ رو به ياد مياريد ؟؟؟ بازي رفت امسال با ختافه رو چطور؟؟؟ يادتون مياد بعد از باخت مفتضحانه پارسال مقابل بارسا (5_0) بازي بعدي با والنسيا در برنابئو بود ... والنسيا 72 دقيقه مقاومت کرد امّا باز هم اين اوزيل بود که گره کار رو باز کرد و با سرعت و خلاقيتش يک پاس عالي رو براي رونالدو فرستاد و برنابئوي خروشان يک دست اوزيل رو تشويق کردند ...
بازي با بارسلونا (برگشت لاليگا _ پارسال) رو حتما به ياد مياريد. اوزيل که فقط 15 دقيقه بازي کرد تيم رو از يک باخت حتمي نجات داد و کل تلاش 75 دقيقه اي بارسلونا رو در ظرف مدت 15 دقيقه با خاک يکسان کرد ... 3. شما ها ميگيد کاکا بازيکن شوتزنيه امّا اوزيل نيست ...
ظاهراً گل اوزيل در جام جهاني رو به ياد نمياريد ؟؟؟ خُب گل روي ضربه ي ايستگاهي به اتلتيکو (پارسال بازي رفت) رو چطور به ياد مياريد ؟؟؟ شوت امسالش به سمت دروازه پينتو چي؟ (که با بدشانسي گل نشد)
اوزيل اونقدر آينده دار و خوب هست که نيازي به مقايسش با کاکا نباشه. کاکا هم يک زماني بزرگ بود امّا ... يک زماني بزرگ بود! و اون زمان بعد از ورودش به برنابئو (با قيمت 65 ميليون !) به پايان رسيد ولي اوج گرفتن اوزيل بعد از ورودش به برنابئو شروع ميشه (براي او فقط 15 ميليون پرداخت شد!)
بذاريد جور ديگه بگم. در پستي که درش تخصص داره بازيکن قابل اتکايي نيست. شايد در هر تيم ديگه اي باشه عملکرد خوبي ميتونست داشته باشه امّا فعلا در رئال مادريده. سانتياگو برنابئو ورزشگاهيه که رونالدو رو هم هو کرد و عملکرد خوب 2 ساله اين بازيکن رو با يه بازي بد زير سوال برد. امّا همين ورزشگاه 3 سال صبر کرده براي احياء دوباره ي کاکا ! مقايسه اوزيل با کاکا درست نيست. شما مي تونيد کاکا رو با کايخون مقايسه کنيد ...
نصف پولي که براي کاکا پرداخته شد، براي کايخون پرداخته نشد امّا در اين فصل عملکرد خوبي داشته. 11 گل زده در مقابل 8 گل زده کاکا ! کسي تا حالا نگفته ما اين برد رو مديون کاکا هستيم، کاکا اين گل سه امتيازي رو زد که اگه نميزد ... اگه از لحاظ گلهاي سه امتيازي هم بخوايم در نظر بگيريم بازم اين بازي 2_0 به نفع کايخونه! (گل سه امتيازي به مايورکا، گلهاي سه امتيازي به آژاکس _ بازي برگشت دور گروهي _ آمستردام) خُب با اين وجود کدومشون بيشتر براي رئال مادريد در اين فصل سود داشته اند ؟؟؟ خود طرفداران کاکا به چه چيز اين ستاره ي رو به اتمام دل خوش کردند ...
اگر بخوام به عنوان يک کاکا دوست از کاکا براي موندن بيشترش در باشگاه حمايت کنم چه دلايلي رو ميتونم بيان کنم؟؟؟ خود هواداران اين بازيکن چه دلايلي رو ذکر مي کنند؟ دليل فني من در بين دلايل اونها نديدم ! اکثراً اين دلايل به چشم مي خوره:
1. کاکا خيلي خوشتيپ و خوش قيافه است ! حيفه ديگه پيراهن خوشگل رئال رو نپوشه !
2. بازيکن خوبيه (چون فقط در 10 درصد از زماني که بهش اعتماد ميشه ميدرخشه !)
3. خيلي با اخلاقه ...
4. خيلي خانواده دوست و با جنبه و سر به زيره !
اخلاق، خانواده دوستي، سر به زير بودن، خوشتيپ بودن! جزو حواشي يک بازيکن هست ...
چيزي که براي تيم مهمه و به نفع رئال مادريد هست اينه که توان فني بالايي داشته باشه. جور ديگه بگم اخلاق و خوشتيپ بودن هيچ ربط و تاثيري در عملکردش درون زمين نداره! آيا کاکا ميتونست با خوشتيپ بودنش رئال مادريد رو به سه امتياز يک بازي (هر چند نه چندان حساس) برسونه؟! حتي کارنامه درخشان هم دليل بر ماندن و اعتماد کردن نيست. کارنامه نوري شاهين هم در دورتموند خوب بود امّا در رئال مادريد از موقعيت هايي که در اختيارش قرار داده شده شايد فقط 50 درصد عملکردش قابل قبول باشه. (امّا يکي از خواصي که نوري شاهين داره آينده دار و جوان بودنش هست ... چيزي که در کاکا نيست ...) از لحاظ فني به چه چيز ريکاردو کاکا دل خوش کنيم ؟؟؟ به پنالتي هايي که در زمان حضور پلگريني ميزد ؟؟؟ درخشش مقطعي در يکي دو بازي فصل پيش ؟؟؟ يا ارائه دادن يک بازي قابل قبول فقط در 6 ، 7 بازي اين فصل ؟؟؟ و اين تمام توان کاکاي 65 ميليونيست در اين 3 فصل ! کلام آخر کاکا با اخلاق و سر به زير. همه ي اين حرفها درست امّا اين کاکاي 30 ساله با کاکا 26 ساله ي ميلان تفاوت زيادي دارد. با کاکائي که يک تنه زحمت کل فصل ليورپول را با عملکردش در آن بازي خاطره انگيز به فنا مي دهد، تفاوت زيادي دارد. اين کاکا ديگه اون کاکاي سابق نيست. جمله ي آخر رو با نقل قولي از يک دوست عزيز به پايان مي رسونم : بازيکنان برزيلي اغلب بعد از 30 سالگي دوران طلايي فوتبالشون به پايان ميرسه! نمي دونم چرا اين اتفاق ميفته امّا خيلي ها اينطوري شدند. نمونش رونالدينيو!

نکاتی درباره ی تمام بازیکن ها

نکاتی درباره ی تمام بازیکن ها
جدیدا به این نوشته هایی برخورد کردم که واقعا منو به فکر واداشت. مثلا همین ماجرای کاکا و هیگوایین. از شما طرفدار های رئال مادرید می خواهم که بدون تعصب این مقاله رو بخونین.
هیگوایین بازیکنی سریع چابک فرز با تعصب عاشق رئال با شم فوق العاده ی گلزنی انگار که گل زدن براش مثل آب خوردنه ولی حالا از عیب هاش هم بگیم بازیکنی است کمی خودخواه و به نظر من این تنها مشکلشه چون حتی اگر کس دیگری صد درصد موقعیت گلزنی داشته باشه معمولا پاس نمیده (البته نگفتم همیشه اشتباه نشه) هیگوایین یکی از بهترین مهاجمان نوک حال حاضر فوتبال در جهان هست و برای همین تمام تیم ها براش سر و دست می شکونن.
نظر شخصی من اینه که هیگوایین باید بمونه و بیشتر بهش بازی داده بشه.
حالا میریم سراغ کاکا بازیکنی که یکی از عوامل علاقه ی من به فوتبال هست قبول دارم که افت زیادی کرده و گه گاهی جرقه هایی در او دیده میشه بازیکنی هست با قد بلند و سرعت بالا دید خوب و دریبل زن و یک شوتزن فوق العاده من او را با اوزیل مقایسه نمی کنم چون اصلا قابل مقایسه نیستند
اوزیل بازیکنی جوان با قیمت کم و آینده دار پاسور و هماهنگ با عناصر هجومی تیم که این با تعداد بازی ها هم مشخص است حالا دلیل اعتماد مورینیو به اوزیل نسبت به کاکا چون کاکا در بعضی بازی ها واقعا سعی نمی کنه خوب بازی کنه و جوری بازی میکنه که انگار خسته است و بیشتر پاس هاش روبه عقب هست و سن بالایی داره و حقوق زیادی هم میگیره ولی اوزیل بازیکنی با پاس های جادویی ولی شوتزنی متوسط است به طوری که حتی اگر موقعیت خوبی برای شوت داشته باشه سعی می کنه پاس بده دیگر عیب اوزیل خستگی زود هنگام اوست بطوری که در پانزده دقیقه ی آخر انگار می خواهد روی زمین بیافتد من نمی گم کدوم بهتره چون نظر من بازی هر دو کنار هم هست من نمی گم کی بمونه یا بره ولی این دو مکمل هم هستند و با هم کامل می شوند.
حالا میریم سراغ رونالدو ، په په ،کوئنترائو وکاروالیو این چهار بازیکن چون فقط هموطن مورینیو هستند زیاد زیر تیغ انتقادات می روند در صورتی که به نظر من کریستیانو بهترین بازیکن فوتبال جهان هست په په به جز در اخلاق که بعضی مواقع زود جوش می آورد یکی از بهترین مدافعان حال حاضر جهان است در مورد کوئنترائو بازیکنی که به شخصه خیلی قبولش دارم چون توی دفاع فوق العاده هست ولی توی حمله می لنگه بازیکنی هست که امکان رد شدن توپ با مهاجم ازش یک درصد و کاروالیو که به خاطر سن زیاد به خاطر خودش هم که شده بهتره از رئال بره .
حالا ماجرای نوری شاهین بازیکنی شوتزن با دید بالا پاسوری خوب که در همین چند بازی که از او دیدیم به نظر من می تواند ژابی آلونسوی آینده باشد البته هیچ کس آلونسو نمی شود بازی ندادن به او به دلیل کم تجربه گی و احتمال مصدوم شدن نمی تواند باشد ولی بازیکنی آینده دار است و بهتر است در رئال بماند.
در مورد هموطن شاهین آلتین توپ نظری ندارم بدم چون در نظر من به درد رئال نمی خوره.
لاسانا دیارا که این روزه مورد توجه قرار گرفته بازیکنی خوب است که شم حمله زیادی دارد و اگر کنار ژابی قرار گیرد گاهی در ضد حملات او را تنها می گذارد زیاد خطا میکند و کارت می گیرد بازیکنی است زود رنج که به خاطر بازی نکردن در جند بازی دیگر سعی نکرد که دوباره به ترکیب اصلی برگردد و شروع کرد به ساز جدایی زدن البته نکات خوب هم دارد مثل توپ ربایی که خیلی خوب کار می کند و دریبل زن بدی نیست که باز هم به نظر من بماند بهتر است.
مارسلو این مدافع که از طرف بهترین دفاع چپ تاریخ فوتبال لقب بهترین حال حاضر جهان رو گرفت فوق العاده است او شم گلزنی دارد که برای یک مدافع کناری خوب است او دفاع تیم مقابل را بهم می ریزد و جلو رفته و با تمام مهاجمان تیم هماهنگ است ولی در ضد حملات جا می ماند و در دفاع بیشتر اوقات خود را ضعیف نشان داده است و جلوی تیم های بزرگ کاری از دستش بر نمی آید.
کریم بنزما بازیکنی که در پستی غیر تخصصی بازی میکند پاس کاری های او با رونالدو و اوزیل عالی است ولی از قدرت تمام کنندگی کامل برخوردار نیست ولی بازیکن عالی هست و مقایسه ی او با هیگوایین اشتباه است.
واران کایخون بازیکنانی برای آینده هستند که البته کایخون یکی از بهترین خرید های فصل در کنار کوئنترائو است که از شوت زنی خوب برخوردار است و واران هم که یک مدافع ایده ال برای سال های بعد است.
آلبیول و اربلوا مدافعانی خوب که اولی زیاد بازی نمی کند چون گاهی سوتی می دهد مخصوصا در بازی های بزرگ و دومی هم که به خاطر نداشتن رقیب افت چشمگیری داشته است ولی به نظرم اربلوا بمونه ولی آلبیول به خاطر خودش هم که شده بره توی یک تیمی که بتونه بازی کنه.
آدان دروازه بانی بلند قامت و هیکل دار که به عنوان دروازه بان زخیره بودن سن ایکر زیادی جوان است و بهتره به تیمی برود تا بتواند بیشتر بازی کنه.
ایکر کاسیاس بهترین دروازه بان جهان که هیچ دروازه بانی را مثل او ندیدم جز چک که دیگر مثل سابق نیست بوفون که واقعا دیگر پیر است و وندرسار که بازنشسته شده است و دروازه بانانی چون هارت-نویر-والدز-رینا-سزار-لوریس و... خیلی مانده تا به او برسند.
راموس بازیکنی که در دفاع وسط درخشید و در پست بال راست جزء بهترین هاست. دیماریا آقای تک رو با تکنیکی و شوتزن که پاس هایش واقعا عالی است که یک مدت است که افت کرده و زیاد تک روی می کند و البته زیاد مصدوم می شود.
گرانرو و خدیرا دو سبک بازی متفاوت که اولی برای قشنگتر شدن بازی و حملات مداوم و دومی برای حفظ توپ و دفاع عالی هستند. ژابی آلونسو مرد بی رقیب که واقعا لنگه ندارد و اگر نباشه تیم خیلی به مشکل بر می خوره با پاس های بلند و تکنیکی اش کار رو برای انتقال توپ از دفاع به حمله آسون کرده.
بازیکنانی که به نظر من باید بروند: 1) آلبیول 2) آدان 3) کاروالیو 4) آلتین توپ بازیکنانی که باید خریداری شوند: بازیکنی برای دفاع وسط چون اگر یک دفاع وسط خوب بگیریم راموس می تواند به پست اصلی خودش یعنی بال راست برگردد. بازیکنانی مانند هازارد- نیمار- گوتزه- فن پرسی- آگرو- سیلوا- بیل- تیاگو سیلوا- یورنته- ریچاردز- واکر- کاوانی- مارتینز و... هر کدام می توانند خریداری شوند. 

تیتر روزنامه های آس و مارکا

as

http://img.kiosko.net/2012/05/02/es/as.200.jpg
دومین راند قهرمانی
رئال مادرید برای قهرمانی به خودش وابسته است
بیلسا :" تونل زدن نشان از ادب است "

MARCA

http://img.kiosko.net/2012/05/02/es/marca.200.jpg
شب شیرها
سفیدها با تمام قوا برای سه امتیازی که کم دارند تلاش می کنند
پلگرینی در صورت پیروزی در نیوکمپ می تواند قهرمانی رئال را زودتر قطعی کند
مورینیو :" اگر بروم کارانکا باید جایم را بگیرد "


شكوائيه ي رئالي

به نام حق

> يه سلام به مادريدي هاي گلم/ يه سلام از همه اعماق دلم
>
> ميخوام الان براتون يه شعر بگم/ شعري از فيلم وتئاتر،ظلم و ستمد
>
> شعري از بستن چشم ها روي حق/ شعري از فيلم بازي كردن وزق!
>
> تيم ها داشتن ميومدن يواش يواش/ په په كارت زرد داره آهسته باش!
>
> راموس و رونالدومون در خطرند!/ با اين بارسا يي ها مگه كرند؟!
>
> داورام دارن ميان توي زمين/ اينا كه پنج نفرند فقط همين؟؟!
>
> داور وسط دميد توي سوتش/ دستورايي داره انگار تو مخش
>
> بارسا با پاسكاري برتري داره؟!/ چه كنم پاسكاري گفتن نداره1
>
> تيم ما دفاع ميكرد تو زمينش/ انگاري نشسته بود در كمينش
>
> يه دفعه يه كوري از اهل زمين/ خورد به آربلوآ و افتاد زمين!
>
> آره پدرو رودريگزاون رو ميگم/ قضيش مفصله الان ميگم
>
> يه دفعه نيمكت بارسا تركيد/ آخه اون صحنه هارو داور نديد
>
> وقتتون رو نگيرم لپ كلام / حق آربلوا شد زرد وتمام!
>
> نيمه ي اولمون بخير گذشت/ وسط دو نيمه چيزايي گذشت
>
> نيمه ي دوم كه از راه ميرسه/ انگاري مورينيو فكري داره
>
> حالا نوبت هجوم مادريده / آدبايورم ميخواد كه حال بده
>
> تا رسيديم حدوده دقيقه ي شصت/ دني آلوز يه پاشو گرفت، نشست!
>
> آي نزن داد و بزن داد كه داره / يه دونه تير سه شعبه جونشو در مياره!
>
> رسيديم به نقطه ي حساس فيلم/ ميخواهيم از كولي بازيها بگيم
>
> (از اينجا سبك حماسي ميشه!!!)/
>
> من گفتم كه ديگه پا نميشه اين پا براش/ چه برسه كه ديگه بازي كنه با اون پاهاش
>
> داورم كه از يوفا حسابي توجيه شده بود/ خودشو دوون دوون پيش په په رسونده بود
>
> دستشو تند ميكنه توي جيب مباركش/ كارت قرمز واسه په په بود! باشه مباركش
>
> دني آلوز خوابيده بود رو زمين همين طوري/ داورم يه لحظه اي مسي رو ديد گفت:چطوري؟
>
> آخر بازي بايد پيرهنتو در بياري!/ بدي من تاببرم تو خونمون يادگاري!
>
> ديگه داشت كل چشم از حدقه ميزد بيرون/ نگو داور به خوزه گفت كه تو هم برو بيرون!
>
> ديگه از فيلم بازي كردناي بيسكوئيت نگم!/ ديگه از فحش دادن و مسخره كردناش نگم!
>
> رسيدم به آخر شعرم ولي چه فايده اي! / آخه از يوفا نگفتم و نه ازپلاتيني!
>
> باشه اشكال نداره ماهم خداوندي داريم !/ يه روزي نوبت ماهم ميشه كه ماببريم!

تیتر روزنامه های آس و مارکا

Marca
http://img.kiosko.net/2012/04/30/es/marca.200.jpg
"قهرمان ها ، قهرمان ها "
برنابئو ، زودتر از موعد قهرمانی را جشن گرفت
رئال مادرید آماده قهرمانی زودهنگام می شود
کریستیانو راه گلزنی را باز کرد
بنزما توانست سویای بی دفاع را معلوب کند
مورینیو به خاطر مذاکره هیگوائین و کاکا با پی اس جی ، آنها را تنبیه کرد
سفیدها در صورت پیروزی در سن مامس رسما قهرمان لالیگا می شوند

as
http://img.kiosko.net/2012/04/30/es/as.200.jpg
فقط سه امتیاز باقیست
برد چهارشنبه در سن مامس ، قهرمانی را قطعی می کند
کریستیانو گل شماره 43 خود را زد و بنزما مقابل سویا دبل کرد


نمی فهمم این خاص بودن بیش از حدت را !

حالا که فصل تقریبا تمام شد ، فرصت خوبی است که به نقد اشتباهات بپردازیم ، بدون این که متهم به تخریب شویم . البته نگارنده هم نقد را بیشتر می پسندد تا تعریف و تمجید چرا که بی تردید تاثیر یک انتقاد سازنده بسیار بیشتر است تا هزار تعریف و تمجید بی جا . 
من هم مثل اغلب هواداران تردیدی ندارم که مورینیو بزرگترین و بهترین مربی ایست که رئال مادرید می تواند داشته باشد . در شایستگی هایش هیچ گونه شکی وجود ندارد اما همان گونه که من و شما اشتباه می کنیم ، او هم ممکن است گاهی دچار اشتباه شود که شاید به عمد باشد شاید هم به غیرعمد . بد ندیدم دو اپیزودی که برایم ابهام آمیز بود را برایتان یادآوری کنم . دو صحنه ای که مربوط به دو تا از حساس ترین بازیهایی است که مورینیو در این دو سال تجربه کرده است .

اپیزود اول :
بازی نیمه نهایی جام باشگاه های اروپا در فصل 11-2010 است و رئال مادرید باید میزبان بارسلونا باشد . مربی رئال عزمش را جزم کرده تا با حبس شدن در نیمه خودی ، یک 0-0 از این بازی بگیرد چرا که اصول کارش این است که در بازیهای حذفی نباید در خانه گل خورد . بارسلونا تقریبا هیچ حرفی برای گفتن ندارد و تیکی تاکای ملال آوار در حال اجراست تا بینندگان خوابشان بگیرد .
اما یکی از بزرگترین سرقت های تاریخ فوتبال توسط یک داور آلمانی رخ می دهد . اشتارک که مشخص نیست بر اساس چه کارنامه ای برای این بازی حساس انتخاب شده ، در یک تصمیم شگفت انگیز ، په په که مهمترین عنصر رئال است را اخراج می کند . رئال مادرید ده نفره می شود تا مورینیو اعتراض کند و اخراج شود .
تا این جای کار همه چیز عادی است . اما بعد از آن را درک نمی کنم . این که مربی پرتغالی به نشانه قهر ، دست از تعویض می کشد و حتی کاکایی که داشت خودش را گرم می کرد تا وارد زمین شود را به روی نیمکت باز می گرداند . داور با بارساست ؟ خب قبول . هوادار رئال چه گناهی کرده ؟ مگر همین امسال ، چلسی بدون کاپیتانش ، شصت دقیقه مقابل بارسلونا بازی نکرد و نتیجه 2-0 را با 2-2 آن هم در نیوکمپ عوض نکرد ؟ یعنی نمی شد در عرض سی دقیقه ، همان نتیجه دلخواه مورینیو که 0-0 بود را کسب کرد ؟ یعنی رئال مادرید بزرگ به یک بازیکن بند است ؟ برای این که مورینیو فرصتی داشته باشد که حرفهایش را بزند و یکی از جنجالی ترین کنفرانس های مطبوعاتی تاریخ را رقم بزند ، آیا لازم بود که دل هواداران خون شود و شمار چمپیونزلیگ های گواردیولا (که البته تمام به ناحق هستند) افزایش پیدا کند ؟ شما دلیلی به برای تعویض نکردن پیدا می کنید جز آن که مورینیو در آن لحظه فقط و فقط به خودش فکر کرد و نه دل صدها میلیون هوادار رئال مادرید در سرتاسر جهان ؟

اپیزود دوم :
رئال مادرید این بار در نیمه نهایی چمپیونزلیگ 12-2011 میزبان بایرن در برنابئوست . ترکیب عجیب است . دی ماریایی که در نیوکمپ با آخرین قطره های بنزینش داشت بازی می کرد در ترکیب است . تیم در نیمه دوم عملا زیر فشار بایرن است و هر لحظه به نظر می رسد که کار این نیمه نهایی رو به اتمام باشد و رئال در خانه اش مقابل بایرن حذف شود . اما مربی پرتغالی تمایلی به تعویض ندارد . کریم بی جان تر از همه است اما باید تا دقیقه 105 بازی کند . حس می کنم مربی پرتغالی باز هم برایش فرقی ندارد که رئال صعود می کند یا نه . او با پیروزی در نیوکمپ در آستانه لالیگاست و به لطف همین جام می تواند فرمانروایی کند و هر چه بخواهد بگوید و خودش را مقصر نداند . 
پانزده دقیقه دوم وقت های اضافه ، بی تردید یکی از بهترین بخش های بازی رئال مادرید مقابل بایرن را تشکیل می دهد . علت هم مشخص است . استبان که در نیوکمپ هم در دقایق پایانی با حفظ توپ استادانه اش یکی دو موقعیت ایجاد کرده بود ، به ترکیب برگشته و به تیم جان دوباره ای داده است . هیگوائین که مشخص نیست که چرا هر چقدر آمارش بهتر باشد کمتر بازی می کند ، با دوندگی هایش به مدافعان بایرن فشار می آورد و اجازه نمی دهد که آنها به خط دفاع رئال فشار بیاورند .
خب آقای مربی ، بهتر نبود که این تعویض ها در دقیقه های 60 و 70 انجام می شد که شاید هم گلی در آن بیست دقیقه به ثمر نمی رسید و ما جانمان به لب نرسد وقتی مهاجمان بایرن وارد محوطه جریمه مان می شوند ؟!
به هر ضرب و زوری بود بازی به پنالتی کشیده شد تا باز هم برایم سوالهای بی پاسخی ایجاد شود . هاینکس به عنوان یک مربی با تجربه ، بازیکنی نظیر گوستاوو را پنالتی زن اولش کرده اما مورینیو در چیدمان اشتباهاتی داشته که در مقدماتی ترین کتاب های مربیگری هم می توان پیدایشان کرد . پنالتی شانسی است ، قبول . اما نمی توان با فن ها و تکنیک های خاصی این شانس را از 50-50 به 70-30 افزایش داد ؟! بهتر نبود ال پیراتای خونسرد پنالتی اول را می زد تا بقیه روحیه می گیرند ؟ این جا هم به نظرم مربی برایش فرقی نداشت که تیم به نیمه نهایی برسد یا نه . او به دستاوردش برای این فصل رسیده بود . کسب یک جام و رسیدن به نیمه نهایی چمپیونزلیگ همچون فصل گذشته .  شاید نشان دادن وضع نابسامان کاکا برایش مهمتر بود تا حذف رئال ... !

در مورد آن چه که نمی فهمم نمی توانم نظر بدهم . اما  بحث من این است که مورینیو یک مربی حرفه ایست . کسی که بی تردید اول خودش برایش اهمیت دارد ، دوم خودش و سوم تیمش و هواداران تیمش . او که همه منتقدانش را " مادریدیستاهای دروغین " می خواند تا مبادا کسی جرئت کند از او انتقاد کند ، چطور با این دو اپیزود یک مادریدیستای واقعیست ؟! او را می توانم به عنوان یک مربی بزرگ با افتخاراتی بزرگ در رئال مادرید محبوبم بپذیرم اما به عنوان یک مادریدیستا هرگز ...!

مقايسه بين كاكا و اوزيل

شايد منا رئالي حساب نكنيد وبگوييد چون كاكا تو رئاله من رئالي شدم ولي اين طور نيست كه شماها درباره ي من وديگران فكر ميكنيد .
من خيلي تو بازيهاي كاكا واوزيل ريز ميشم ولي خب كاكا واسم يه چيزه ديگس .ولي دوست دارم در اين مقاله خيلي منطقي مفهوم خودما به شما ها برسانم:
1.اوزيل بازيكني پاسور هست كه خيلي خوب پاس ميده انصافا ولي كمتر كارهاي انفرادي ازش ميبينيم در حاليكه خيلي هم شوتزن نيست حداقل اينا تو بازيهايي كه واسه رئال انجام داده ثابت كرده . ولي كاكا يه بازيكن سرعتي هست اينا در ميلان وگه گاهي هم در رئال ثابت كرده ونسبت به اوزيل قدرت ديريبل زدنش هم بالاتره (به غير از بازي با بايرن ). همچنين قدرت شوتزني كاكا نسبت به اوزيل چند برابره و تا الان هم هر چه قدر كه واسه رئال گل زده (90 درصدش) از شوت بوده اونم بيرون محوطه پس اين نشون ميده كه كاكا نسبت به اوزيل گلزن تره اينكه توش شكي نيست .
2.اوزيل به عنوان جانشين كاكا به رئال اومد زيرا كاكا مصدوم بود حدود 6ماه كه كم هم نبود . اوزيل وقتي رقيبي سر سخت براي خودش نميديد به اوج رسيد زيرا تحت فشار نبود . ولي شرايط براي كاكا كاملا بر عكس بود چون نصف فصلو مصدوم بوده و تماميه نگاها به كاكا بود ودر ضمن ميخواست پاسخ اون 65 ميليون را بدهد ولي نتوانست. شايد شماها بگيد عمر فوتباليه كاكا تمام شده ولي اين طور نيست مطمئن باشيد . كاكا ترس از مصدوم شدن دوباره داره واسه همينه كه خيلي كم ديريبل ميكنه وگرنه كاكا همان كاكاي ميلان است.
3.يادمون نره به جز اينكه اوضاع براي كاكا بحراني بوده و هست بد شانسي هم دست از سره كاكا برنميداره مثله دعوت شدنش به تيم ملي برزيل (كه ارزويش بود ) باز هم مصدوميت به سراغش امد . وراه براي اوزيل بيشتر هموار شد . و او توانست كه جايي براي خودش باز كند ونفر اول مورينيو در تركيب باشد . 4
.بايد قبول كنيم كه مورينيو اون اعتمادي كه به اوزيل داشت وبه كاكا اصلا نداشت دلايلشم خيلي ميتونه باشه ازجمله اينكه كاكا با تركيب اصلي اخت نبوده يا هنوز به شرايط ايده الش نرسيده و....
5. از همه مهم تر اينكه خوده ما و تماشگران مادريدي خيلي به كاكا توهين كرديم طوريكه وقتي كاكا در بازي بود ميشد كمي ترس را از چهره اش ديد در هر بازي . كاكا پشتش به هوا داران رئال گرمه ولي هواداران رئال پشت كاكا را خالي ميكنند . وهيچ چيز بدتر از خالي كردن پشت بازيكن نيست . يادمه ك رونالدو هم در بازي با بارسلونا توسط هواداران هو شد ولي سر مربي وديگر اعضا پشت رونالدو را خالي نكردندو رونالدو شد اين كه الان بهترينه مقابل بارسلونا . حالا حرف من به همه ي شما و حتي مورينيو اينه كه فقط يكبار فقط يكبار به كاكا 100درصد اطمينان كن وببين نتيجش چي ميشه .انشاالله....
حداقل كاكا يه اماري كه داره تو بازي هاي رسمي اينه كه هر وقت فيكس بوده رئال بازنده نبوده .

چرا ستاره ای به درخشش کاکا خاموش شد؟

سلام به همه ی شما عاشقان قوهای سپید من مدت ها بود که میخواستم این متن رو بنویسم ولی تنبلی جلوی این کارو میگرفت. حالا که تقریبا" تکلیف رئال در جامهای مختلف روشن شده، فکر کردم شاید بد نباشه چند مورد ریز و جزئی رو در مورد کاکا بگم که شاید زیاد کسی بهشون توجه نکرده باشه.
1- این روزا چه بحثی داغ تر از کاکا؟ بی مقدمه شروع کنم. یکی از ویژگی های مهمِ هر بازیکن، استایل و نحوه ی پا به توپ شدن و دریبل کردن شه. حتی تو بازیهای کامپیوتری هم خیلی وقته که چنین نکته ای در نظر گرفته میشه. مثلآ" بازیکنی مثل مسی با ضربات تند و بی وقفه به توپ حرکت میکنه. بازیکنی مثل زیدان کبیر بیشتر با کفِ پا و مثل برزیلی ها و بازیکنان فوتسال پا به توپ میشه. کسایی مثل کاکا هم از دریبل های بلند و سرعت خودشون برای جا گذاشتن بازیکن مقابل استفاده میکنند. یعنی بیشتر از بقیه به سرعت و آمادگی بدنی نیاز دارند. این طور بازیکنا معمولا" بعد از پشت سر گذاشتن جوونی افت محسوسی میکنند چون سرعت و نفس شون کم میشه و دیگه مثل قبل نمیتونن دریبل بزنن. نمونه ش مارک اوورمارس گوش چپ هلندی.
2- از کند شدن کاکا که بگذریم، مسئله ی بعدی اینه که همین استایل کاکا باعث میشه که تو فضاهای کم و جلوی دفاع فشرده نتونه بازی همیشگی خودشو نمایش بده. حتی اگه تو اوج باشه.
3- تا الان از بدی هاش گفتم. از خوبیش هم بگم. این قضیه بین کارشناس های اروپایی معروفه که درسته بازیکن هایی مثل کریس رونالدو از کاکا سریع تر استارت میزنن ولی کاکا سریع ترین بازیکن در رسیدن به محوطه جریمه ی حریف بدون توپه و تو ضد حمله ها خیلی سریع میتونه به حمله اضافه شه. به علاوه با دو تا پاش شوتهای خیلی خوبی از زاویه های مختلف میزنه و معمولا" از کارهای نمایشی با توپ هم پرهیز میکنه.
4- تو بازی های حساس و حذفی مثل مراحل نهایی چمپیونز لیگ، حفظ توپ و لو ندادنش مهم تر از دریبل زدنه. مثلا" کاکا با وجود تکنیک خوبی که داره، در حفظ توپ واقعا" خوب نیست. در میلان هم سیدورف و پیرلو پشت سرش این وظیفه رو به خوبی اجرا میکردند و واسه همین هم کاکا میتونست توانایی هاشو به رخ بکشه. یه مثال جالب برای این مورد، فرانک لمپارده که شاید قدرت دریبلینگ خیلی بالایی نداشته باشه ولی تو این چند ساله دیدیم که وقتی توپ رو به دست میاره، تا فرا رسیدن زمان مناسب برای پاس یا شوت زنی، خیلی خوب حفظ توپ میکنه . جلوی شانسلونا هم دیدیم که روی گل های چلسی چقدر موثر بود!
با توجه به این حرف ها میشه فهمید که چرا کاکا معمولا" جلوی شانسلونا خوب بازی میکنه چون تیم هایی مثل بارسلونا هجومی و با دفاع باز بازی میکنند و توی ضد حمله ها آسیب پذیر میشن. یعنی کاری که کاکا با توجه به سبک بازیش توش تخصص داره. یه ضد حمله ی سریع با فضای کافی برای استارت و شوت و پاس! ولی همین کاکا بازی برگشت با بایرن مونیخ همه رو ناامید میکنه. دلیلش هم اینه که جلوی خط دفاعی فشرده و متمرکز و منظم باواریا بازیکنایی با دریبلهای ریزتر و اصطلاحا" گل کوچیکی تر میتونن مفید باشن. منظورم اوزیل یا گرانرو یا بازیکنان مشابهِ دیگه بود که بهتر از کاکا میتونن تو فضاهای بسته و دفاع های چند لایه مشکل گشا باشند. با آرزوی موفقیت برای کاکای محبوب و البته برای قوهای سپید مادرید که اعتبار چمپیونزلیگ هستند. پیشاپیش از نظرات شما تشکر میکنم و خواهش میکنم از ضعف قلم من هم بگذرید.

نکاتی از بازی با سویا : بعد از سه سال در سه قدمی سیبلس

۱-با شخصیت،شیک و با ابهت از چمپیونز کنار رفتیم اما باز هم مادریدیسموها مخصوصا ضلع جنوبی، ورزشگاه را پر کردند.با پیامی به کانالس که ۶ ماه دیگر مصدوم خواهد بود بازی شروع شد تا باز هم کلاس بالای باشگاه داری را تدریس کنیم زمانی که هوادار کاتالان با پرچمش تمرکز راموس را در چمپیونز بهم زد ولی بر عکس هوادار مادریدی در نیوکمپ،سالم به خانه بازگشت.دومین بار بعد از بازی با اوساسونا بچه های مادرید هم توانستند در ظهر بازی را تماشا کنند بدون گوش دادن به غر زدن های والدینشان.تنها گرانرو جای خدیرا را پر کرده بود و به ۶ امتیاز دیگر برای غلبه بر پپ ای که فرار را بر قرار ترجیح داده،نیاز داشتیم گرچه او کامل نبود اما از کرایف،ون خال،ریکارد،لاپورتا و روسل بهتر بود.
۲-اوزیل به کریم داد و او هم ۴۳ رو مقابل اسم رونالدو در جدول گلزنان حک کرد.روبات مادریدی که تنها گل میزند،سر بنزما را بوسید تا یاد بوسیدن سر دیگر کچل فرانسوی در جام جهانی ۹۸ بیوفتیم.راموس در رئال و ریس در سویا مقابل دوستان سابق خود قرار گرفته بودند،گرچه ریس هیچ شباهتی به آن بازیکنی که خاطرات شیرینی را از تیم کاپلو برایمان ساخت نداشت.او تنها کفش جدید نایک به نام مرکوریال را به پا کرده بود.گرانرو میانه میدان را خیلی بهتر از کاکا جمع کرده بود و در زمان هایی که خدیرا نمیتواند بازی کند مهره میانی خوبیست با قیمت کمتر و کیفیت بیشتر.دو ضد حمله خطرناک توسط ناواس و نگردو به اوت فرستاده شدند زمانی که ترکیب کمی هجومی تر از معمول بود.
۳-نکته مهم دیگر خود خواهی بیش از اندازه دیماریا بود که چه در نیوکمپ،چه مقابل بایرن و چه امروز تا میتوانست پا عوض کرد اما پاس نداد.او تکنیک خوبی دارد چیزی که لوکاس مورا از آن بی بهره نیست و اگر پاس هایی طلاییش نباشد،مورا که کیفیت بدنی بهتری دارد فصل بعد بال راست مادرید خواهد بود.او آنچنان هم سوگلی مورینیو نیست.نیمه دوم با هدف مسجل کردن پیروزی شروع شد و کریم تنها بعد از ۳ دقیقه آسان ترین گل دوران بازیگریش را به ثمر رساند.برنابئو سر حال آمد وقتی قهرمانی لالیگا را بعد از سه سال در سه قدمی خود میدید.شعار قهرمان قهرمان طنین انداز شد.بازیکنان نیز برای تقدیر از آنها گل سوم را بر روی پاس راموس که میخواست جبران پنالتی اش را بکند،به ثمر رساندند و کریم باز هم آغوشش را به روی برنابئو باز کرد.
۴-با کنترل بازی تنها یک پیروزی دیگر را برای قهرمانی نیاز داریم.فصل موفقیت آمیزی که منجر به استعفا مربی بهترین تیم تاریخ!!! شد.خوانیتو ایستاده مردن را آموخته بود همانطوری که طلایی پوشان این فصل دژ محکم سانتیاگو،ایستاده در کوپا مردند و در اروپا قربانی شانس شدند.بهترین بازیکن،مربی و خط حمله لالیگا را به روح خوانیتو هدیه دادیم.بزرگترین حاشیه تیم اختلاف کاسیاس و مو بود که با روبوسی شان در مقابل بایرن از بین رفت.این تیم برای فصل بعد چند بازیکن جانشین خوب و کمی شانس میخواهد.مورینیو و رونالدو تاج بهترین لیگ دنیا را بر سر بهترین تیم دنیا گذاشتند و پادشاهی در سرزمینی که کاتالان جزء ایالت هایش است،طعم دیگری دارد.

گونزالو جان ، این جا عدالت تعطیل است ، خیالت تخت !

سلام گونزالوی عزیز 
می دانم خوب نیستی ، پس حالت را نمی پرسم . هر چقدر با خود کلنجار می روم که نمک روی زخمت نپاشم نمی توانم . نمی توانم سکوت کنم . درست مثل بغضی که توی گلوی توست ، من هم حالم خوش نیست . دارم منفجر می شوم . باید به یکی بگویم دردم را ، چه بهتر که آن یک نفر خودت باشی .
می دانم که چقدر عاشق رئال مادرید هستی . اما انگار قرار نیست این عشق دو جانبه باشد . برخی نمی خواهند و نمی خواستند که این گونه شیفته ات باشند اما تو کم نیاوردی . ایستادی و با تعصبی که داشتی هر مصیبتی که می شد کشیدی و خم به ابرو نیاوردی .
نیستلروی را یادت هست ؟ رائول را چطور ؟ کاسانو ؟ ساویولا ؟ هونته لار ؟ خودت می دانی چه می خواهم بگویم . مگر این ها کم نامهایی بودند . رود که به تو گفته بود "گلزنی مثل سس کچاپ است " همین چند ماه پیش بود که بهترین مهاجم قرن 21 شد ، "مستر" رائول و آن چیپ های استادانه اش ، آقای گل تاریخ باشگاه بود . ساویولا پس از آن که از رقابت با تو کم آورد ، راهی لیگ پرتغال شد و از بهترین های این تیم شد . کاسانو آن قدر رشد کرد که مهاجم فیکس میلان شد . هونته لار هم حالا در لیگی نظیر بوندسلیگا از بزرگان است. اما همه این نامهای بزرگ ، مقابل تو نیمکت نشین بودند . آری ، تو شایسته تر از همه شان بودی . این تو بودی که همه شان را به زانو در آوردی ...
اما برادر ، زمانه عوض شده است ، دیگر خبری از عدالت نیست . انگار کسی برایت تره هم خرد نمی کند . تو هنوز همان گونزالویی ، هنوز از کمترین موقعیت ها ، یک گل شیک می سازی . اما انگار معیارها عوض شده ، در فوتبالی که برخی ها مدرنش می خوانند ، گل نزدن برای یک مهاجم معیار رسیدن به ترکیب اصلی است . به خصوص اگر آن که مهاجم در بازیهای مهم فصل بهترین موقعیت ها را از دست بدهد عزیزتر هم می شود ...
نمی دانم مشکل از کجا ریشه می گیرد . شاخ که در نیاورده ای ، ذره ای هم که از استعدادهایت کم نشده ، خودت می دانی مشکل کجاست ؟ معلوم است که می دانی اما به روی خودت نمی آوری . مشکلت آن است که رپر نیستی . مدیر برای خریدنت به خانه تان نیامده و قیمتت زیاد بالا نبوده . اهل ناز کردن نیستی و بدتر از همه این که پاسپورتت پرتغالی نیست و وکیلت هم نامش خورخه مندس نیست ... وای وای وای ، می دانی چه خبطی کردی ؟ مگر نمی دانی که در این زمانه کذایی حتی اگر یک تن تعصب داشته باشی پشیزی ارزش ندارد ؟ چرا فکر کردی بدون خورخه مندس هم می توانی در رئال دوام بیاوری ؟
گفتم تعصب یاد پارسال افتادم . یادت است که چقدر پدرت در آمد تا به فینال کوپا برسی ؟ مصدومیتی که باید 6 ماه طول می کشید را در عرض 100 روز تمام کردی . پزشکت می گفت که هر کس دیگری جز تو بود باید فوتبالش را تمام می کرد اما ... آها یادم افتاد . تو هم قربانی بودی . آقای مربی گفته بود که باید جراحی شوی اما تو به حرف والدانو گوش دادی که طب سنتی را پیشنهاد کرده بود . وای وای وای ، چه کار بدی ... ! مگر نمی دانستی والدانو جیز است ؟ چه فکری با خودت کردی با آن "مادریدیستای دروغین " که اصلا از اول هم دشمن رئال بوده !! و همه این سالهایی که در رئال بازی کرده هم حتما به زعم آقایان قصد جاسوسی داشته دم پر شدی ؟
از روی نیمکت دیدی که کوئنت رائو پس از بدترین بازیش به ترکیب اصلی رسید . په په با وجود تمامی انتقادات پس از لگد کردن دست مسی در نیوکمپ فیکس می شود . دیدی بد هم بازی نکردند . اما برای تو ماجرا فرق دارد . اگر بهترین بازیت را کنی هم در بازی بعدی نیمکت نشین می شوی . همه دیدند و آمار هم می گوید که وقتی در کنار بنزما فیکس شدی ، بهترین بازیهایت را انجام دادی . بنزما یک وینگر است که در پست غیر تخصصی جای تو را گرفته اما مربی نمی خواهد این را بگوید .
مربی گفت که "فقط یک احمق تو را می فروشد " آری ، راست گفت . اما حقیقتا خیلی چیزهای دیگر هم گفت ! حرفهایش مثل سیاستمداران ، وعده سر خرمن است . مگر قرار نبود "موراتا " امسال بخشی از تیم اصلی باشد و زیر سایه ات شاگردی کند ؟ پس چه شد ؟
همین مربی به راموس پنالتی می دهد اما تو را انتخاب نمی کند چرا که می ترسد تو زننده گل صعود به فینال اروپا باشی و آن قدر محبوب شوی که نتواند از دست این تعصبت که بدجور توی ذوقش می زند خلاص شود . مگر نمی دانی که رئال جای بازیکنان "بی بی فیس " یا "رپر " است . چه فکری با خودت کردی که گمان کردی با شایستگی هایت می توانی به جایگاهی برسی ؟ مگر کشک است ؟ چرا حاشیه نداری تو پسر ، چرا ؟...

بی خیال . دیگر چه خبر ؟ جفای زمانه که غصه ندارد برادر . همه ما می دانیم که آن استعدادی که در ساق پای توست را کسی در دنیا ندارد . غصه نخور عزیز ، تو هر جای دنیا باشی قلبت برای رئال می تپد ، اگر در لالیگای امسال فیکس بودی ، چه بسا به کفش طلا هم می رسیدی و مطمئنا آن قدر عزت نفس داری که وقتی این کم محلی ها را می بینی ، پا روی قلبت بگذاری و تصمیم دیگری بگیری ... تصمیمی که نمی توانم به آن فکر کنم ...
سرت را درد نیاورم ... چه کنم که نمی توانم آرام بگیرم . نمی توانم تصور کنم که شماره 20 بر تن یکی از آن "مندسی" هایی باشد که بازیشان دو زار نمی ارزد . آنهایی که برایشان صد برابر تو خرج می شود اما استعدادی که تو داری را در خواب هم نمی بینند . نمی دانم چه کاری از دستم بر می آید ، فقط می توانم به تو قول بدهم که هر چه که شد به تو حق بدهم . انتظار ندارم خفت بکشی . پس هر جا که می روی برو و خودت را اثبات کن ...

عشق ذاتی

رئال مادرید تنها کلمه ای است که با شنیدن آن احساس قدرت میکنی برای همین است که بارسلونا با اون قدرت و پیروزی های پشت هم در مقابل رئال هنوز هم از نام رئال مادرید میترسد چون بارسلونایی ها می دانند جنگیدن در خون رئال است
رئالی که نه تنها لباس سفید می پوشد ذاتی سفید و پاک نیز دارد چیزی که در بارسلونا ذره ای هم نیست آنها که پرچم بازی جوانمردانه را در دست دارند نشان دادند اول نتیجه مهم است بعد بازی جوانمردانه این صحنه در الکلاسیکوی قبلی به طور فاحش مشخص شد زمانی که بنزما به زمین افتاده بود آنها او را حتی جزو آدم ها حساب نکردند این واقعا برای تیمی که اسپانسر یونیسف است واقعا باعث شرم است مسی بهترین بازیکن جهان نیز به این شکل است او که الگوی اخلاق است زمانی که دید تکنیک او به بن بست رسیده کم مانده بود با آربلوا و بازیکنان چلسی دست به یغه شود
اما همهی اینها زمانی برای رئالی ها دلنشین شد که رونالدو و فرناندو تورس نیوکمپ را به سکوت واداشتن و مسی مغرور را عصبانی کردند تا او نزدیک به 300 دقیقه ای از رونالدو عقب بماند و رونالدو به او بگوید که مسی مرد بازی های بزرگ نیست. رئال مادرید به همه ی تیم ها آموخت که بارسلونا تیم دست نیافتنی نیست و آن ها وقتی عصبانی میشوند دیگه بارسونای همیشگی نیستند و باعث شد که بارسلونا فقط شانس 50 در 50 برای یک جام کم ارزش داشته باشند همه ی این ها نتیجه ی تلاش دو ساله ی مورینیوی بزرگ است همان مورینیویی که سبکی را در فوتبال بوجود آورد که بارسلونا تا به حال دو بار از سه بار در برابر آن زانو زده است
اما ای کاش امسال ما چمپیونز لیگ را میبردیم تا دیگر کار بارسلونا را یکسره شود اما سرجیو راموس و کاکا قدر این فرصت را ندانستند. ما صبوریم و با صبر خود بارسلونا را از قله پایین آوردیم چون رئال با آن همه ناکامی هنوز در رده دوم پر طرفدارترین ها ست چون قهرمانی برای ما آنقدر هم ارزش ندارد این بارسلونا است که خود را به آب و آتش میزند تا قهرمان شود و رئال را از گردونه حذف کند اما هیچ وقت به این آرزو نخواهد رسید....

تیتر روزنامه های آس ، مارکا و استادیو دپورتیوو

Estadio Deportivo

http://img.kiosko.net/2012/04/29/es/estadiodeportivo.200.jpg


چه کسی می ترسد ؟

as
http://img.kiosko.net/2012/04/29/es/as.200.jpg
به امید قهرمانی زودهنگام
کارانکا :" لالیگا با یا بدون گواردیولا ادامه پیدا می کند "
رئال مادرید در صورتی که سویا را ببرد و بارسا ببازد قهرمان می شود
خیلی ممنون ، مستر رائول !

MARCA
http://img.kiosko.net/2012/04/29/es/marca.200.jpg
اولین بازی توپی
کریستیانو ، ال پی چی چی را می خواهد و رئال مادرید لالیگا را
سفیدها می توانند امروز لیگ را تمام کنند
نیاز به پیروزی مقابل سویا و شکست بارسا به رایوست
کارانکا :"لالیگا بدون گواردیولا هم ادامه دارد "
بمب در فرانسه / شیخ پاریسن ژرمن با کاکا و هیگوائین مذاکره کرد
تحت تاثیر رائول / شالکه به سان اسطوره ها با او وداع کرد


عشق سفيد

صحنه ي اول: الكلاسيكو فرارسيد و همراه با آن اضطراب مخصوصش نيز فرا رسيد.هميشه دو هفته مانده به الكلاسيكو فكر كردن به اين بازي بزرگ را آغاز ميكنم،شبها بارها و بارها تركيب و سيستم و اتفاقات محتمل را پيش بيني ميكنم.دائم به خودم حكم خوابيدن ميدهم،اما اين عشق چيز ديگريست! الكلاسيكو فرا ميرسد و من از صبح روز موعود فقط به يك ساعت فكر ميكنم:22:30.ديگر تقريبا به اين نتيجه رسيده ام كه فقط نبايد ببازيم،اگر مساوي هم بگيريم به نفع ما خواهد بود و زماني شكست به ذهنم خطور ميكند و ته دلم خالي ميشود،سپس به خودم دلداري ميدهم و ميگويم اينبار باختي وجود ندارد،آقاي خاص يا به زبان خودم خوزه ي كبير اينبار كارش را بلد است و انگشت او نمايانگر راه،نه،بلكه آزادراه است! خسته و كوفته از كارگاه به خانه ميرسم.خواهر كوچكم كه 2 سالي هست فوتبالي شده،دائم از من ميپرسد:سعيد،يعني چه اتفاقي مي افته؟و من با آرامش خاصي ميگويم:بازي تو خونه بارساست و احتمال باختمون زياده،اما در دل چيز ديگري ميگويم.اين را به خواهرم گفتم تا در صورت شكست فكر نكند كه چيز عجيبي رخ داده،بلكه فقط يك شكست بوده...! بازي شروع ميشود،گل اول را ستارگان سفيدپوش به ثمر ميرسانند و چه كسي ركورد 107 گل را ميشكند...!خديرا با آن چهره ي ديپلمات وارش...!بازي ادامه پيدا ميكند و من ايستاده در حال نظاره هستم،با ديدن چهره ي مشوش گوارديولا بيشتر آرام ميگيرم،چراكه كشتي او در حال غرق شدن است و پرچم سفيد در حال برافراشته شدن! پسر شيليايي وارد ميدان ميشود و يك دقيقه بعد با گلي بيلياردي پاسخ گل عرب تبار مارا ميدهد.خواهرم فرياد ميزند:اي واي!و من ميگويم:عيبي نداره،مساوي رو نگه دارن باز هم خوبه...3 دقيقه از حرفم نگذشته كه يكبار ديگر شماره ي مقدس 7 دوباره محكوم به تقدس ميشود و با ديدن تور لرزان حريف،بدن لرزان من هم كاملا در هوا معلق ميشود. دقيقه ي 94 و سوت پايان بازي...و من حس ميكنم بر فراز ابرها هستم...خواهرم را محكم بغل ميكنم و از شادي مشتهايم را به زمين ميكوبم...بله...خوزه ي كبير كار خودش را كرد و تلآلؤ كهكشان بار ديگر دشمنان را كور كرد...!

صحنه ي دوم: شايد در اين 10 سالي كه در حال تماشاي فوتبال هستم،تا به حال اينگونه به دقايق خيره نشده بودم...آيا حقيقت است؟!انتهاي دماغه ي كشتي طوفان زده ي كاتالونيا در حال فرو رفتن در آب است! سيل لندني،قسمت هميشه ناراضي اسپانيا را مي بلعد و پسرك مو بور قد بلند كه زماني در تيم دوم مادريد خط ونشان ميكشيد،اينبار تير خلاص را بر پيكر ستاره هاي پوشالي آبي اناري وارد ميكند و يك هفته كاملا زهرگونه را برايشان رقم ميزند...خوردن 2 گل از تيمي 10 نفره و از دست رفتن پنالتي توسط پسركي كه خيلي ها معتقدند او در پاهايش مغزي ديگر دارد...باور كردني نيست...!

صحنه ي سوم: با آمدن اسم بايرن مونيخ،اولين صحنه اي كه به ذهنم خطور ميكند،ضربه ي آزاد زميني از پا اتمي(كارلوس)است كه اليوركان را در اوج آمادگي،حيرت زده ميكند. تيم سرخپوشي كه به گربه سياه ما معروف شده،در بازي رفت بد نتيجه نگرفت...اما قصه ي برگشت،آن هم در مدينه ي فاضله ي ما يعني سانتياگوبرنابئو چيز ديگريست... با پيروزي در الكلاسيكو و شكست تيم رؤيايي كاتالانها،گمان ميكردم،اين روحيه مضاعف براي ما،يك پيروزي تاريخي به ارمغان داشته باشد. پسر شماره 7ما طوفان به پا ميكند تا ثابت كند كه نمايش خيره كننده اش در نيوكمپ شايسته ثبت در تاريخ است...!2 گل در 14 دقيقه...!واو...!ويوا مادريد...! نميدانم چرا از ابتداي بازي به نظرم رسيد كه تيم،تيم هميشگي نيست.واقعا آثار خستگي را به عيان ميتوان در چهره ي تيم ديدوتيمي كه بكوب،بازي كرده در برابر حريفي كه يك هفته كامل استراحت كرده... بازي به ضيافت پنالتيها ميكشد...علي رغم از دست رفتن 2 پنالتي توسط 2غول فوتبال،اين كاپيتان مظلوم و مقدس ما هست كه بار ديگر مانند هركولي كه خود را به زئوس اثبات ميكند،خود را به رب النوع آرزوهايش(سيبلس)اثبات ميكند...اما هزاران حيف كه تارزان محبوب و متعصب ما اينبار پنالتي خراب ميكند و باز هم بايد گفت،تا سالي ديگر...! باديدن چهره ي آقاي خاص و طرز نشستن او به هنگام ضربات پنالتي،پي بردم كه او هم همه چيز را به خداي خود سپرده،خدايي كه مارا سالي ديگر دعوت به صبر كرد...!

صحنه ي آخر: صحنه ي آخر ما صحنه اي ابدي است.شايد با حذف شدن ها و شكستها خونمان در بدنمان يخ بزند...ولي اين حالت ديري نمي پايد...چراكه خون ما سفيد است و در هر شرايطي در بدنمان جاريست...بر روي قلب ما نشانه اي از تاجي زرين است... آري...اينجا همه چيز سفيد است و سفيد معنادارترين است...!

ستاره اي كه مثل شمع ميسوزد

نيمه ي دوم بازي رئال و بايرن را ميديدم ودعا ميكردم توپ به گوشه ي ميدان يا حتي بيرون برود تا ببينم ايا ميتوان شماره 8رئال را بازببينم . اري من دعايم مستجاب شد ودقيقه 75 شماره ي 8 رئال را ديدم وبي اختيار اشك از چشمهايم روان شد كه ميگفت زنده باد كاكا .

ولي كاكا معلوم بود كه در خانه قريب بود و اشك هايم به خاطر قريب بودن در خانه بود كه حتي توپ هم با كاكاقريبي ميكرد .وزمين و زمان دست به دسته هم داده بودند كه كاكا ديگر تمام شده تاانجايي كه هيگوايين از روي توپ ميپره ولي اين وسط كاكا قرباني ميشه و مثل اينكه اسمان روي شماره 8 سرنگون ميشه . كاكايي كه خودش هم يادش رفته كه يه زماني جزئ بهترينها بوده و ميتونه باز هم بشه ولي با اين استپ كردنها بازيكن درجه دو هم حساب نميشه .

بازي تمام شد ونوبت پنالتي ها شد طوريكه تماشاگران هم نميفهميدند كه پلك روي پلك ميگذارند يا نه يا مورينيو كه به زمين و زمان التماس ميكرد .يه بارشانس به من رو كنه پنالتي اول را به رونالدو دادند او به خود اعتماد ميداد كه اين ضربه گل ميشود و منتظر خوشحالي بود كه نوير با چشمهاي تيز خودش توپ را مهار كرد و برنابئو غرق در سكوت شد. چهره ي كاكا را ميديدم كه به خودش دلداري ميداد كه او اين سكوت را ميشكند. ولي بخت با كاكا هم يار نبود و نويركه تازه جان گرفته بود از شرايط مهماني .

پنالتي دوم را هم از كاكا گرفت و مورينيو فهميد كه فينال قسمت بايرن است . ولي كاپيتان رئال ايكر براي روحيه دادن به تيم ومورينيو پنالتي لام كه قد بزرگي هم نداره را با يك دست و ان هم نشسته گرفت تا به نوير بگويد اينجا براي جشن وپايكوبي تونيست. اميد به برنابئو برگشت وهمه چيز از صفر شروع شد . نوبت به چهارمين پنالتي و شماره چهار كهكشاني ها رسيد او كه دوست داشت هر چه عقده دارد سره اين توپ ونوير خراب كند. ولي از بخت شانس توپ سرش را بالا گرفت و نگاهي به اسمان تيره ي برنابئو انداخت . و بازي تمام شد وتا الان كه هرچقدر نظر ميخوانم روز و شب براي كاكا تيره شده ومثله شمعي كه ارام ارام ميسوزد واز هر قطره ميگويد زنده باد رئال وزنده باد مادريد.

چرا رئال به بایرن باخت؟

مجموع عوامل مختلفی در این باخت دخالت داشتند. به راحتی نمی توان یک نفر را مقصر باخت دانست و تمام. شاید اگر ال کلاسیکویی در کار نبود باوارایی ها در سانتایگو برنابئو درس خیلی خوبی می گرفتند.
اما آلمانی ها 8 بازیکن شان را استراحت داده بودند. در نتیجه خستگی جسمانی یک عامل مهم است.
اما آنچه که به نظر من مهم تر از این خستگی بر پیکره تیم اثر گذاشت خستگی روانی بود. ما یک سال پیاپی به دنبال بردن بارسلونا بودیم. حالا در نیو کمپ به آن رسیدیم در نتیجه بازیکنان تخلیه روانی شدند.
این اتفاق در فوتبال بسیار رخ می دهد مثلا در همین بازی کریس رونالدو وقتی دو گل زد دچار همین مسئله شد و بازیش افت کرد مضاعف بر اینکه هر چه زمان گذشت خستگی جسمانی هم بر او و همه بازیکنان اثر گذار بود. از این که بگذریم می توان به ضعف در خرید ها اشاره کرد. واقعا در سال اخیر چه بازیکن خوبی خریدیم که به دردمان خورد.
به غیر کونترائو که نسبتا در تیم جا افتاد بقیه بازیکنا اثری نداشتند. نیمکت پر از ستارگان کم فروغ بود. در مورد کاکا این مسئله کمی فرق می کند. کاکا زمانی که دی ماریای در اوج مصدوم شد به درد تیم خورد اما هیچ وقت نتوانست به قول معروف در تیم جا بیافتد. شاید در پیاده سازی فرامین مورینو ضعیف عملکرده باشد. در هر صورت بازیکن بزرگی است. در بازی های اخیر مورینیو از او کم استفاده کرد و در نتیجه از شرایط بازی دور شد.
حالا در چنین مسابقه حساسی نتوانست انتظارات را برآورده کند. می توان گفت که مورینیو هم در این مسئله مقصر است. یک سری ضعف همیشگی هم در تیم وجود دارد. مثل خشونت ذاتی په په، تک روی های دی ماریا، عدم هماهنگی های دفاعی و .... . که مهم ترین آنها ضعف دفاعی تیم است. تا به حال مورینیو همیشه بایرنی ها را مغلوب کرده بود چرا که تیم هایی نظیر چلسی و اینتر را مربی گری می کرد. اساسا سبک مربی گری او نیازمند دفاع قوی است. شاید بتوان گفت که آربلوا وصله ناجور تیم است. چرا که آنچنان که باید و شاید توانایی های دفاعی ندارد از طرفی توانایی های هجومی کمی هم دارد. در نتیجه آن سمت رئال نقطه آشیل رئال است. به این سه مورد که اشاره شد می توان به ترتیب 40% ، 40% و 20% امتیاز اثر بخشی در باخت رئال با بایرن داد.
به عبارت دیگر اگر مورد اول نبود ما احتمال زیادی پیروز میدان بودیم. هنوز هم معتقدم برترین تیم حال حاضر جهان رئال مادرید است. ما در سال آینده با خریدهای خوب می توانیم کاری کنیم که هیچ چیز نتواند سبب باخت ما شود. نه الکلاسیکو، نه داور، نه خستگی، و نه هیچ چیز.

به پیش ای مادرید...

نمیدانم حکمت این بی عدالتی چیست؟ درک اینکه چگونه زحمات کل فصل در چند دقیقه اینگونه از بین رفت سخت است.خیلی سخت است که ببینی همه چیز تمام شده و زمان تسلیم شدن است.نه،این تقصیر کسی نیست.نه تقصیر سرخیو که توپ را به آسمان کوبید،نه تقصیر کریس که شاید،فقط شاید اگر پنالتی اول را گل کرده بود الان در خیابان های مادرید باید مقدمات جشن قهرمانی چیده میشد.تقصیر تو هم نبود کاکا که اگر کسی تو را نمیشناخت و نمیدانست که زمانی بهترین بازیکن جهان بودی تصور میکرد که از بازیکنان آکادمی هم ضعیف تری.و خوزه تو هم نه،وقتی که بازی به پنالتی رسید زانوهایت خم شد و وقتی دیدی بهترین بازیکنان تیمت یکی یکی توپ ها را به آغوش نویر میفرستند کمرت شکست.و برنابئو تو هم در این باخت تقصیری نداشتی هر چند که شرمنده ی 80000 تماشاگر شدی و فرصت حضور در فینال را از آن ها گرفتی.از تو ممنونم ایکر که آنگونه پنالتی های سوخته را به تیم برگرداندی هرچند اینکه شواینی آنگونه خوشحالی میکرد هم تقصیر تو نبود.
درست است.90 دقیقه در برنابئو خیلی طولانیست اما اینبار خیلی زود گذشت.خیلی زود رنگ پیروزی از چشمان همه ی بازیکنان و مربیان و هواداران محو شد.افسانه ی بارسا تمام شده وشاید آنشب که من از حذف بارسا و اشک های مسی شاد بودم حتی فکرش را هم نمیکردم که یک شب و در تلخ ترین لحظات عمرم محکوم به دیدن غرور خرد شده ی بازیکنان تیم محبوبم شوم.محکوم شوم که ببینم چگونه کاپیتان دوم تیم با بغض دست هایش را بالا میبرد و برای 80000 روحی که قرار بود بازی را گرم کنند دست تکان می دهد.بغض دیشب راموس و اشک من هوادار و استرس بی نهایت خوزه قطعا نه اولین بار بوده و نه آخرین بار است.شاید لازم است یاد آوری کنم که باخت هم جزئی از فوتبال است و ممکن است حتی روزی کهکشانی ترین تیم روی زمین هم ببازد.
مهم این است که من عاشق سفیدی پاک برنابئویم حتی بیشتر از گذشته.امروز بیش از هر وقت فداکاری و ایثار ایکر،استواری گام های راموس،جدیت په په،چشم های متفکر و عمیق ژابی،جنگندگی خدیرا و دیماریا،هوش و خلاقیت اوزیل،تکنیک ناب مارسلو،تجربه ی آربلوا،غرور تحقیر کننده ی کریس،سختکوشی بنزما،غیرت و تعصب هیگواین،حتی تلاش کاکا،توانایی و صلابت مورینیو و بیشتر از همه عظمت برنابئو را درک میکنم.چون یادم نرفته این تیم همان تیمی است که خیلی وقت است سایه ی کثیف کاتالان ها رااز روی سر مادرید محو کرده است.اینکه کاپیتان باشی و هنگامیکه همه در خوشحالی بعد از برد غرق هستند از کسی حمایت کنی کار بزرگی نیست.کار بزرگ کاریست که کاسیاس پس از باخت کرد و به همه نشان داد که یک کاپیتان واقعی چه معنایی دارد.اینکه یک بازی را 6-0 جلو باشی و یک مدافع بخواهد گل بزند شجاعت نیست.شجاعت وقتی است که در نیمه نهایی و مقابل بایرن در حالیکه دو پنالتی قبلی سوخته اند و هیچ کس جرئت رفتن به سمت دروازه را ندارد جلوی همه ی فشار ها بایستی و پنالتی بزنی.من تیمی را ستایش میکنم که 120 دقیقه با خستگی مفرط میجنگد تا نامش سربلند بماند.وبهتر از هرکس میدانم شکست امروز مقدمه ی پیروزی فرداست.در رگ های بازیکنان و مربی تیم من خون مادریدی جاری است و این یعنی تلاش تا حد مرگ حتی پس از حذف شدن.وقتی برنده ای شکوفایی،اکنون که شکست خورده ای باید شکوفا شوی و به همه ی جهان نشان دهی مادرید یعنی چه.تو هنوز هم بهترینی پس از حرکت نایست.به پیش ای مادرید...
پایان نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا / 2011-2012 / حذف رئال مادرید برابر بایرن مونیخ در ضربات پنالتی

ایست قلبی برای رئال مادرید

میخوام یه مقاله بنویسم اما نمیدونم باید شروع کنم یا نه از چی بگم نمیدونم واقعا نمیدونم از زمانی که فوتبال میدیدم همچین غمی ندیدم با هزار شور وشوق بعد از الکلاسیکو هممون فکر کردیم فینالیم هممون فکر کردیم قهرمانیم هممون....
بغضم نمیزاره حرف بزنم داشتم میگفتم با هزار شور و شوق از صبح تا شب نگاهمان به ساعت بود به عقربه های ساعت زل زده بودیم خیلی هامان سیگار کشیدیم خیلی ها امیدوار برخی نا امید برخی گیج و منگ برخی استرس برخی اظطراب و و و و بالاخره انتظارمان داشت به سر میرسید مرجع خبری رئال مادرید ترکیب را اعلام کرد مرجعی که روشن کردن کامپیوتر ها به خاطر اوست ومدیری که تمام تلاشش را برای مادریدیسمو ها میکند مدیری که عاشق رئال است...
دیگر نزدیک است لحظه ی موعود نزدیک است رویای ما نزدیک است بازیکنان را درون رختکن میبینیم سرود hala madridسروده میشود مو به تنمان سیخ میشود بازیکنان را میبینیم تشویقشان میکنیم برایشان دست میزنیم حالا سرود چمپیونز لیگ درورزشگاه نواخته میشود باز هم مو به تنمان سیخ میشود بازیکنان با یک دیگر دست میدهند چهره ی جدی خوزه را میبینیم بازیکنان عکس میگیرند چهره ی همیشه جدی خوزه را میبینیم هواداران پرشور داور به ساعتش نگاه میکند نفس به سختی بالا میاید داور در سوت خود میدمد بسم الاه میگوییم وتماشا میکنیم با خود میگویم هیجان بازی نمیگزارد بشینم پس ایستاده تماشاکنم چیزی از بازی نمیگذرد که پنالتی میشود
همه ی ما بلند میشویم هیجان زده میشویم خوشحال میشم سر از پا نمیشناسیم و کریس پنالتی را گل میزند فریاد هایمان گوش اسمان را کرمیکند اسمان از ما شاکی میشود وادامه بازی دوباره چیزی نمیگذرد اوزیل تیز هوش رونالدو را میبیند و رونالدو دربازه را وگل گل رونالدو دومین گل را هم او میزند دیگر مثل دیوانه ها شده ایم خود را در فینال میبینیم چلسی را پیش روی خود جام را در دستان ایکر توپ طلا را در دستان کریس و در درون خود رویا پردازی میکنیم
ادامه بازی چندی نمیگذرد پنالتی اینبار برای بایرن روبن را پشت توپ میبینیم امیدوار میشویم شاید دوباره خاطره ی بورسیا زنده شود روبن میزند کاسیاس میپرد دستش هم به توپ میخورد ولی گل میشود همه چیز برابر میشود دوباره استرس تمام وجودمان را در بر میگیرد واین نیمه با تمام اتفاقاتش تمام میشود نیمه دوم امیدواران وناامیدان چشم به تلویزیون دوختند داور باز هم سوت میزند وبار دیگر بسم الاه میگوییم بازی بی روح رئال برای ما هم روح نمیگذارد حقا حق است خستن کوفتن رمقی ندارند بایرن حمله میکند ولی این راموس په په وکاسیاس اند که تیم را نجات میدهند رئال حمله میکند با اشتباه مهاجمین خسته یکی پس از دیگری از دست میرود اواخر بازی هنوز ایستاده تماشا میکنم رونالدو و دستان نویر سوت به صدا در میاید ورونالدو از شدت خستگی دراز میکشد میخواهد بخوابد ولی... نیمه اول وقت های اضافه شروع میشود بازی بی روح رئال دوباره اغاز میشود فایده ای ندارد
این نیمه هم همان است که قبلی بود واین نیمه هم سوت به صدا در میاید و دو دقیقه استراحت...بازیکنان را میبینیم اب مینوشند نگران اند و نیمه بعدی 15 دقیقه نهایی بازی رئال کمی جان میگیرد حمله میکند بازی خوب رئال ادامه دارد دقایق پایانی تیم ها چشم به ضربات پنالتی دوختند موقیعت برای رئال قلبمان میتپد گرانرووووووووو نویر پیراهن او را میکشد ولی داور دستش را به طرف دربازه نمیکشد سوت پایان بازی دیگر اخرش است
بله اخرش است تا دقایقی دیگر رویا هایمان معلوم میشود قلب هایمان از شدت هیجان در هر دقیقه2012 عدد می تپد چشم هایمان از شدت نگرانی قرمز است دستهایمان روبه اسمان دل هایمان در برنابئو حلقه ی اتحاد رئالی ها اشک را در چشمانم جاری میکند الابا پشت توپ ضربه را میزند وگل وحالا رونالدو مرد پنالتی ها رکورد دار پنالتی یا به قول بدخواهان پنالدو ضربه را میزند نویر میگیرد قلبهایمان می ایستد اما امیدوار به کاسیاس میشویم چشمهایم از شدت قرمزی بازیکن حریف را نمیشناسد ضزبه را میزند وباز هم گل کاکا پشت توپ میایستد بازی بدش را دیدم فهمیدم گل نمیکند اما همچنان امیدوار ضربه میزند ونویر باز هم میگیرد همگی ایست قلبی پیدا میکنیم قلبمان نمی تپد به خدا نمی تپد کروس پشت توپ ضربه میزند و ایکر است که ناجی تیم میشود ومیگیرد کمی شاد میشویم حالا الونسو پشت توپ مرد خسته ای که در پنالتی خراب کردن مهارت دارد ضربه میزند وگل خوشحال تر میشویم مورینیهو نشسته است گریم میگیرد لام ضربه میزند وکاسیاسسس میگیرد
فریاد هایم گوش فلک را کر میکند طوری نام کاسیاس را صدا میکردم که تا ناکجا اباد صدای ان میرفت فریاد میزدم بر سر خودم که اشکاتو پاک کن دیوانه دوباره ضربان قلب هایمان به2012 عدد در ثانیه میرسد راموس پشت توپ در حالی که انتظار هیگوئین را داشتیم راموس پشت توپ واسمان را هدف میگیرد دیگر شکست حتمی میشودهیگوئین سجده میکند اشکهایم مانند ابشار سرازیر میشود اشنایدر پشت توپ و امیدمان به جواهرمان ایکر است ولی گل میشود بایرن در فینال خانگی رئال در بهت وحیرت ارزو هایمان نقش بر اب میشودعقده فینال10ساله میشود دیگر واقعا قلب هایمان ایستاده است گریه میکنم زار میزنم به درودیوار مشت ولگد وکله و...میزنم بازیکنان دست میزنند دیگر ایستاده نیستم دراز کشیدمو دست هایم بروی صورتم زار میزنم گریم بند نمیاید داخل سایت میایم بچه ها با معرفت اند رئالی بودنشان را حفظ کردند برخی بی ملاحظه به راموس وکاکا توهین میکنند راموسی که در طول بازی نگذاشت گومز نفس بکشد یا کاکایی که از شدت ناراحتی تا صبح گریه میکند
هنوز باورم نمیشود گریه دست بردارم نیست ساعت چهار صبح وهنوز در سایتم همان مرجع خبری رئال مادرید خبر میرسد که خوزه میگوید میمانم با کمال میل میمانم خوزه بدون چمپیونز از رئال نمیرود خوزه ناراحت است وانتقامجو هنوز هم باورم نمیشود حذف شدیم؟ اری شدیم دیگر تمام است ولی هنوز هم رئالیم هنوزم که هنوزه زنده باد رئال مادرید عشق همیشگی. تمام زندگی .حسرت همیشگی

قهرمانان واقعی

پرده اول : انتظار چه واژه ی غریبی شواینی پشت ضربه قرار گرفته ... گل او به منزله حذف رئال است .... نفس ها حذف شده.... آیا ایکر مقدس بازهم بسان فرشتگان این تیم را از مخمسه نجات خواد داد ؟ شواینی حرکت میکند و .... تمام. مثا اینکه 10 سال انتظار کم نیست , یک سال دیگر باید صبر کرد. خستگی تمام وجودم را گرفته . به گذشته فکر میکنم به 10 سال که چقدر زود گذشت به شکست های تحقیر آمیز مقابل لیورپورل , رم , یوونتوس و ... فکر میکنم. خسته ام پیش خودم میگویم دیگر فوتبال نگاه نکنم ولی مگر میشود عاشق تیمی به نام رئال مادرید باشی و بازیهایش را نگاه نکنی؟؟. هر چه بود تمام شد ما باختیم... نه . نه معذرت میخواهم ما نباختیم فقط به فینال نرسیدیم. چطور به چنین تیمی لقب بازنده بدهیم وقتی با تمام وجودشان برای پیراهن مقدس رئال تلاش کردند. عیبی ندارد باز هم منتظر میمانیم. منتظر عدد 10
پرده دوم : ممنونم به خاطر تمام لحظات خوبی که به ما دادی با گلی که باستین شواینی اشتایگر زد عملا فصل برای رئال به پایان رسید. این فصل لالیگا را با شایستگی ازآن خود میکنیم بدون شک. میخواهم تشکر کنم از همه از کادر فنی گرفته تا بازیکنان و مدیریت. تشکر میکنم از مورینیوی دوست داشتنی که دیشب در کنفرانس خبریه بعد از بازی وقتی گفت فصل بعد در رئال میمانم شب خوش کاتالان ها را زهر مار کرد. تشکر میکنم از کارنکا و روی فاریا که بدون شک عصای دست مورینیو هستند. تشکر میکنم از رونالدو که 42 گل برایمان زد. آن پنالتی هم فدای سرت بالاخره تو هم انسانی 9 ماه بدون وقفه برای موفقیت تیم عرق ریختی اگر آن پنالتی گل میشد بیشتر تعجب میکردم. از تو مهندس بزرگ آلونسو تشکر میکنم تو هم مدتهاست استراحت نکرده ای. اوزیل به خاطر پاسهای شیک و زیبایت ممنونم. گرانرو و راموس را را به خاطر غیرتشان , په په را به خاطر تلاشش , هیگوئن را به خاطر پشتکارش میستایم. حتی از شما کایخون و واران تشکر میکنم که ما را به آینده خوشبین کرده اید.حتی از تو کاکا به خاطر معصومیتت و تلاشت تشکر میکنم مگر آن پنالتی را عمدی خراب کری که به تو بد و بیراه بگوییم. و اما خوانیتوی عصر ما ایکر مقدس تو را دوست داریم و تا پای جان از تو و تیمت حمایت میکنیم مگر میشود آدم با کلمات نماد تیمش را توصیف کند ؟؟ تو غیر قابل توصیفی . در طول تاریخ خیلی ها به این تیم آمدن بازیکردند اما با رفتنشان از این تیم یادشان نیز از ذهن ما رئالی ها رفته مانند ره یس , اوون , کاسانو , ساویولا , درنته , گاگو , روبینیو , روبن , اسنیدر و .... اما بدون شک تک تک شما تا سالها در یاد ما خواهید ماند همانطور که خوانیتو و رائول در یاد ما خواهند ماند.
پرده سوم : سال جدید رئالی مبارک مورینیو مشخص کرد که در رئال می ماند و این یعنی شروع تاریخی جدید در فوتبال . فصل بعد سومین سال حضور مورینیو در نیمکت رئال و همچنین سومین سال بازیه رونالدو , دی ماریا , اوزیل , الونسو و .... در کنار یکدیگر است و با پایان یافتن دوره بارسلونا باید شاهد فصلی رویایی برای رئال مادرید کبیر بود. دیشب عملا فصل 2012-2011 به پایان رسید اما در واقع تارخی جدید شروع شد. تحویل سال 1/1/1 رئالیسم رو به همه ی شما مادریسمو تبریک میگم.

مادرید-مونیخ : بر باد رفته!

بر باد رفت . رویای میلیون ها عاشق آتش گرفت . رویاهایی که هر کدام رنگی داشت و زیبا ترین آنها سپید بود.نه باور کردنی نیست.
غیر ممکن است خاص ترین مرد دنیا از کاروان آلیانس جا مانده باشد. سکوت کر کننده ای حکمفرماست.سکوتی که تمام حقیقت ما در آن نهفته است.دیگر هیچ یک از حواس پنج گانه ما فعال نیست . نه چیزی میشنویم نه چیزی احساس میکنیم .
این یلدا ترین شب تاریخ است.شبی که هزاران هزار رئالی عاشق نشسته اند زیر یک چراغ که حتی او هم دیگر نای سو سو کردن را ندارد و به تمام آرزو های از دست رفته فکر میکنند.درست است که ما یک جام داریم اما اینگونه حذف شدن بسیار تلخ است.فکر کردن به انتظاره دوباره برای دهمین ستاره از همه دیوانه کننده تر است.هر بار که امید میخواهد بر افکارمان مسلط شود با کوهی از غم مواجه میشود. ما میتوانستیم جاودانه شویم .
حیف که بر باد رفت.فقط در فوتبال اتفاق می افتد که اول هفته از شادی بر فراز ابر ها بسر باشی و در آخر فته از غم به اعماق زمین فرو بروی.هنوز هم باور کردنی نیست که بهترین پنالتی زن دنیا در همچین شبی پنالتی را خراب کند.آیا کسی باورش میشد توپ کاپیتان دوم تیم اینگونه به اسمان برود؟!
لعنت به آلمان ها که استاد پنالتی ها هستند. حالا فقط یک امید باقی میماند و آن ماندگار شدن مورینیو در مادرید است . او باید بماند تیم را دوباره بازسازی کند و برای دهمین جام دوباره تلاش کند.ما به او ایمان داریم حتی وقتی گوشه زمین زانو زده باشد
حـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیف !!

فلک میخواهد که اشک بریزم اما...

رئال مادرید فصل فوق العاده ای را آغاز کرد .

پس از شکست در دور رفت از بارسلونا .

در جام حذفی هم حذف شد اما عیبی نداشت چون سال قبل کوپا را برده بود .

بلافاصله اختلاف با بارسا به ده رسید تا خیال همه از لالیگا راحت باشد .

امتیازات مثل برق و باد از دست رفت و اختلاف به چهار رسید .

باز هم مشکلی نبود اگر رئال بدشانسی نمی آورد .

بدشانسی بزرگ این بود که رئال مادرید باید در 8 روز با دو غول فوتبال اروپا سه بار رو به رو میشد .
حالا میفهمم که چرا مورینیو به خاطر اعتراض به عدم تعامل متقابل مسئولان سازمان لیگ اسپانیا در کنفرانس ها حاضر نمیشود .


بازی اول مقابل بایرن که مورینیو که میدانست چه چیزی در هفته ی آینده در انتظارش است از بازیکنان زیاد کار نکشید و اگر اشتباه کوانترائو در دقایق پایانی نبود الان رئال در فینال بود .

بازی با بارسلونا جادوی مورینیو بود .
بالاخره بازیکنان توانستند بدون استرس از توپهایی که بارسا در میانه زمین لو میدهد استفاده کنند و طعم ضدحمله های آتشین خود را به بارسا بچشانند .
همه خوشحال شدیم از برد مقابل رقیب دیرینه .

بازی برگشت مقابل بایرن .
رئال به جای بارسلونا این بار چلسی که چه عرض کنم نصف چلسی را در فینال میدید چون تمام بازیکنانشان مقابل بارسا فینال را از دست داده بودند.
بهترین فرصت برای رئال مادرید بود تا دهمین چمپیونزلیگ را بگیرد و اولین تیمی باشد که قهرمانی هایش دو رقمی میشود .
رئال طوفانی آغاز کرد و تنها چهارده دقیقه کافی بود که رونالدو نویر را دو بار نقره داغ کند .
فکر میکردم که رئال بازی آسانی دارد و دو سه تا دیگر میزند .
اما پنالتی روبن به نوک انگشتان کاسیاس کشیده شد و به تیرک خورد و با مشقت تمام به درون دروازه رفت تا معادلات به هم بخورد .
حالا اگر بایرن گل میزد رئال باید دو تا میزد و اگر رئال گل میزد بعد بایرن بایک گل صعود میکرد .
پس رئال برای یک صعود با اطمینان باید دو گل میزد اما دفاع بایرن مانند اوایل بازی باز نبود و بازیکنان رئال خسته بودند.

مورینیو دیماریا را بیرون کشید و کاکا را فرستاد داخل .

بدبین ترین هوادار هم فکرش را نمیکرد کاکا چنین بازی فاجعه باری را ارائه دهد چه برسد به مورینیو که همیشه به بازیکنانش اعتماد میکند .

چند دقیقه بعد از آمدن گرانرو به زمین داور یک پنالتی را روی او نگرفت تا کلکسیون بدشانسی های رئال تکمیل شود .

ضربات پنالتی که با شیر یا خط زیاد تفاوت ندارد

از فینال جام جهانی 2006 تا الان همیشه از پنالتی ها میترسم.

یک مدت یک آقایی که در راس هرم بود میگفت :"باید به جای پنالتی بازی دو روز بعد تکرار شود "

حالا میفهمم چقدر آدم فهمیده ای بوده .

پنالتیهای کاکا و رونالدو که هر دو به یک جا زده شد توسط نویر مهار شد .
بدبین ترین هوادار رئال هم فکرش را نمیکرد که کریس و کاکا پنالتی هایشان مهار شود .

حالا نوبت درخشش ایکر مقدس بود که زیر بقل تیم را بگیرد او دو پنالتی را مهار کرد و در این میان آلونسو گل زد .

راموس پنالتی را گل نکرد تا شواین اشتایگر که به شواینی مشهور است با در آوردن پیراهنش به همه نشان دهد که چرا به شواینی(ترجمه اش از آلمانی به فارسی میشود خوکچه ) مشهور است .

از دیشب نخندیده بودم تا اینکه امروز هاینکس سرمربی بایرن گفت :"نویر از کاسیاس بهتر بود چرا که دو پنالتی را گرفت و سومی را با نگاهش به بیرون هدایت کرد "
تو رو بخدا به حماقت این مربی که زمانی رئال را قهرمان اروپا کرد و حالا یک پایش لب گور است توجه کنید .
چه جمله ی تاریخی احمقانه ای گفت پیر خرفت .
اگر دم دستم بود گلویش را فشار میدادم تا سرخ شود و بعد از اینکه چشمهایش بیرون زد خرخره اش را مثل آدامس خرسی میجویدم .
فقط به خاطر همین یک جمله .

اینها مجموعه ی بدشانسی های رئالی ها بود که میخواهند مرا مجبور کنند که اشک بریزم .
اما آخرین باری که اشک ریختم بعد از اخراج زیدان در فینال 2006 بود .
او به من یاد داد که دیدن روی زشت فوتبال میتواند دلیل خوبی برای اشک ریختن باشد .
اما مجموعه ی بدشانسی های به هم پیوسته نمیتواند دلیل خوبی باشد .

رئال مادرید پر افتخار ترین تیم اروپاست که نه جام گرفته .

یک جور هایی با ریاضیات ضعیف هر ده سال یک جام .
یعنی هواداران نه سال ناکامی دیده اند تا یک جام به ثمر نشسته ؟!
نه !
رئال اینطور نیست .
هواداران رئال چند سال انتظار میکشند تا اینکه یک نسل طلایی رو شود و چند فصل پیاپی اروپا را شخم بزند .

اگر پرز همان پرز چند سال پیش بود به آینده ی رئال امید نداشتم اما سیاست رئال تغییر کرده .

امروز بهترین خبر . خبر ماندن مورینیو بود .

او در چلسی نماند .
در اینتر هم نماند .
میدانید چرا ؟
چون آنها جای پیشرفت نداشتند .
اما رئال جای پیشرفت فراوانی دارد .
او میخواهد رئال را به کابوس لالیگا تبدیل کند .
و اروپا را با رئال تسخیر کند .

این یک تیم برای آینده است .

مورینیو فصل اول کوپا را گرفت .

امسال لالیگا را میگیرد .
به قول توماس رونکرو با صد امتیاز .

و نوبتی هم که باشه سال بعد لیگ قهرمانان رو میگیره .



و من مطمئنم که این همان نسل طلایی رئال است که قرار است اروپا را برای چندین فصل شخم بزند .

تیتر روزنامه های آس ، مارکا ، لارازون ، اسپورت ، ال پایس ، ال موندو

El Mundo

http://img.kiosko.net/2012/04/26/es/elmundo.200.jpg

تراژدی در برنابئو
بایرن در ضربات پنالتی پس از خراب کردن رونالدو ، کاکا و راموس به فینال رسید ، آن هم در حالی که کاسیاس با دو توپگیری درخشید

La Razon

http://img.kiosko.net/2012/04/26/es/elpais.200.jpg

افتخار سفید
شاگردانمورینیو مقابل بایرن اوت شدند و از چمپیونزلیگ در یک بازی سکته ای دور ماندند

El Pais

http://img.kiosko.net/2012/04/26/es/elpais.200.jpg

پنالتی ها مانع از رسیدن تیم مورینیو به فینال چمپیونزلیگ شدند

As

http://img.kiosko.net/2012/04/26/es/as.200.jpg

سنگی بودیم
کریستیانو ، کاکا و راموس کاری مشابهی مسی کردند
مورینیو :" حس من این است که می مانم "
"شش امتیاز برای بردن لالیگا داریم و حالا تنها هستیم و تنها کار می کنیم و پیش می رویم و تا پایان ادامه می دهیم "
کاسیاس دو پنالتی گرفت اما کافی نبود

MARCA

http://img.kiosko.net/2012/04/26/es/marca.200.jpg

خیلی دور خیلی نزدیک
در دقیقه 15 ، نتیجه 2-0 بود
مورینیو :" می مانم "
مورینیو :" باختن در پنالتی ها شانسی است "
خداحافظ مونیخ ، یک رئاتل مادرید پر تلاش ، یک فرصت تاریخی برای رسیدن به فینال چمپیونزلیگ را از دست داد
کریستیانو ، کاکا و راموس پنالتی خراب کردند
سن ایکر دو پنالتی گرفت اما کافی نبود

Sport

http://img.kiosko.net/2012/04/26/es/sport.200.jpg
بدون دهمین جام ماندند
رئال مدرید در ضربات پنالتی از نیمه نهایی چمپیونزلیگ اوت شد
حذف ماراتن گونه مقابل بایرنی که خیلی برتر بود
مورینیو :" کریستیانو خراب کرد اما امسال بهتر از مسی است "
پپ امروز تصمیم می گیرد / اگر پاسخش منفی بود ، گزینه ها بیلسا ، بلان و والورده هستند

El Mundo Deportivo

http://img.kiosko.net/2012/04/26/es/mundodeportivo.200.jpg

اوت
بایرن ، رئال مادرید را در ضربات پنالتی اوت کرد

پایان شیرین یک انتظار

عحب واژه غریبی است این انتظار . معنی روتین آن ، صبر و شکیبایی برای نیل به مقصود است ، بدون آن که تردید در دل خود راه دهی و فارغ از هر اتفاقی ، منتظر آن چه باشی که می دانی استحقاقش را داری و آخ که چه شیرین است لحظه ای که به زمان موعود می رسی ...

هواداران حقیقی رئال مادرید (و احتمالا چلسی ، آرسنال ، میلان و ... ) به خوبی مفهوم حرفم را می گیرند . این همان هفته ایست که همه ما انتظارش را داشتیم . زمانی که سلطه پوشالی بارسلونا رخت بر بندد و گواردیولا به جایگاه حقیقی خود برسد .

تردیدی نیست که این بارسلونا تیم خوبی بوده و صاحب چند تن از برترین بازیکنان تاریخ است . از پویول گرفته که با توجه به غیرتش و جنگندگیش در طول تاریخ ، مدافعی مثال زدنی است تا ژاوی که مغز متفکری است هوشمند و مسی که یکی از برترین های عرصه فوتبال در زمینه دریبل زنی است .

اما آن که چه درد آور است ، افتخاراتی است که این تیم با کمال ناشایستگی کسب کرد . اگر در بازی سه سال پیش مقابل چلسی و بازی سال گذشته مقابل رئال مادرید ، آنها را از جام باشگاه های اروپا حذف شده بدانیم (چرا که لیاقتشان هر چه بود صعود نبود) باید 6 جام را از کارنامه شان حذف کنیم (دو جام باشگاه های اروپا ، دو جام باشگاه های جهان و دو سوپرکاپ اروپا) پس کارنامه گواردیولا به هفت جام در سه سال و نیم اخیر تقلیل پیدا می کند ، اما سوال این جاست که چگونه تیمی که در عرض سه سال و نیم به چهار جام رسیده (شما سوپرکاپ اسپانیا را هم جام حساب می کنید ؟ ...) به عنوان بهترین تیم تاریخ شناخته می شود ، ابهامی است که شاید همه برایمان پدید آمده باشد .

فارغ از هر اتفاقی در بازی با بایرن ، حقیقتا این فصل را یک فصل رویایی برای دوستداران رئال می دانم . فصلی که دنیا فهمید که گواردیولا بیش از یک بادکنک نبوده و آن قدر بادش کردند که حالا این گونه بی آبرو می شود و می ترکد .

آن چه که باعث می شود این گونه هواداران رئال از شکست بارسا بیشتر خوشحال شوند تا موفقیت رئال مادرید ، عواملی است که بارسلونا را به آن شش جامی که لیاقتش را نداشتند رساند . در حقیقت گواردیولا در سال اولش و در استمفورد بریج نشان داد که چگونه می توان شرافت را زیر سوال گذاشت و داوری را خرید که خود را به کوری می زند . در سال دومش هم مقابل اینتر مورینیو ، فن تئاتر – بال را رو کرد که بذری که کاشته بود ، سال بعدش در برنابئو شکوفا شد و تئاترهایی که آلوس ، بوسکتز ، پدرو و ... بازی کردند جواب داد تا در کمال بی عدالتی ، مسی دو گل بزند و تیمش را به فینال برساند . بازیکنی که در تابستان همان سال در کوپا آمه ریکا عملکردی متوسط داشت تا باز هم ذهن ما درک نکند که چگونه بازیکنی که در عرصه ملی خود یک مجسمه است ، می تواند بهترین بازیکن جهان باشد ...

هر تیمی می تواند نسلی طلایی از بازیکنان آکادمی خود داشته باشد . همچون زمانی که رئال مادرید دهه هشتاد ، ناگهان اسطوره هایی نظیر بوتراگوئنیو ، میشل ، گوردیو ، مارتین وازکز ، ... را رو کرد یا همین گوتی ، رائول و ایکر که بی تردید جزء نوابغ تاریخ فوتبال اسپانیا هستند اما قرار نیست که پپ دست روی هر کسی بگذارد ستاره شود .

تقریبا بدترین بازیهای بارسا در مقابل رئال ، مربوط به زمانهایی بوده که تیاگو فیکس بوده است . چه سوپرکاپ و چه حالا در لالیگا در نیوکمپ ، حالا تیو نیز نشان داد که فرسنگ ها فاصله دارد تا بازیکن سختکوشی مثل پدرو ... و این نسلی که ستاره اش این بازیکنانیباشد ، خبر از یک غروب می دهد . خبر از یک پایان . آری پپ ، وقتش است که به پایان سلام کنی ، طمع کردی و در حالی که سه ماه پیش التماست می کردند که تمدید کنی ، نکردی و حالا می دانی که نازت به اندازه یک دهم آن زمان ها هم خریدار ندارد ...

با تو میمانیم...

همه بازیهای رئال زمان دلبوسکه رو بیاد داریم تیمی که با وجود بازیکنان بسیار بزرگ زیبا بازی میکرد,ضمن قهرمانی ماندگار هم شده,اما حالا شرایط فرق کرده در آن زمان تیمی پر مدعا نبود که ادعای بهترین تیم تاریخ رو کنه,تیمی نبود که یوفا,فدراسیون اسپانیا,رسانه ها و مطبوعات خارجی و حتی داخلی از آن حمایت کنند

,تیمی نبود که بارها و بارها در بازیهای مختلف مورد لطف داوران قرار بگیرد و آب از آب تکان نخورد,تیمی نبود که بازیکنش با بهترین بازیکنان تاریخ مقایسه شود,تیمی نبود که دم از اخلاق بزند و لی بازیکنش توپ رو به سمت هواداران ما شوت کند,بازیکنانش با حرکات پانتومیم موجب اخراج شدن بازیکنان ما شوند,به بازیکنان ما فحاشی کنند و توهین های نژادپرستانه کنند,تماشگران مارا کتک بزنند,حرکت په په رو موجب ننگ فوتبال بدانند ولی چشم خود را روی حرکت زشت آلوز ببندند و خیلی زود فراموشش کنند...

هرچند تیم اوایل دهه 90 و اوایل سال 2000 بسیار بزرگ بود ولی در آن زمان رقیبانش فقط در مستطیل سبز بود و مثل حالا نبود که همه برای بردن تیمی تلاش کنند,تیم فعلی رئال را بیستر دوست داریم چون دارد میجنگد,باهمه,تیمی که میخواهد بگوید و اثبات کند که بهترین تیم تاریخ کیست,خوزه کار سختی را پیش رو دارد ولی ما پشت اوییم تا کاری تاریخی کند,پیروزی بر بارسلونا و قرار گرفتن تیم ما بالای سر آنها,پیروزی رئال مقابل بارسلونا و قهرمانی ما در جام باشگاههای اروپا بردن فقط بارسا نیست بردن کل جهان است,

برای موفقیت رئال امروز ما که در کثیفترین زمان تاریخ فوتبال میجنگد دعا میکنیم و امیدواریم این لجنزار به دست تیم بزرگ رئال و طرفداران پاکش تبدیل به بیشه ای سرسبز به پاکی و سفیدی پیراهن تیممان شود...

 

رئال-بایرن در برنابئو! چه میشود؟

شاید از مقاله قبلیم خوشتون نیومده باشه ولی بدونید من همیشه واقیعت ها رو مینویسم هدف من از نوشتن این مقاله اینه که چشم و گوش شما روبرای بازیمون بابایرن باز کنم ابتدا نگاهی میندازم به شرایط روحی وروانی دوتیم:بایرن لیگ رو از دست داده وتمام نگاه و تمرکزش روی بازی با رئاله اخرین بازیشون رو هم با پیروزی پشت سر گذاشتن و درگیری های رختکن بین روبن وریبری هم خوابیده واما رئال مادرید:این تیم شرایط روحی وروانی بسیار خوبی داره اخرین بازیش هم که الکلاسیکو بود به طور رویایی برد و دوستی وصمیمیت وامید تو رختکن موج میزنه واماشرایط نتایج:قبل از شروع بازی های رفت همه از فینال تمام اسپانیایی حرف میزدن ولی نتایج طور دیگری پیش رفت ورئال وبارسا هردوشکست خوردند که میشه گفت تقریبا حق هیچکدومشون نبود با توجه به شرایط کار هر دو برای فینال سخته

واما شرایط فنی:مطمئنا بایرن سعی خواهد کرد به بهترین نحو ممکن دفاع کنه و در عین حال ضد حمله های طوفانی رو بزنه ولی ایا موفق به انجام بهترین شکل ممکن این تاکتیک خواهد شد همونطور که هاینکس گفت برای بردن رئال باید همه ی بازیکنان110درصد خود باشند در بازی رفت بایرن سعی کرد رونالدو رو مهار کنه که تقریبا موفق هم شد ولی ایا بازهم موفق به انجام این مهم خواهد شد ایا لام میتواند ستاره ای که لایق توپ طلا وکفش طلاست رامتوقف کند ایا هینکس میتواند مورینیهویی که گواردیولا را شکست داد را شکست دهد؟؟؟؟

در این طرف رئال مادرید سعی خواهد کرد یک بازی سراسر هجومی همراه با دفاع مستحکم چیزی مثل بازی با بارسا رو اجرا کنه وصد درصد برای صعود به فینالنباید گل بخوره در حالی که خط دفاع نقطه ضعف تیم رئاله و مورینیهو باید بهترین ترکیب ممکن رو برای این بازی بفرسته که دراین راه با تردید های زیادی روبروست تردید هایی مانند استفاده از کوئنترائوی دفاعی که میتونه هدف تیم که گل نخوردنه رو براورده کنه یا مارسلویی که میتونه نیاز تیم که زدن گل های هر چه بیشتره رو اجرا کنه؟تردید بعدی مربوط به استفاده ازخدیرا-گرانرو یا شاهینه خدیرایی که با بازی درخشانش مقابل بارسا مورینیهو رو به فکر فرو برده یا گرانرویی که باشناور وزیبا ساختن بازی و درعین حال هجومی بودن تیم میتونه مفید باشه یا شاهینی که تازه نفسه و شبیه الونسو بازی میکنه؟

تردید بعدی کاکا -اوزیل یا دی ماریا:دو تا از این سه تا باید فیکس بشن کاکا سرحال واماده هستش ودر عین حال با کیفیت بازی میکنه وخسته هم نیست یا اوزیلی که با درخشش تو الکلاسیکو واین همه تعریف وتمجید ازش میتونه باز هم پاس های طلایی بفرسته یا دی ماریایی که همه فکر میکنن تو الکلاسیکو بد بود ولی باید بدونید که خیلی هم خوب بود میدونید چرا؟چون اون بود که دفاع راست رو پوشونده بود وباعث شد اربلوا ازادانه بازی کنه و به راموس وپه په تو مهار مسی و اینیستا کمک کنه دی ماریا میتونه تو بازی با بایرن بازم فرشته نجات تیم ما بشه وتردید اخر مربوط میشه به انتخاب هیگوئین یا بنزما:ایا بنزمایی فیکس خواهد شد که خسته است و قدر موقیعت ها را نمیداند ولی در عین حال تکنیک خوبی دارد و در هر حال پاس میدهد یا هیگوئینی که گرسنه است وتازه نفس وموقیعتی از زیر دست او درنمیرود و همیشه تیر خلاص را میزند ایا مورینیهو ترکیبی مناسب خواهد چید؟ایاکریستیانو میتواند نشان دهد بهترین است؟

ایا کاسیاس نمایش درخشان خود را درمقابل بارسا تکرار خواهد کرد؟ایا هواداران برنابئو را به دیگی جوشان تبدیل خواهد کرد؟ایااربلوا ریبری را مهار خواهد کرد؟

ایا رئال به فینال بعد از 10سال صعود خواهد کرد همه را روز چهارشنبه ساعت1:10 خواهید فهمید زنده باد رئال مادرید

 

تیتر روزنامه های آس و مارکا

as

http://img.kiosko.net/2012/04/25/es/as.200.jpg

مسی فینال رویایی را خراب کرد
در مونیخ در انتظار یک چلسی بدون تری ، ایوانوویچ ، رامیرس و میرلس
برنابئو می خواهد نتیجه را برگرداند و فشاری امید بخش به رئال در راه دهمین قهرمانی اروپا می آورد

Marca

http://img.kiosko.net/2012/04/25/es/marca.200.jpg

تقصر تو نیست
برنابئو امروز گرد هم می آید تا با لیدرش ، کریستیانو پس از حذف خارق العاده بارسا به فینال برسد
مورینیو :" شایسته رسیدن به مونیخ هستیم "
کریستیانو توپ طلا را در دستش دارد


تیتر روزنامه های آس ، مارکا و استادیو دپورتیوو

MARCA

http://img.kiosko.net/2012/04/24/es/marca.200.jpg

فردا به دنبال بازگشت
(به زبان آلمانی) 90 دقیقه های برنابئو خیلی طولانی هستند
خوشبینی سفید ، هواداران رئال به رعب آور بودن برنابئو مقابل بایرن مطمئن هستند و جمله معروف خوانیتو پیش از رئال مادرید – اینتر را به یاد دارند :" 90 دقیقه در برنابئو خیلی طولانی است "
کریستیانو :" امیدوارم هواداران گل اول را بزنند "

AS

http://img.kiosko.net/2012/04/24/es/as.200.jpg
کریستیانو خواستار حمایت هوااران برای رسیدن به فینال شد
"امیدوارم برنابئو گل اول را به بایرن بزند "
رومنینگه :" انتظار یک جهنم را داریم اما از رئال مادرید نمی ترسیم "

Estadio Deportivo

http://img.kiosko.net/2012/04/24/es/estadiodeportivo.200.jpg

حمله به برنابئو
سویا زودتر از حد موعد و برای روز آزادگی اردو می زند تا جشن رئال را به هم بزند
ناواس و ره یس به سورپرایز مطمئن هستند
ره یس :" باید صد در صد باشیم ، آنها با بی خیالی بازی نمی کنند "
ناواس :" می خواهند سرنوشت لالیگا را تمام کنند اما ما حواسمان هست "


نیمه پر لیوان(2)

پس از اینکه در یادداشت قبلی به بررسی نقاط قوت فردی تیم رئال مادرید پرداختیم در این یادداشت قصد داریم به بررسی نقاط قوت تیمی رئال مادرید بپردازیم .

جنبه ای که کمتر مورد بررسی قرار گرفته .

 

1.فلورنتینو مردی برای تمام فصول

 

زیدان . روبرتو کارلوس . بکام . رونالدوی فقید . فیگو

 

کریستیانو رونالدو . کاکا .

 

هیگواین . بنزما .اوزیل . دیماریا . کوانترائو . کایخون . شاهین

 

با مقایسه ی این اسامی تغییر رویه ی پرز را در خریدها کاملا حس میکنیم .

از خریدن برندگان توپ طلا تا خریدن بازیکنانی که بتوانند توپ طلا را در رئال ببرند .

به راستی کدام یک بهتر است ؟!

 

2.درخشش زیدان این بار بیرون میدان

پس از رفتن والدانو به تلویزیون برای حرف زدن زیدان روی صندلی او نشست تا نشان دهد که مرد عمل است نه مصاحبه .

او نشان داد که هوش فضایی او که فرانسه را به فینال 2006 رساند تمام نشده بلکه در راهی دیگر صرف خواهد شد یعنی شناخت اسطوره های آینده .

آسمان خراش 18 ساله ای که امسال از لوشامپیونه آمد فقط گوشه ای از هنر زیدان بود .

او هازارد را هم پیشنهاد داده بود ولی نمیدانم شاید مدیران هنوز به کله ی درخشان زیدان اعتماد نداشتند .

 

3.نیروی جوانی و بدنسازی بی نظیر

میانگین سنی تیم با آمدن خدیرا و اوزیل و بنزما و دیماریا به 24 سال رسیده که فوق العاده است .

 

تیمها در مقابل مشکلات مالی دو دسته میشوند .

 

تیمهایی مثل آژاکس و آرسنال رو به سوی بازیکنان جوان و آکادمی می آورند و همین که بازیکنان جوانشان اولین سیگنالهای ستاره شدن را فرستادند نمیتوانند آنها را در مقابل پیشنهاد های بزرگ تیمهای بزرگ حفظ کنند .

 

و تیمهایی مثل میلان که سعی در بیرون کشیدن آخرین قطره از استعداد ستارگان قبلی فوتبال جهان میکنند .

 

اما رئال مادرید مشکل مالی ندارد و راه میانه را در پیش گرفته .

بازیکنان آینده دار لیگهای مختلف را میخرد و به آنها فرصت ستاره شدن میدهد و وقتی هم که ستاره میشوند چون مشکل مالی ندارد میتواند آنها را در مقابل پیشنهادهای تیمهای دیگر حفظ کند .

شاید اگر این فصل نوری شاهین مصدوم نمیشد و زیر دست آلنسو شاگردی میکرد این حرف من با پنج بازیکن (شاهین . اوزیل . دیماریا . بنزما و خدیرا ) به عنوان شاهد مدعا اعتبار بیشتری داشت .

 

الان در آوریل هستیم .

کمتر تیمی در این مقطع تیم کامل خود را در اختیار دارد .

این در حالی است که اگر تمارضهای لاس و پا دردهای پیرمرد مطمئن(کاروالیو) را در نظر نگیریم رئال مادرید حتی نیمکت کامل خود را هم در اختیار دارد .

 

تیمهایی هم که تیم کامل خود را در اختیار دارند بازیکنانشان آنقدر خسته اند که توانایی بازی کردن ندارند مانند همین بارسلونا .

 

اما بازیکنان رئال کماکان سرحال میدوند .

 

دو عامل در این مسئله دخیلند .

یکی بدنسازی که علاوه بر جلوگیری از خستگی در این مقطع عمر حرفه ای بازیکنان را بالا میبرد .

و دیگری سیستم چرخشی که داشتن یک نیمکت قوی امکان استفاده از آن را میدهد که در بند بعدی به بررسی آن میپردازیم .

 

4.نیمکت یا گلچین ستاره ها (all stars) ؟!

آربلوا . هیگواین . آلبیول . واران . شاهین . کاکا . کایخون . آدان . کوانترائو . گرانرو . لاس دیارا . کاروالیو

 

چند تا از آنها آنقدر بازی کرده اند که نمیدانی باید آنها را نیمکت نشین قلمداد کنی یا نه و این هنر مورینیو است که همه را آماده به خدمت نگه دارد .

 

مورینیو آنقدر نیمکتش را پویا نگه داشته که هیچگاه کوچکترین مشکلی میان دو بازیکن هم پست (مثلا هیگواین و بنزما – مارسلو و فابیو – اوزیل و کاکا) به وجود نیامده و همه خوشحالند .

 

آنها میتوانند به راحتی تیم دوم تک تک تیمهای اروپا را شکست دهند .

 

واقعیت این است که با آنها میتوان تیمی ساخت که مدعی بردن لیگ جزیره و لیگ اروپا (جام یوفا ی سابق) باشد .

 

 

 

 

5.کاپیتان مقدس جانشین خلف ال کاپیتانو

رئال مادرید از لحاظ داشتن کاپیتان فوق العاده هرگز کم نیاوده . نمی آورد و نخواهد آورد .

لابد میپرسید چرا ؟

تا زمانی که رائول بود که هیچ .

او رفت و حالا کاسیاس اینجاست .

دروازه بانی که در سی سالگی هیچ چیز را در کارنامه اش کم نداشت و حالا که سالهای اولیه ی چهارمین دهه زندگیش را طی میکند میداند که عمر حرفه ای دروازه بانها زیاد شده(ون در سار) و او میتواند صفحات اول دهه ی پنجم زندگیش را در بزرگترین تیم تاریخ ورق بزند .

و با این اوصاف او رئال مادرید را در دهه ی دوم قرن بیستم از داشتن دروازه بانی فوق العاده و کاپیتانی با تعصب . متحدکننده ی تیم . باتجربه و از همه مهم تر مقدس بی بهره نخواهد گذاشت .

 

 

6.هماهنگی عاملی با تاثیر زیاد

هماهنگی یکی از عواملیست که یک باره به دست نمی آید و باید سه یا چهار سال تلاش کرد .

اما وقتی یک مربی باهوش و یک تیم جوان و با انگیزه داشته باشی این فرایند میتواند در دو سال انجام شود .

این بارسلونایی که دارد به پایان دوران درخشش نزدیک میشود چهار پنج سال است که با هم غذا میخورند . تمرین میکنند و با هم میخوابند .

رئال مادرید در عرض دو سال به این سطح رسیده و اگر یک سال دیگر بگذرد دیگر هیچ تیمی یارای مقابله با آنها را ندارد .

 

 

 

7.هواداران . یار دوازدهم یا شاید نزدیکتر

برنابئو همیشه مرا یاد یک جا می اندازد .

ورزشگاههای انگلیس که هواداران آرام مینشینند و سرود میخوانند . بادام زمینی میخورند . برای بازیکن تعویضی ایستاده دست میزنند . برای اعتراض به داوری به یک دستمال سفید اکتفا میکنند و از همه مهمتر فوتبال را میفهمند نمونه اش آنجایی که برای رونالدینیو(تنها بازیکن تاریخ پوشالی بارسا که دوستش دارم چرا که همیشه میخندید) ایستاده دست زدند .

میدانید چرا من کیلومترها آن طرف تر یاد انگلیس می افتم ؟

چون در اسپانیا هیچ هواداری مثل هواداران رئال نیست .

شاید هواداران بارسلونا شلوغ کنند و جیغ و داد کنند .

شاید به جای صندلی ها بادام زمینی بخورند .

یا شاید حتی برای اعتراض به داوری از دستمال استفاده کنند .

اما هیچ وقت فوتبال را نخواهند فهمید .

چرا که به جای اینکه پریشب برای قهرمان دست بزنند و یا حتی آبپاشها را باز کنند هواداران رئال را کتک زدند !

 

حالا بیاییم اینور آب .

 

در میان تیمهای اروپایی هواداران کمتر تیمی مرزهای جغرافیایی را میشکنند و از میلیونها کیلومتر آن طرف تر بدون کمترین چشمداشتی مانند بچه های این سایت مقاله مینویسند . خبر ترجمه میکنند . نقد میکنند . تحلیل میکنند . گریه میکنند و میخندند .

 

 

منتظر آخرین راند از دوازده راند پایان دادن به درخشش کوتاه و جعلی بارسلونا خواهیم بود .

 

اگر آبی های لندن موجبات باز شدن آبپاش ها را فراهم نکنند .

پاسخنامه ی حل مسئله بارسلونا

اصولا گواردیولا ازآن دست انسان هایی است که دوست داردمعادلات را برهم بزند و مثلا بگوید 2+2=5 می شود.تیم او هم همینطور است دفاع هایشان می توانند حمله کنند و مهاجمانش می توانند دفاع نمایند.

او به بازیکنانش اجازه می دهد آزادانه حرکت کنند و تصمیم بگیرند و درعین حال برنامه اش را هم پیاده کنند.امامورینیو وتیم هایش شخصیت کاملا متفاوتی دارند.خوزه به بازیکنانش کمتراجازه می دهد پستشان را عوض کرده و به سایرمناطق زمین سرک بکشند درحقیقت می توان گفت نظم هسته اصلی تیمهای مورینیورا تشکیل میدهد.

اما خوزه خوب می داند که فقط نظم نمی تواند یک تیم را در یک بازی برنده کندبه همین دلیل فاکتورسرعت را هم به تیم هایش اضافه می کند.ترکیب نظم و سرعت را بیش ازهمه درگل اول تیم به آژاکس دیدیم.پس الکلاسیکو نبرد تکنیک و خلاقیت است با نظم و سرعت.طبیعتا هیچکدام بردیگری برتری ندارد اما کیفیت عملی شدن هرکدام است که نتیجه را مشخص می کند.

درالکلاسیکوهای فصل قبل تیم نظم و سرعت را درحد متوسط اجراکرد و بارسا خلاقیت را درحد اعلا و این عامل برتری بارسا بر رئال بود.دیشب اما داستان برعکس شد تیم خوزه درنظم و سرعت فوق العاده بود در حالیکه تیم پپ خلاقیتی ازخود نشان نمی داد.

بدون شک حاشیه واعتراض به داوری چون نظم را ازبین می برد بیشتر به ضررما خواهد بود تا گواردیولا و تیمش که خوشبختانه مورینیو به این نکته رسیده است.

تا اوزیل هست ، زندگی باید کرد !

حالا زمان گفتن از اسطوره جدید رئال مادرید باشد . بازیکنی که بهار 2010 کسی حتی اسمش را هم نشینده بود و تابستان همان سال ، خیلی ها در مورد پیوستنش به رئال مردد بودند . برخی می گفتند که نیازی نیست که خریده شود چرا که کاکا شش ماه بعد از مصدومیتش بر می گردد و برای شش ماه از گزینه های دیگری می توان استفاده کرد و برخی دیگر مدعی بودند که کانالس از او بهتر است !
اما گذر زمان ، حق را به مورینیو داد . 15 میلیون یورو برای خرید ستاره ای که حالا بیش از 40 میلیون می ارزد ، بی تردید ارزشمندترین و به صرفه ترین خریدی بود که مدیر ولخرجی نظیر فلورنتینو می توانست داشته باشد . بازیکنی که به معنای واقعی یک جواهر است . در سن 24 سالگی ، کوهی از تجربه شده است . با درخشش در جام جهانی ، ره صد ساله را یک شبه پیموده و حالا زیر نظر مورینیو ، تبدیل به مدرن ترین بازیساز حال حاضر فوتبال جهان شده است .
در زمانه ای که تیمهای برزیلی بر خلاف سالهای دور ، برای فروش استعدادهایشان به اروپا طاقچه بالا می گذارند تا مبادا فوتبالدوستان چشمشان بزنند ، اوزیل با این تکنیک نابش و هوش سرشارش ، الحق که گوهری است گرانبها .
زمانی که به رئال آمد ، الماسی نتراشیده بود . استعدادهایی درون خود داشت اما عجز بدنی در او مشخص بود . پس از یکی ، دو نمایش درخشان خسته می شد و در سومین بازی پیاپی که فیکس می شد ، در دقایق 30-40 تبدیل به یک بازیکن بی روح و بی انگیزه می شد . اما مورینیو او را تراشید و کاری کرد که حالا بتوان به داشتنش افتخار کرد .
شاید در دور رفت لالیگای همین امسال ، بی روحی از تن و جانش می بارید تا از ترکیب کنار برود و پدرش از مربی انتقاد کند که چرا به عنوان یک شماره "10 " بیشتر به او احترام نمی گذارد . مربی پرتغالی نیز با تلنگری شدید پس از الکلاسیکوی دور لالیگا، ناکامی بازیکن ترک تبار در مهار مسی روی یکی از ضربات را مثال زد تا برخی از رئالی ها گمان کنند که اوزیل محجوب نیز اسیر حاشیه های مادرید شده تا اشنایدری دیگر را ببینند .
اوزیل با نامزد سابقش به هم زده بود و با مدلی به نام " آیدا یسپیکا " رابطه را شروع کرده بود ، درست مانند اشنایدر که پس از پیوستن به رئال ، خیلی زود با نامزدش به هم زد تا به زندگی تجملاتی برسد اما حقیقت این بود که این بار مورینیو که ناظر به همه چیز است بالای سر ستاره آلمانی بود و با انگشتش که سابقه رفتن توی چشم نا اهلان را دارد ، راه را به او نشان داد .
اوزیل در سال 2012 بازیکن دیگری شد . در بازیهای خوبش که نمونه اش دو بازی نیوکمپ است ، تبدیل به یکی از کارسارترین ها شد . در جام حذفی تیرک پینتو را لرزاند و در لالیگا ، استادانه ترین پاس ممکن را به کریستیانو رساند . همچنان در برخی بازیها افت داشت ، اما حقیقت این است که بر خلاف سال گذشه ، در بدترین روزهایش هم بازیکن خوب و قابل اتکایی بود . همچون کریستیانو که در بدترین روزهایش هم یک سر و گردن از بقیه بازیکنان بالاتر است .
به هر صورت ، مسعود حالا ستاره رئال مادرید است . از آن بازیکنانی که نبودش می تواند به تیم لطمه بزند و جای خالیش را در زمان غیبت هایش به خوبی می توان حس کرد . او ستاره آینده رئال مادرید است و همان طور که قبلا هم گفتم ، در یورو می تواند با درخششی که می تواند داشته باشد ، یکی از سه گزینه توپ طلا شود . آینده رئال مادرید را اوست که می نویسد ...

رائول اسطوره ای بی تکرار

در 27 ژوئن سال 1977 شاید کمتر کسی فکر می کرد فرزند به تازگی متولد شده از پدرو گونزالس و ماریسا بلانکو روزی به اسطوره ای تکرار نشدنی در تازیخ باشگاهی پر افتخار همچون رئال مادرید تبدیل شود و با تکان دادن تور دروازه های حریفان قلب میلیون ها هوادار را هم بلرزاند و با گل های فراموش نشدنی خود بارها و بارها اشک شوق گونه های مادریدیها را خیس کند . اما دیگر مادرید صاحب فرزندی جدید شده بود ، فرزندی از جنس خودش و از تار و پود فوتبال . آن کسی جز رائول گونزالس بلانکو نبود

از همان دوران کودکی و بازی در کوچه و خیابان ها به استعداد شگرف رائول پی برده شد و بازی درخشان او در تیم محلی سن کریستوبال پدرش رو مجاب کرد تا او را به آکادمی اتلتیکو مادرید ببرد تا حرفه ای گری به بازی او اضافه شود پیشرفت رائول در آکادمی روزافرزون بود و مربی وقت آن تیم را مجاب کرد تا او را در ترکیب اصلی تیم نوجوانان اتلتیکو قرار دهد ، اما عمر بازی رائول در اتلتیکو از دو سال بیش تر نشد و به دلیل تغییر شغل پدر ، او و خانواده اش به کاستیانا نقل مکان کردند . اتفاقی که خود رائول از آن به نیکی یاد می کند و در بخشی از خاطرات خود می گوید «شانس با من بود که به کاستیانا آمدم و از اتلتیکو فاصله گرفتم ، همین موضوع باعث شد که به رئال مادرید پناه ببرم و آن جا خانه خود بدانم و برای همیشه احساس آرامش کنم .»

درخشش رائول در کاستیا هم ادامه داشت و با گلزنی های خود سران مادرید را مجاب کرد که او را در 15 سالگی برای جوانان رئال مادرید خریداری کنند . در مورد او والدانو مدیر فنی آن زمان رئال مادرید می گوید : «با ديدن او و اشتياقش براي بازي فوتبال به ياد جوانان مشتاق آرژانتيني مي‌افتادم. او با انرژي كار مي‌كرد و من در بازي‌ها به او موقعيتي مي‌دادم كه روز به روز پيشرفت كند. من آينده روشن و پرفروغ او را از همان سالهاي ورود به رئال‌مادريد در چشمانش مشاهده ‌كردم. البته به او سختگيري هم مي‌كردم كه گاهي از دست من عصبي و دلگير مي‌شد. بعد هم از او عذرخواهي مي‌كردم و مي‌گفتم كه آرزو و هدفم تنها موفقيت اوست. او نيز نه تنها با من بلكه با مربي‌هاي ديگر بسيار مودبانه، رفتار مي‌كرد.»

او با رئال مادرید هر روز موفق تر می شد و گلزنی های مداومش روزهای بهتری را روز به روز برای رئال به ارمغان می آورد . بازی درخشان او نه تنها برای او موفقتیت به همراه می آورد بلکه رئال مادرید نیز از این بابت وضعیت اقتصادی مناسب تری پیدا می کرد . او به بازیکنی تبدیل شده بود که همه و همه را به تمجید واداشته بود به طوریکه مارادونا در مورد او می گفت : «او يك نابغه است»، هم‌اكنون رائول لقب پرچم رئال‌مادريد را دارد.» با رفتن فرناندو ایه رو در سال 2003 او دیگر کاپیتان تیم هم شده بود و کاپیتان رائول مرد اول مادرید در مستطیل سبز بود

تمام این تمجید ها نه تنها در رائول نشانه ای از غرور ایجاد نمی کرد بلکه برای او انگیزه ای بود که راه خودش را با قدرت تر از قبل ادامه دهد . او به هیج وجه اجاره افت بدنی را به خودش نمی داد و خودش در مصاحبه ای گفته بود که : «در هر تمرين يا بازي چنان كار مي‌كنم كه انگار آخرين بازي‌ام است من بدون توقف فعاليت مي‌كنم»

او در اروپا اماری خیره کننده به نمایش گذاشته بود و گلزنی او در بازی مقابل المپیاکوس در سپتامبر 2005 او را به مرز 50 گل در اروپا رساند او در دو فینال لیگ قهرمانان 98 و 2002 برای رئال مادرید گلزنی کرد و همراه با این تیم قهرمان شد

در دوران حضورش در مادرید بازی در کنار بسیاری از بزرگان را تجربه کرد و زوج بسیاری از مهاجمان همچون انلکا ، سوکر ، رونالدو ، مورینتس ، اوون ، نیستلروی و ... بود . نسل های مختلف مهاجمان در کنار رائول آمدند ، درخشیدند و رفتند اما این رائول بود که مانده بود بازیکنی که برای مادرید فراتر از یک بازیکن بود او یک بت قابل پرستش و یک 7 افسانه ای بود . در بازی او هیچ گاه حتی گوشه ای از خشونت جایی نداشته است ، او در 15 سال بازی در رئال مادرید هیچ گاه از داور کارت قرمز دریافت نکرد

او در کنار بازی آرامش بخش و متینانه خود در خارج از زمین بازی هم شخصیت جالبی دارد . به گفته خودش دوست نعمتی بزرگ است که همیشه باید قدر آن را دانست و همیشه کانیزراس ، فرناندو ایرو، ردوندو و گوتی را از دوستان صمیمی خودش می داند که به قول خودش فاصله های بین ما و درگیری های فوتبالی هم نمی تواند باعث شود که در هفته با پیامک جویای حال آن ها نشوم . او همسر خودش را با ارزش ترین چیز زندگی خود می داند و بودن در کنار او را بزرگ ترین لذت می خواند و همیشه پس از هر گل با بوسه ای بر حلقه خود به احساس نسبت به او و پیوندش تجدید میثاق می کند او عشق به فوتبال خود را در زندگی خصوصی خود هم نشان داده است و نام 4 پسر خود را خورخه به افتخار خورخه والدانو ، هوگو به افتخاد هوگو سانچز ، و همچنین نام دوقلوهای خود را به افتخار هکتور ریال و لوتار ماتئوس، هکتور و لوتار گذاشته‌است

رائول رفتار فروتنانه خود را همیشه به همراه داشته استاز نیمکت نشینی های گاه و بی گاه تا ادعای والرون بر پوشیدن شماره 7 اسپانیا هیچ زمان اعتراض رائول را به همراه نداشت حتی دعوت نشدن او از سن 28 سالگی به تیم ملی موجب نشد که رائول لب به اعتراض بگشاید و همیشه با جمله «من تمام تلاش خودم را می کنم که بهترین باشم» پاسخ همه مسائل اطراف را می داد .

او تا 33 سالگی همه کار برای رئال مادرید انجام داد 741 بازی با لباس مادرید انجام داد و 323 گل به ثمر رساند و تمام رکوردهای ممکن را به دست آورد . در فصل 2010-11 با آمدن مورینیو و تغییرات اداره تیمی از سوی او رائول راه شالکه را در پیش گرفت . خود او این نقل مکان را به فال نیک گرفت و او را چالشی جدید برای خودش خواند حضور دو ساله و 96 بازی برای شالکه و به ثمر رساندن 39 گل گواه بر این ادعا بود . با شالکه سوپر کاپ را گرفت و این تیم را در فصل 2010-11 به نیمه نهایی لیگ قهرمانان رساند تا به همه ثابت شود رائول تموم نشدنی است او گلزنی بالفطره است و هنوز هم در زمین فوتبال دلربایی می کند .

حال رائول تصمیم به جدایی از شالکه گرفته است از مقصد بعدی خودش صحبتی نمی کند اما بسیاری او رادر تیم های حوزه خلیج فراس تصور می کنند . دو فصل هم برای اینکه او قلب گلزن کرشن را برای خودش کند کافیست به طوریکه شماره 7 شالکه هم به همراه رائول قصد خداحافظی دارد

در پایان بد نیست نگاهی به افتخارات رائول در مستطیل سبز بیندازیم

رئال مادرید

لالیگا: ۵ بار | ۱۹۹۴-۹۵ - ۱۹۹۶-۹۷ - ۲۰۰۰-۰۱ - ۲۰۰۲-۰۳ - ۲۰۰۶-۰۷ - ۲۰۰۷-۰۸

سوپر کاپ اسپانیا : ۴ بار | ۱۹۹۷ - ۲۰۰۱ - ۲۰۰۳ - ۲۰۰۸

لیگ قهرمانان اروپا : ۳ بار | ۰۲-۲۰۰۱ - ۰۰-۱۹۹۹ - ۹۸-۱۹۹۷

سوپر کاپ اروپا : ۱ بار | ۲۰۰۲

جام باشگاه‌های جهان : ۲ بار | ۲۰۰۲ - ۱۹۹۸

تیم ملی

دارای ۴۴ گل رسمی زده

دارای ۱۰۲ بازی رسمی

فردی

جایزه Don Balón Award : یک بار | ۱۹۹۵

جایزه IFFHS : یک بار | ۱۹۹۹

جایزه Pichichi Trophy : دو بار | ۲۰۰۱ - ۱۹۹۹

جایزه Premio Don Balón : پنج بار | ۰۲-۲۰۰۱ - ۰۱-۲۰۰۰ - ۰۰-۱۹۹۹ - ۹۹-۱۹۹۸ - ۹۷-۱۹۹۶

جایزه Trofeo Alfredo Di Stéfano : یک بار | ۲۰۰۸

جایزه FIFA ۱۰۰

جایزه Madrid Gold Medal : یک بار | ۲۰۰۹

جایزه Golden Foot ۲nd place : یک بار | ۲۰۰۹

بهترین گلزن لیگ قهرمانان اروپا : ۲ بار | ۲۰۰۱-۲۰۰۰ - ۰۰-۱۹۹۹

بهترین مهاجم لیگ قهرمانان اروپا : ۳ بار | ۰۲-۲۰۰۱ - ۰۱-۲۰۰۰ - ۰۰-۱۹۹۹

بهترین بازیکن سال جهان : ۱ بار | نفر سوم سال ۲۰۰۱

بهترین بازیکن سال اروپا : ۱ بار | نفر دوم ۲۰۰۱

بهترین مهاجم باشگاهی : ۳ بار | ۰۲-۲۰۰۱ - ۰۱-۲۰۰۰ - ۰۰-۱۹۹۹

بارگشت رائول به سطح اول اروپا شاید چند سال دیگر زمان بخواهد تا رائول را با لباسی رسمی در قالب یک مربی موفق یا شاید یک مدیر کاربلد و یا حتی یک تحلیل گر فوتبالی ببینیم . ما به انتظار آن روز هستیم و آن را انتظاری شیرین می دانیم چون او رائول است محبوب قلب همه ما مادریدی ها و همه فوتبال دوستان

 

خاطره خوش رئال از پیروزی 2-0 در دور رفت در برنابئو

مرجع خبري رئال مادريد : اگر به آمار باشد ، رئال مشکلی برای بازی چهارشنبه در مستایا نخواهد داشت . رئال مادرید هرگز پس از پیروزی 2-0 در دور رفت همیشه صعود کرده است . البته رئال در سال 1987 با شکست 2-0 در کالدرون به اتلتیکو با وجود برد 3-2 در برنابئو اوت شد اما هرگز برتری دو گله نتوانسته رئال را از راه بدر کند .
والنسیا نیز از سال 1995 تا کنون هرگز در بازیهای کوپا که بازی برگشت در خانه اش بوده نتوانسته جلوی حذف را بگیرد و نتیجه را برگرداند . در آن سال آنها در بازی رفت 2-1 به سالامانکا باختند اما در بازی برگشت آنها را 3-0 شکست دادند و از طرفی در بازی رفت 1-0 به مایورکا باختند و در بازی برگشت 4-0 در مستایا برنده شدند .
در اروپا نیز رئال چند بار با وجود پیروزی 2-0 اوت شده است . در فصل 75-1974 بود که مقابل ستاره سرخ بلگراد در برنابئو 2-0 برنده شد و در پنالتی ها صعود کرد . در جام باشگاه های اروپا اما در فصل 80-1979 نیز در برنابئو 2-0 برد اما در آلمان 5-1 باخت . همچنین رئال با برتری دو گله نیز چند باری در اروپا اوت شده است . در فصل 89-1978 ، گرس هاپرز با وجود شکست 3-1 در دور رفت در برنابئو در بازی برگشت با نتیجه 5-0 پیروز شد . در فصل 93-1992 رئال در برنابئو در دور رفت با نتیجه 3-1 به پاریسن ژرمن غلبه کرد اما در بازی برگشت 4-1 باخت . در جام یوفا نیز رئال در فصل 81-82 با نتیجه 3-1 به کایزسلاترن غلبه کرد اما در آلمان 5-1 باخت . رئال در فصل 04-2003 نیز در برنابئو با نتیجه 4-2 به موناکو پیروز شد اما در زمین حریف 3-1 باخت .

نکاتی از بازی با بارسلونا:پادشاهی خاص زیر آبپاش ها

۱- تیم ۱۲ ساعت قبل از بازی به ایالات کاتالان رسید.قبل از بازی حسرت این را میخوردیم که چرا کودکانی با آن چشمان زیبا باید حریفمان باشند و در بارسلونا بدنیا بیآیند.پرس شیک و مجلسی در کنار روسل نشسته بود و تلو به همراه پدرو سوپرایزهای پپ بودند.مادرید همانی بود که به مونیخ رفت.بازی با برتری نسبی رئال آغاز شد و کنترل مسی و ژاوی موقعیت جدی به ابی و اناری ها نداد.کرنر اوزیل روی سر په په نشست و والدس دومین اشتباه وحشتناکش را انجام داد تا پی ببریم چرا دل بسکه،رینا را با کاسیاس تعویض میکند.خدیرا که ستاره مونیخ بود،توپ را از لای پای رامبو بارسلونا رد کرد و با رسیدن به ۱۰۸ مین گل ،کم کم شنل قهرمانی را از صندوق بیرون آوردیم...!!!

۲-ستارگان پوشالی کاتالان،کاملا تحت سیطره اربابشان بودند.یک نیمه بد از آنها بهمراه دیماریا و آربلوا و یک نمایش کامل از فابیو و سامی.نیمه اول در نیوکمپ با برتری رئال در موقعیت های گل همراه بود و شیپور به ته خط رسیدن دوران بارسلونا از سکوت هوادارش کر کننده تر بود و شروع  باران در نیمه دوم نوید بخش این بود که گرد و غبارهای فدراسیون و چرک های ویار کم کم از روی جام های لالیگا شسته خواهد شد.بزن باران که فصل لایه روبیست...!!!

۳- بزرگی اش را زمانی تا مغز استخوان درک کردم که پپ غرق در فکر بود و بزرگترین دغدغه اش بستن زیپ ژاکتش بود.او آرام نیمه دوم را آغاز کرد.۱۵ دقیقه گذشته بود که لیزر ها رقصیدند تا عجز و درماندگی بزرگترین تیم تاریخ را نمایان کنند.آنها عاجز بودند و درماندگی اشان را زمانی تا مغز استخوان درک کردم که پپ،مهندسش را بیرون کشید و بطری آب قربانی عصبانیت آرشیتکتی شد که ساختمانش از پایه فرو میریخت. نیوکمپشان کمی شاد شد زمانی که آربلوا باز هم فاجعه بود و الکسیس که به جای ژاوی آماده بود با خوش شانسی بازی را به تساوی کشاند.اما آنها سست تر از این ها بودند و حتی زمانی که بنزما روی زمین بود نیز مانند اجاره نشین ها تقلا میکردند.

۴-مو از همان جایی که برنامه چیده بود به هدفش رسید.سلطان پاس گل لالیگا روی نیمکت نبود بلکه برای کامل ترین بازیکن جهان فرستاد و او بعد از ۷۱ دقیقه تحمل،به آنها که لبخند شان تلخ شده بود گفت calm down ،im here ...او آنجا بود در سرد ترین جهنم اسپانیا.او آنجا بود زمانی که عدد ۴۲ همزمان با عکس پادشاه مسی!!! نمایش داده شد.او آنجا بود زمانی که تاج پی چی چی را بر سر نهاد.او با لباس پسر نیکی که خیلی از ما بخاطرش با شخصیت و مادریدی شدیم،آنجا بود.اگر گونزالس رفت،او با ماهیچه هایش آمد و نشان داد که حتی با خداحافظی بزرگترین مرد تاریخ رئال،نیازی به بایگانی شماره ۷ نیست چون او آنجا بود تا اختلاف با منفورترین تیم تاریخ را طلایی تر از همیشه بنویسد.اوبریگادو رونالدو...!!!

۵-زوایای درماندگی بیشتر شد.خری با عینک روشن فکری،روح کثیفش را با لقدش به کریس به اثبات رساند،پیکه روی نیمکت بود چون آنقدر از بر آورده کردن نیاز های جنسی پیرزن کلمبیایی عاجز شده که نایی برای دویدن ندارد.بارسلونا در مانده تر از آن بود که با داوری به جایی برسد.رمز عملیات کلامی بود که په په در اسلوموشنی که کارگردان نشان داد،پانتومیم کرد...تمرکز.فابیو که دنیا را بر سرش خراب کردیم انقدر تمرکز داشت که هیچ سوتی نداد.یک بازی کامل با حداقل اشتباه،استراتژی کسینگر پرتغال بود.

۶-پپ بدون دست دادن به رختکن رفت و ستاره اهل مادیرا را در آغوش گرفتند.قهقه ژابی یعنی ما کامل بودیم و په په کامل بودن و تعصبش را با نشان دادن لوگو بزرگترین موسسه دنیا به رخ آبپاش های نیوکمپ کشید.کاسیاس بیش از همه خوشحال بود چون هم برای اولین بار لالیگا را بالای سر خواهد برد و هم با در آغوش گرفتن ترمیناتور،نسخه خفه خون گرفتن مجلات چرکین را پیچید.مادریدیسموها از پشت جعبه جادویی فریاد میزدند، campeones campeones ole ole ...خیلی ها بعد از باخت در دقایق آخر او را مقصر میدانند اما او جواب همه، حتی به ظاهر هواداران را به خاص ترین شکل ممکن میدهد.او با تاج گذاری و پادشاهی زیر آبپاش های نیوکمپ جواب ها را داد.اوبریگادو خاص ترین خاص دنیا...!!!

 

نکاتی از بازی با بارسلونا:پادشاهی خاص زیر آبپاش ها

۱- تیم ۱۲ ساعت قبل از بازی به ایالات کاتالان رسید.قبل از بازی حسرت این را میخوردیم که چرا کودکانی با آن چشمان زیبا باید حریفمان باشند و در بارسلونا بدنیا بیآیند.پرس شیک و مجلسی در کنار روسل نشسته بود و تلو به همراه پدرو سوپرایزهای پپ بودند.مادرید همانی بود که به مونیخ رفت.بازی با برتری نسبی رئال آغاز شد و کنترل مسی و ژاوی موقعیت جدی به ابی و اناری ها نداد.کرنر اوزیل روی سر په په نشست و والدس دومین اشتباه وحشتناکش را انجام داد تا پی ببریم چرا دل بسکه،رینا را با کاسیاس تعویض میکند.خدیرا که ستاره مونیخ بود،توپ را از لای پای رامبو بارسلونا رد کرد و با رسیدن به ۱۰۸ مین گل ،کم کم شنل قهرمانی را از صندوق بیرون آوردیم...!!!

۲-ستارگان پوشالی کاتالان،کاملا تحت سیطره اربابشان بودند.یک نیمه بد از آنها بهمراه دیماریا و آربلوا و یک نمایش کامل از فابیو و سامی.نیمه اول در نیوکمپ با برتری رئال در موقعیت های گل همراه بود و شیپور به ته خط رسیدن دوران بارسلونا از سکوت هوادارش کر کننده تر بود و شروع  باران در نیمه دوم نوید بخش این بود که گرد و غبارهای فدراسیون و چرک های ویار کم کم از روی جام های لالیگا شسته خواهد شد.بزن باران که فصل لایه روبیست...!!!

۳- بزرگی اش را زمانی تا مغز استخوان درک کردم که پپ غرق در فکر بود و بزرگترین دغدغه اش بستن زیپ ژاکتش بود.او آرام نیمه دوم را آغاز کرد.۱۵ دقیقه گذشته بود که لیزر ها رقصیدند تا عجز و درماندگی بزرگترین تیم تاریخ را نمایان کنند.آنها عاجز بودند و درماندگی اشان را زمانی تا مغز استخوان درک کردم که پپ،مهندسش را بیرون کشید و بطری آب قربانی عصبانیت آرشیتکتی شد که ساختمانش از پایه فرو میریخت. نیوکمپشان کمی شاد شد زمانی که آربلوا باز هم فاجعه بود و الکسیس که به جای ژاوی آماده بود با خوش شانسی بازی را به تساوی کشاند.اما آنها سست تر از این ها بودند و حتی زمانی که بنزما روی زمین بود نیز مانند اجاره نشین ها تقلا میکردند.

۴-مو از همان جایی که برنامه چیده بود به هدفش رسید.سلطان پاس گل لالیگا روی نیمکت نبود بلکه برای کامل ترین بازیکن جهان فرستاد و او بعد از ۷۱ دقیقه تحمل،به آنها که لبخند شان تلخ شده بود گفت calm down ،im here ...او آنجا بود در سرد ترین جهنم اسپانیا.او آنجا بود زمانی که عدد ۴۲ همزمان با عکس پادشاه مسی!!! نمایش داده شد.او آنجا بود زمانی که تاج پی چی چی را بر سر نهاد.او با لباس پسر نیکی که خیلی از ما بخاطرش با شخصیت و مادریدی شدیم،آنجا بود.اگر گونزالس رفت،او با ماهیچه هایش آمد و نشان داد که حتی با خداحافظی بزرگترین مرد تاریخ رئال،نیازی به بایگانی شماره ۷ نیست چون او آنجا بود تا اختلاف با منفورترین تیم تاریخ را طلایی تر از همیشه بنویسد.اوبریگادو رونالدو...!!!

۵-زوایای درماندگی بیشتر شد.خری با عینک روشن فکری،روح کثیفش را با لقدش به کریس به اثبات رساند،پیکه روی نیمکت بود چون آنقدر از بر آورده کردن نیاز های جنسی پیرزن کلمبیایی عاجز شده که نایی برای دویدن ندارد.بارسلونا در مانده تر از آن بود که با داوری به جایی برسد.رمز عملیات کلامی بود که په په در اسلوموشنی که کارگردان نشان داد،پانتومیم کرد...تمرکز.فابیو که دنیا را بر سرش خراب کردیم انقدر تمرکز داشت که هیچ سوتی نداد.یک بازی کامل با حداقل اشتباه،استراتژی کسینگر پرتغال بود.

۶-پپ بدون دست دادن به رختکن رفت و ستاره اهل مادیرا را در آغوش گرفتند.قهقه ژابی یعنی ما کامل بودیم و په په کامل بودن و تعصبش را با نشان دادن لوگو بزرگترین موسسه دنیا به رخ آبپاش های نیوکمپ کشید.کاسیاس بیش از همه خوشحال بود چون هم برای اولین بار لالیگا را بالای سر خواهد برد و هم با در آغوش گرفتن ترمیناتور،نسخه خفه خون گرفتن مجلات چرکین را پیچید.مادریدیسموها از پشت جعبه جادویی فریاد میزدند، campeones campeones ole ole ...خیلی ها بعد از باخت در دقایق آخر او را مقصر میدانند اما او جواب همه، حتی به ظاهر هواداران را به خاص ترین شکل ممکن میدهد.او با تاج گذاری و پادشاهی زیر آبپاش های نیوکمپ جواب ها را داد.اوبریگادو خاص ترین خاص دنیا...!!!

 

مادرید-کاتالان : حالا وقت رقص و پایکوبی است

اصلا احتیاجی به گزارش بازی نیست.مادریدسموها تمام لحظات ال کلاسیکو را از بر اند. حتی اگر مجددا مسابقه باز پخش شود باز هم خواهند دید .
میلیون ها نفر در کره خاکی دیدند که پادشاهی لایق کیست . دیدند که اگر همه چیز سفید باشد جام ها نیز سفید میشوند . در روزی که آبپاش ها هم نای شیطنت نداشتند نیوکمپ به بهشتی برای اقای جام ها تبدیل شد .
احتمالا با بحران اقتصادی در اروپا ، یوفا کم کم از شعبه هایش را کاهش میدهد.اینبار وقت رفتن از کاتالونیاست.ذره ذره گوشه هایی از فوتبال پاک پدیدار میشود.
زرین تر از طلا
همه چیز به هفت ختم میشود.حتی عدد خدایان هم هفت است.وقتی شیخ رائول مادرید را ترک کرد هفت طلایی وارث جدیدی پیدا کرد . وارثی که کلمات از توصیف او عاجز اند . آری او کریستیانویی است که هیچ کس نمیتواند جلویش را بگیرد نه میمون های روشنفکر نه گاوباز های وحشی.چهل و دومین جادوی او در این فصل شنل قهرمانی مادرید را کامل کرد.او یک ویرانگر است یک ویرانگری که میتواند در عرض چند ثانیه جهنم را هم ساکت و خاموش کند.
سکوت
مدت ها است که سرداران یوفا از طعنه های مو بی بهره مانده اند.انتظار میرفت بعد از این برد زیبا سکوت خود را بشکند ولی باز هم خاموش ماند . او مانند یک کتاب بسته است هیچ کس از درونش خبری ندارد.به نظر میرسد تمام حرف هایش را گذاشته است برای بعد از هتریک در اروپا.او آقای جام هاست کسی که نشان داد حتی تیکی تاکای سرقتی را هم میتواند نابود کند . آرامشش در طول بازی وصف ناپذیر بود.حالا او برای سپید کردن دومین جام در این فصل میجنگد. بازگشت دوباره اعتماد بعد از فوق تساوی بازی برگشت کوپا دل ری ، کهکشانی ها دریافتند که آبی اناری ها پشت نام برترین تیم تاریخ پنهان شده اند . پی بردند که خود از آنها غولی ساخته اند . حالا همه چیز عکس شده است . اعتماد دوباره به مادرید برگشته است.الماس های سپید ایمان آورده اند که بهترین اند . ایمان آورده اند که دوباره بر بام دنیا خواهند نشست.ایمان آورده اند که همه چیز سفید است.

راه

غلبه بر بارسلونا بارسلونا به روشهای متفاوتی اتفاق افتاده است اما تداوم نداشته و لحظه ای بوده است اما بهترین و مطمئن ترین راه چیست؟
1- چلسی مورینیو: برای اولین بار روش پرس در میانه میدان رو در نظر گرفت و با توجه به قدرت خطوط سه گانه اش توانست بارسا را شکست دهد.
2-چلسی گاس هیدینگ: پرس در نیمه خودی و دفاع چند لایه را پیش گرفت هر چند بازی را در اتفاقاتی دراماتیک از دست داد اما راهکاری متفاوت را به تیم های دیگر آموزش داد.
3-رئال مادرید مورینیو:شرایط کاملا متفاوت بود و بازی باز رئال در اولین الکلاسیکوی مورینیو شکست تلخ 5-0 را به ارمغان آورد.در بازی بعدی پرس در زمین خودی و روی مهاجمین حریف تساوی 1-1 در دور برگشت لالیگا را منجر شد در بازی رفت جام حذفی روال پرس رو از زمین بارسلونا آغاز کرد و این بار روی مدافعان و قهرمان کوپا شد. در حالی که به نظر می رسید که این تاکتیک جواب دهد در بازی رفت جام باشگاههای اروپا با روشی متفاوت ظاهر شد که پرس و فسار روی هافبکهای بارسلونا و بازی را 2-0 واگذار کرد و در دور برگشت باز از تاکتیک پرس در زمین خودی استفاده کرد که حاصلش 13 موقعیت گل برای بارسا و 4 موقعیت برای رئال بود...
. اما سرانجام در بازی رفت سوپر کاپ اسپانیا بالاخره مورینیو تاکتیک غلبه بر بارسلونا را پیدا کرد.نترسیدن و پرس در زمین حریف و عقب نگه داشتن مدافعان حریف و ناموفق بودن آنها در شرکت درامر بازیسازی که این یعنی عقب آمدن هافبکهای بارسلونا برای دریافت توپ و به تبع آن عقب آمدن هافبکها برای دریافت توپ که سبب میشد مهاجمین آنها از خط دفاع رئال فاصله بگیرند و این یعنی خلق موقعیتهای گل کمتر برای بارسلونا و ایجاد یک روحیه بد روانی برای آنها... رئال مورینیو اثبات کرد برای غلبه مداوم بر بارسلونا نباید پرس را در زمین خودی کرد مثل چلسی زمان هیدینگ یا مثل چلسی زمان خودش نباید پرس را در میانه گذاشت بلکه باید برای عقب نگه داشتن بارسلونا کار را در زمین حریف شروع کرد که هر زمان از این روش استفاده کرده بارسلونا زمین گیر شده است...
حرف آخر:خوزه ی عزیز بدون شک تو بهترین مربی دنیایی به شرطی که خودت آن را حفظ کنی. راه بهترین مربی دنیا شدن از بارسلونا میگذرد و تو برای غلبه بر آنها باید اول ترس رو از خودت و تیمت دور کنی چیزی که دیشب تمام دنیا دیدند.ممنون از تمام زحماتت و به امید اینکه دهمین قهرمانی در لیگ قهرمانان رو به هواداران رئال تقدیم کنی...

فوتبال پاک یا ناپاک؟

بعد از دیدن بازی بارسا لوانته باز هم همان حس همیشگی بهم دست داد. چرا من هنوز فوتبال نگاه میکنم و چرا هنوز طرفداری رئال مادرید را میکنم؟ بازیکن بارسا روی مدافع حریف خطا میکنه و داور برای بارسا پنالتی میگیره اما بازی با والنسیا کریس رونالدو در موقعیتی تک به تک روش خطا میشه اما نه تنها بازیکن والنسیا اخراج نمیشه، حتی خطا هم گرفته نمیشه.

به سال های قبل که نگاه میکنم، جام جهانی 98 با آن برد تاریخی ایران برابر آمریکا، حال عجیب رونالدوی کبیر در مسابقه فینال و گل های زیدان با سر و لایی خوردن روبرتو کارلوس روی یکی از همین سرها. درخشش عجیب کرواسی با بلاژویچ در این جام جهانی.

لیگ قهرمانان سال 2000 و 2002 ، کسب هشتمین و نهمین جام با گل تاریخی زیدان.

جام جهانی 2002، بازی های عالی برزیل، درخشش رونالدوی کبیر و برد 2-0 آلمان در فینال. بالا بردن جام توسط کافو. پیوستن رونالدو به رئال.

یورو 2004، بازی تدافعی و نتیجه گرا که یونان ارائه کرد و سبک جدیدی رو ساخت. بازی های زیبای تیم پرتغال با فیگو و کریس رونالدو. گریه رونالدو پس از اینکه یونان تونست تو زمین پرتغال قهرمان یورو 2004 بشه. قبل از این یورو، مورینیو با پورتو شگفتی آفرید و با پورتو قهرمان اروپا شد.

فینال لیگ قهرمانان 2005 که ابتدا میلان با 3 گل از لیورپول پیش افتاد اما لیورپول نتیجه رو برگردوند و بازی در نیمه دوم 3-3 شد. در ضربات پنالتی دودک ضربه پنالتی شوچنکو رو گرفت و لیورپول قهرمان شد.

فینال لیگ قهرمانان 2006 ، بازی آرسنال بارسا که ابتدا آنری برای آرسنال گل زد اما با بازی خوب رونالدینهو و اخراج شدن ینس لمن، بارسا قهرمان شد.

جام جهانی 2006، زیدان یک تنه تیم فرانسه رو تا فینال برد، بازی های ضعبف برزیل، دفاع مستحکم ایتالیا و دروازبان خوبش بوفون. اصرار عجیب علی دایی به ادامه دادن در فوتبال ملی و موقعیت گلی که در بازی با آنگولا با ضربه سر به آسمان زد. فینال جام جهانی ، فحش های رکیک ماتراتزی به زیدان و ضربه سر زیدان در جواب. قهرمانی ایتالیا در ضربات پنالتی و بالا بردن جام توسط کاناوارو.

قضیه کالچوپولی برای یوونتوس و رفتن به سری ب و از هم پاشیده شدن این تیم. پیوستن کاناوارو به رئال.

فینال لیگ قهرمانان 2007 ، میلان توانست از لیورپول انتقام بگیرد و با برد در فینال توانست قهرمان شود.

فینال لیگ قهرمانان 2008 ، استادیوم سرد و یخ زده مسکو، بازی چلسی – منچستر ، لیز خوردن جان تری هنگام زدن پنالتی و قهرمانی منچستر و کریس رونالدو.

این ها خاطراتی است که طی این سال ها در ذهنم نقش بستن، بازی هایی زیبا، بدون دخالت داور در نتیجه بازی ها. البته اشتباهات داوری وجود داشتن ولی برای همه تیم ها بود، نه یک تیم خاص.

میرسیم به نیمه نهایی لیگ قهرمانان 2009 و بازی چلسی بارسا که همه میدونن چه اتفاقی افتاد. اون روز مرگ فوتبال رو شاهد بودیم. آغازگر دوران حمایت داوری از بارسا.

حمایت های عجیب رئیس یوفا از بارسا و تعریف هایی که از مسی و سبک بازی بارسا میکرد و میکند.

گل آفساید زلاتان به رئال مادرید در بازی که بارسا 1-0 برد.بازی برگشت اینتر بارسا، اخراج تیاگو موتا در دقیقه 30 به خاطر تمارض سرجیو بوسکتز. باز شدن آبپاش های نیوکمپ.

سر بریدن آرسنال و کارت زرد دوم به فن پرسی چون 1 ثانیه بعد از سوت داور شوت کرد. تمارض تاریخی دنی آلوز و بردن جایزه اسکار سال به خاطر بازیگری زیبا. اخراج پپه، ده نفره شدن چند باره تیم مقابل بارسا. بازی برگشت رئال بارسا، باز هم بازیکن بارسا روی حریف خطا کرد ولی برای بارسا خطا گرفته شد و گل هیگواین پذیرفته نشد.

دوباره تیم بارسا، فراتر از یک تیم، در یه بازی به مشکل خورد و تیم داوری این مشکل رو حل کرد. بازی امسال میلان بارسا در نیوکمپ، که در شرایطی واسه بارسا پنالتی گرفته شد که کرنر هنوز زده نشده بود و بازی در جریان نبود. خلاصه عمو میشل بدرد همین لحضه ها میخوره.

و هزاران بازی دیگر که پنالتی ها، خطاها، اخراج ها و سوت ها به نفع بارسا زده شد تا این تیم، به تیمی فراتر از یک تیم تبدیل بشه. به قول دوستامون داورسلونا.

در آخر این که لذت دیدن فوتبال سالم رو باید از یاد برد.مخصوصا اگه یه طرف قضیه بارسا باشه یا لیگ اسپانیا باشه.

چند روز پیش بازی تاتنهام چلسی رو میدیدم. واقعا بازی قشنگی بود. گل دوم چلسی با این که از خط رد نشده بود، داور گل گرفت. اما همه دنیا، بازیکن ها و طرفداران تاتنهام و ... مطمئن بودن که اشتباه داوری رخ داده و داور به هیچ عنوان از قصد این کار رو نکرده.

اما ما از شانس بد روزگار عاشق رئال شدیم و خواهیم بود. پس یا باید به همین روند عادت کرد یا دیدن فوتبال رو ترک کرد و اون رو برای همیشه بزاری کنار. خیلی دوست دارم فوتبال رو بذارم کنار اما مثل خوره به جونم افتاده و این لعنتی ولم نمی کنه.

یه تیم هرچقدر هم که خوب بازی کنه نمی تونه با داور مبارزه کنه، مخصوصا بازی هایی که سخت هستن و با جزئیات کوچک برنده مشخص میشه. مثل بازی با بایرن مونیخ، بارسا و اتلتیک بیلبائو.

به نظر من بازی رئال بایرن ، داور به کمک بایرن میاد و رئال حذف میشه. از اون طرف بارسا با کمک داور چلسی رو میبره. اگه رئال اونقدر خوب بازی کنه که بتونه بایرن رو ببره و بیاد فینال، در هر صورت بارسا قهرمان میشه. باز هم با افتضاحات داوری در فینال.

لالیگا و الکلاسیکو هم وضعیت مشخصه. الکلاسیکو رو بارسا با داوری میبره و رئال تو زمین اتلتیک بیلبائو کار بسیار سختی داره و باید علاوه بر اتلتیکو و جو ورزشگاه، با داور هم مبارزه کنه. احتمالا بارسا قهرمان لالیگا میشه.

شاید این حرف هایی که زدم کمی بدبینانه به نظر برسه، اما میخواستم به شما رئالی های عزیز بگم که خیلی دلتون رو خوش نکنید و اگر اتفاقات بدی افتاد، خیلی ناراحت نشیم.

از این که مطلب زیاد شد و شاید جالب نبود، عذر میخوام. حرف دلم بود. واقعا دلم واسه فوتبال پاک تنگ شده.

نیمه پر لیوان

رئال در سمت چپ مشکل دارد .

مارسلو دفاع بلد نیست و کوانترائو حمله .

خدیرا سرعت و هوش لازم برای بازی در رئال را ندارد .

اینها بخشی از انتقادات منطقی نسبت به رئال مادرید است .

اما بعضی دیگر چشمهایشان را بسته اند و فقط انتقاد میکنند .

کاسیاس دروازبان خوبی نیست !

خودشان هم میدانند که حرفشان چرند است .

په په بیش از حد خشن است !

با بازی فوق العاده ی خودش مقابل بایرن نشان داد که چقدر خوب است .

آربلوا مطمئن نیست .

من نمیدانم تعریف شما از مطمئن بودن چیست .

ژابی آلونسو خسته است !

لازم نیست بدود . میتواند یکجا بایستد و با پاسهای بلندش دفاع حریف را به آتش بکشد .

اوزیل خسته بازی میکند !

این مدل بازی اوزیل است . او یک پلنگ خسته است .

اما در این میان هیچکس سعی نکرد که نیمه پر لیوان را ببیند .

مگر در چند خط آخر مقاله های انتقادیشان و آن هم برای دادن امید .

و اما نیمه پر لیوان .

رئال مادرید درون دروازه ایکر مقدس را دارد .

یک گلر تمام عیار که هر تار موی گندیده اش به هزار تا کله ی طاس والدز( که به لطف مالکیت شست هفتاد درصدی و یا هشتاد درصدی بازیکنانی که مثل بچه ها فقط پاس دادن بلدند و شوتهایشان از فواصل دور حتی به دروازه هم نمیرسد و تیمشان بویی از بازی مستقیم و یا ضد حمله های آتشین نبرده است و دو تاکتیک کلی برای گلزنی دارند یکی مسی و دیگری داور . (واقعا کجای این سبک بازی زیباست)هر سال کمتر از ایکر گل میخورد . )

دروازه بانی که من که بیش از ده سال است فوتبال میبینم فقط سه دروازه بان هم سطح او دیده ام .

ون در سار که رفت . بوفون که با عصا بازی میکند . پیتر چک که بعد از ماجرای کله اش دیگر آن چک سابق نشد و برگشت خورد .

این در حالی است که نویر و جو هارت و دخیا سالها باید چمن گره بزنند تا به گرد پای کاسیاس برسند .

کاسیاس کاپیتانی شایسته است .

پایبند به اخلاقیات .(از هر ده بازیکن در این روزگار فقط 0.25 آنها به اخلاقیات پای بندند )

خوش اخلاق و متحد کننده تیم ملی و باشگاهیش .

شاید به همین دلایل است که دل بوسکه او را برای بالا بردن جام جهانی شایسته تر از دیگران(...) دانست .

در خط دفاع وقتی په په و راموس کنار هم بازی میکنند بلای جان مهاجمان میشوند .

هرچند راموس که از هجده سالگی در رئال است روی ضربات آزاد مشکل دارد .

نمونه اش گل پویول در بازی رفت الکلاسیکوی همین فصل .

یا گل آفساید ریبری .

اما روی زمین هیچ مهاجمی یارای مقابله با او را ندارد .

وقتی هم که به سمت راست میرود اگر کااروالیو جایش را پر کند مشکلی نیست و علاوه بر مهار وینگر های حریف به دفاع وسط هم کمک میکند .

و البته همانقدر که در دفاع با سر مشکل دارد در گل زدن با سر استاد است .

آربلوا وقتی در ترکیب است من از حملات حریف از آن سمت هیچ دلهره ای ندارم .

او کمی مرا یاد کافو میندازد . (البته فقط کمی ).

کوانترائو و مارسلو در سمت چپ .

راستش را بخواهید عملکرد هر دوی آنها جای نقد دارد .

کوانترائو در دفاع خوب است و مارسلو در حمله .

کوانترائو با دفاع سه شنبه اش مقابل لام (تنها اشتباهش در آن بازی بود ) نشان داد که در دفاع هم ریپ میزند .

اما مارسلو با پاسهایی که گه گاه پشت استارت های کریس و بنزما میندازد نشان میدهد که در حمله فقط استعداد تخریب یک نفره ی دفاع حریف را دارد .

و با تکل نیمه خشنش روی مولر نشان داد که زیادی با په په بر خرده است .

شاید به همین خاطر است که مورینیو کوانترائو را برای بازی های بزرگ ترجیح میدهد .

زوج کلاسیک ژابی و خدیرا .

پس از جا افتادن ترکیب 4231 در میان تیمهای کلاسیک اروپایی همه به دنبال چنین زوجی در میانه ی زمین بوده اند .

رئال مادرید پس از رفتن ماکلله آن سیاه پوست دوست داشتنی که پاسهای سه متری میداد و آمدن بکام آن سفید پوست پر حاشیه که پاسهای سی متری میداد برای پر کردن جای خالی ماکلله دو تا دیارای سیاه پوست خرید که دومی میخواهد برود جایی که پول در بیاورد و اولی آدم را یاد مایکل اسین مینداخت .

اما هیچ کدام نتوانستند جای خالی ماکلله را پر کنند تا اینکه خدیرا به رئال آمد و من دوباره امیدوار شدم .

نکته ی مهم درباره ی بازیکنی که در آن پست بازی میکند این است که نباید بازیش به چشم بیاید .

او تخریب میکند و به محض گرفتن توپ آن را پاس میدهد به هم تیمی هایش .

خدیرا هنوز جوان است . شاید یکی دو سال دیگر جای آن سیاه دوست داشتنی را در رئال پر کند و ده سال دیگر جای او را در قلب من . شاید ...

ژابی آلونسو .

یک بار فردوسی پور(تنها گزارشگری که وقتی گزارش میکند صدای تلویزیون را نمیبندم چون فقط گزارش میکند واز دیگر تیمها تمجید نمیکند یا خاطرات دوران داییناسور ها را بازگو نمیکند ) گفت که او در میانه ی میدان آقایی میکند .

بازیکنی که با جداشدنش از لیورپول حتی با وجود جرارد بازهم این تیم افت محسوس که چه عرض کنم . افت خرابی کرد .

مربع قدرت رئال مادرید با شش و نیم راس

اسنایدر و روبن که از رئال رفتند همه گفتند حیف شد .

در مورد اسنایدر تا حدودی قبول دارم .

اما روبن . او یک فاجعه بود .

پرحاشیه . درون و بیرون زمین .

تک رو . هرچند بعضی بگویند پا به توپ .

نیمه مصدوم .

و از همه مهم تر روز خوب و بد داشت .

فینال جام جهانی و آن افتضاحاتش .

پنالتی مقابل دورتمند که باعث شد ریبری به نمایندگی از تیم و با تاخیر چند روزه بعد از بازی با رئال پای چشمش بادمجان بکارد .

دیماریا آمد .

لاغرتر از روبن .

تکنیکی تر .

شوتزن تر .

کم حاشیه تر یا بهتر است بگویم بی حاشیه تر .

کمتر مصدوم تر .

و از همه مهم تر روز خوب و بد نداشتن .

همه دیدیم که پس از مصدومیتش چگونه سریع به اوج رسید .

راستش را بگویم روزی که زیدان بعد از بازی با ویارئال پیراهنش را در آورد و کفشهایش را آویزان کرد گریه کردم .

روزی که رئیس جمهور فرانسه برای دعوت دوباره اش به تیم ملی با او تماس گرفت و فهمیدم که بار دیگر اورا در پس زمینهی سبز میبینم اشک شوق ریختم .

وقتی در جام جهانی 2006 برزیل را یک تنه لوله کرد خندیدم .

وقتی با اشاره ی دست به دومنک با خنده گفت تعویضم کن خندیدم .

وقتی ضربه ی پنالتی را مقابل بهترین دروازه بان وقت جهان چیپ زد خندیدم که چه عرض کنم قه قهه زدم . اما وقتی ترزگه به تقلید از او چیپ زد مردم از گریه .

وقتی که با ضربه ی سرش به سینه ی ماتراتزی (که کاش توی صورتش زده بود تا بینی و چند تا دندانش میشکست تا واقعا تمارض میکرد) طعم تلخ و لزج زیتون مانند فوتبال را به من چشاند شدیدا گریه کردم .

اینها همه را گفتم تا بگویم پس از نمایش درخشان اوزیل در آلمان و جنگ تیمهای بزرگ مخصوصا رئال و بارسا برای خرید او .

وقتی اوزیل به رئال آمد هم خندیدم .

همان پلنگ خسته لقب خوبی برایش است .

کاکا که اصلا معلوم نیست همان کاکای میلان است یا نه .

به گذشته اش احترام میگذارم ( چون خودم عاشق طوفانهای او و پیرلو بودم ) اما مثل یک موج سینوسیست یک روز در عرش و یک روز در فرش .

البته من فکر میکنم او هنوز نتوانسته از مصدومیت کمرش ریکاوری کند با اینکه خیلی گذشته .

اما وقتی در اوج باشد یک مهره ی کلیدیست و میتوان به او اعتماد کرد و وقتی پلنگ خسته خرامان خرامان دقایق شست یا هفتاد به راه بیفتد و تل کشی اش را دور دستش بپیچد و به پدرش لبخند بزند .

کاکا وارد میشود تا گرد و خاک کند .

بنزما دومین کچل خندان دوست داشتنی

هر وقت بنزما را میبینم یاد رونالدوی فقید میفتم با آن خنده هایش .

البته اگر مورینیو نبود او الان باید روی نیمکت لبخند میزد .

هیگواین فوق العاده است .

با اینکه روی نیمکت است حاشیه نمیسازد و آرام است و درون بازی خودش را نشان میدهد .

کایخون که پس از کوتاه کردن موهایش بعد از دریبل بدی که از اینیستا خورد انگار جان تازه ای گرفته تا جایی که به مورینیو کولی میدهد

بلا شک او شش و نیممین راس این مربع است .

البته نیم بودنش به خاطر این است که هنوز جا برای فیکس شدن ندارد.

رونالدو هم که اصلا جای حرف باقی نمیگذارد به خصوص که عشقش به رئال را با نشان دادن آرم رئال برای شادی پس از گل نشان داد و در آستانه ی تمدید قرارداد با رئال است .

الحق که او وارث خلف شماره هفت مادرید است هرچند که دلمان برای رائول تنگ میشود و اگر به عربستان برود میترکد دلمان .

توماس رونکرو چند وقت پیش نوشته بود که مورینیو برای تشکیل مثلث هجومیش دچار یک سردرگمی شیرین است اما من این جمله را به مربع بسطش میدهم .

در حالی که بعضی تیمها(...) در مقابل تیمهایی که دفاع میکنند کاری از دستشان بر نمی آید این مربع هجومی رئال با بازی شناور و گاهی آتشین خود حریفان را میسوزاند.

مورینیو مربی باهوش .

من فقط هیدینگ را از لحاظ بهره هوشی هم سطح مورینیو میدانم .

او بازی حریف را میشناسد و تیم خود را دو برابر آن میشناسد .

چرا که دیدید در برابر بایرن با توجه به دو بازی سخت بعدش از تیم زیاد کار نکشید و اگر گل دقیقه نود مهاجم نیمه اسپانیایی بایرنیها نبود نتیجه ی خوبی هم به دست آورده بود .

او علاوه بر یک مربی بودن یک روانشناس خوب برای زنده کردن بازیکنان مرده(بنزما) و بهتر کردن زنده هاست(رونالدو) .

علاوه بر اینها صاف و صادق است و رو بازی میکند که خیلی خیلی برای مادریدیسمو ها اهمیت دارد .

امیدوارم که رئال مادرید با بهره گیری از این نقاط قوت خود و با اتحاد و اعتماد و حمایت هوادارانش بارسلونا را ببرد .

که اگر این کار را بکند با توجه به خستگی(یک روز کمتر نسبت به رئال استراحت کرده اند و یک روز کمتر تا بازی اروپایی خود استراحت خواهند کرد ) آبی اناریها مقابل آبی های لندن ممکن است وا دهند .

و رئال با روحیه و بدون استرس لالیگا بایرن را در خانه حذف کند و به مصاف آبی ها یا با احتمال کمتر آبی اناریها برود .

امشب یک روز بعد از برد رئال در کوپای پارسال است .

داور هم همان داور است .

بارسا هم که همان بارسای همیشگی خسته کننده است .

فقط رئال با تجربه تر شده .

پس پیش به سوی پیروزی .

تيتر روزنامه هاي آس ،‌ماركا ، ال موندو و اسپورت

sport
http://img.kiosko.net/2012/04/20/es/sport.200.jpg
مورينيو كثيف بازي مي كند
براي به هم ريختن نيوكمپ برنامه ويژه دارد
سيستم سه هافبك دفاعي را بر مي گرداند تا 0-0 بگيرد
مي خواهد داور را با اعتراضاتش به ستوه آورد
يك بازي خشن و بدون  فوتبال مي خواهد
با سكوتش مرموزانه اين كار را انجام مي دهد
در دو بازي اخير دو افتضاح را پديد آورد :‌انگشت كردن در چشم ويلانوا و انتظار كشيدن براي داور در پاركينگ
گوارديولا در حال بررسي استفاده از تركيب هميشگي
---
el mundo deportivo
http://img.kiosko.net/2012/04/20/es/mundodeportivo.200.jpg
اهداف ، مادريد
بارسا مي خواهد كه تاوان بدشانسي استمفوردبريج را مقابل بارسا بدهد
اتحاد در رختكن :‌با تمام قوا به دنبال شكست رئال
مورينيو در هيچ الكلاسيكويي تركيبش را تكرار نكرده است
----
as
http://img.kiosko.net/2012/04/20/es/as.200.jpg
كريستيانو - مسي ،‌الكلاسيكويي ديگر
روي هم 116 گل زده اند ،‌ بازيكن پرتغالي هر 81 دقيقه يك گل زده ،‌ بازيكن آرژانتيني هر 72 دقيقه
ژاوي :"‌الكلاسيكوي فردا يك فينال است ،‌يك شير يا خط "
كاسياس :"‌اگر مربي مي شدم دوست داشتم شبيه مورينيو باشم "
رائول با شالكه وداع كرد :"آينده ورزشي ام در اروپا نيست "
----
marca
http://img.kiosko.net/2012/04/20/es/marca.750.jpg
"به خودمان مطمئنيم "
مورينيو در رختكن مونيخ و پس از اتفاقات پايان بازي به بازيكنان آرامش داد
تبليغ هواپيمايي امارات روي پيراهن رئال 125 ميليون مي ارزد
شيخ رائول
اعلام كرد كه تيم آلماني را در پايان فصل ترك مي كند و در قطر بازي مي كند

مورینیو چگونه در رئال مربیگری میکند (بخش اول)

همانطور که میدانید ژوزه مورینیو برای ایجاد چالش های شخصی خود و بعد از موفقیتش در پرتغال،انگلیس و ایتالیا آقای خاص قدم به اسپانیا گذاشت. از چالش های شخصی او هتریک کردن در چمپیونز لیگ و پایان دادن به سلطه گری بارسلونا است ، رکورد جدیدی از خود بجای بگذارد که علاوه بر گرفتن جام ها و مدال های مختلف نام خود را در تاریخ فوتبال جهان جاودانه کند.
ان چیزی که من فکر میکنم این است که مورینو چگونه در رئال مربیگری میکند ؟ چگونه میتواند تیمی که از بزرگترین ستاره ها تشکیل شده است را برای رویدادهای بزرگتر مدیریت کند ؟ چگونه این بازیکنان بزرگ را با ان غروری که دارند با هم تمرین میدهد ؟ به راستی که او میتواند رکورد امتیازات لیگ را جا به جا کند ؟ ایا میتواند رسیدن به فینال چمپیونز لیگ را هدف اصلی تیم قرار دهد ؟ میتواند استایل خودش را حفظ کند و با بازی های سازماندهی خود بهترین بازی هر بازیکن را بیرون بکشد و ان را جلوی چشمان سنتیاگوبرنابئو به رخ همگانی بکشد ؟
به راستی که این سوالات همواره ذهن من را مشغول کرده است.
پیشنهادات :
برای پاسخ به این سوالات بهتر است تا کنترل رئال و بدست گیرم و سعی کنم مربی ای در حد و اندازه های آقای خاص باشم و با استفاده از متد ها و استایل های اقای خاص ان ها را در مربیگری خود استفاده کنم ، این کار لازمه ی چند موضوع کلیدی است :

1-مقدار تصاحب مالکیت توپ مهم نیست : تاکتیک های من باید طوری باشد که به حریف اجازه بده با توپ بازی کند ،مشروط بر اینکه ان ها نتونن هیچ کار خطرناکی انجام دهند در عوض تیم باید توانایی نفوذ سریع به حریف را داشته باشد.

2-دفاع کردن یک کار تیمی است : اگر من میخواهم یک بازی با پرس بالا انجام دهم ، همه باید پرس کنند . بله همه ! که شامل حتی کاکا و اوزیل در جناحین هم میشود. که علاوه بر دفاع و عدم اجازه به نفوذ ان ها ، حریف با توجه به ذهنیت ضد حمله در حالت دفاع قرار میگیرد . بخصوص در برابر حریفان کوچک نگه داشتن بازیکنان فوروارد در جلو آن ها را از ضد حمله هراسان میکند ، پس بدین معنی است که حریف تعداد دفعات انگشت شماری قادر به حمله کردن است . اگر بازی های رئال را تماشا کرده باشید حریفان بسیار بسیار کم روی دروازه ی رئال خطرناک میشوند و ممکن است دو موقعیت خطرناک در طول نود دقیقه خلق کنند و یکی را گل کنند که این یعنی ضعف دفاعی نه ساختار تیمی.

3-بردن خیلی مهم تر از زیبا بازیکردن است : البته من نمیخوام بازیکنان هر هفته را عقب بندازند نه این نه ان (زیبا بازی کردن) من میخواهم یک ساختار ثابتی را قبول کنم . دلیل این کارم فقط به این خاطر است که با قلاب ماهیگیری 3 امتیاز بازی را شکار کنیم ، حتی اگر شده 1-0 برنده باشیم . به همین خاطر کارایی خیلی مهم تر از بازی کردن با پاس های پی در پی و زیباست . مورینو به زیبایی ثابت کرد در چلسی و سپس در اینتر زیبایی گاهی اوقات در قدردانی از اتحاد و مهارت کافی برای اجرا کردن دقیق تاکتیک هاست و نه پاسکاری زیاد. به راستی که زیباترین بازی در تاکتیک های اوست .

4-غرور نه ! فقط...؟ : هرکس شروع به ناآرامی و به هم زدن جو در رختکن کند به خاطر این حرکتش جریمه خواهد شد.
ساموئل اتوئو این موضوع را درک کرد او که در بارسلونا شکارچی کندی بود و باعث درهم گسیختگی در رختکن میشد بعد از 12 ماه در اینتر مشتاق به بازی کردن با تاثیر گذاری زیاد و پشتیبانی از هم تیمی هایش شد ان هم در زمانی که به او احتیاج میشد. من باید به بازیکنانم شکل و فرم مناسب بدم تا اون کاری که ازشون میخوام را انجام بدهند . اگر نتواستند و یا نخواستتند ، میتوانم ان ها را جریمه و در کنفرانس ها نقدشون کنم.
بازی
بازی های جهانی در چهار تا از بزرگترین لیگ ها برگزار خواهد شد (انگلیس،اسپانیا،ایتالیا و آلمان) ،،،،من سعی میکنم شبیه به استایل مورینیو مربیگری کنم و شما را لحظه به لحظه از پیشرفت کارم آگاه کنم. چه موفق بشوم و چه نشوم تا آنجایی که در توانم است تلاشم را خواهم کرد.قبل از انجام هرکاری و پیچ در پیچ کردن مطالب ،باید برای اولین رقابتم برگردم به اصول طرح تاکتیکی مورینو در زمان حضورش در اینتر میلان.
یک امتیاز بیشتر.من میبینم خیلی از افراد شکایت میکنند از وقتگیر بودن بازی ها و خواستار این هستند که بازیها با سرعت بیشتری دنبال بشن ، بنابراین میخوام فقط نکات کلیدی بازیهایم را اجرا کنم و تجدید نظر میکنم از بازیهایی که مهم نیستن و ترجیح میدهم فقط نگاهی گذرا به نکات کلیدی ان ها داشته باشم تا شما هم ان نکاتی که من دیده ام را ببینید.کاملا موافق هستم که این یادگیری به صورت نمودار شیبدار است اما میخواهم تایید کنم که شما چگونه میتوانید از عهده ی اون بربیایید، فقط و فقط در هربازی تغییرات ضروری که احتیاج به برنده شدن داریم را انجام خواهم داد.
با این ذهنیت اولین گام چیدن یک تاکتیک اساسی است. چگونه باید بازی کنیم ؟ تا چقدر طراحی این تاکتیک ها میتونه برای تیم مفید باشه ؟ من برمیگردم به سیستم های 2-4-4 و 1-5-4 این سیستم ها منطقی است مشابه با سیستمی که مورینیو از ان در فینال چمپوینز لیگ 2010 برابر بایر مونیخ استفاده کرد. بهتر است شما به منابعتون رجوع کنید تا اون فینال را به یاد بیاورید .
کاکا باید رول (نقش ) اسنایدر را بازی کنم،فشار اوردن از طرف هافبک ها تا بتواند در زمان حمله مهاجمان را تغذیه کند،اما زمانیکه توپ را از دست میدهیم سریعا باید به عقب برگردد تا توپ گیری کند و یک ضد حمله سریع شکل دهد رونالدو باید نقش وینگر را بازی کند (درست شبیه اتوئو) اما او هم در زمانی که مالکیت توپ را از دست میدهیم سریع باید برگردد. اوزیل یا دیماریا هم تقریبا همین نقش را ایفا میکنند اما طبیعیه که بیشتر در عمق بازی کنند و بیشتر وظیفه ی پرس کردن دارن . پس وظیفه ی دفاعی بیشتری دارند.
2 نکته اساسی وجود دارد ، یکی اینکه رئال مهره ی خارق العاده و استثنایی نظیر رونالدو در دیگر سمت زمین ندارد. دومین نکته مربوط به نکته ی قبل است، نداشتن مهره کلیدی نظیر رونالدو در سمت دیگر خط حمله رئال خیلی کمک میکند به ثبات دفاعی رئال این امر باعث میشه با اضافه کردن یک بازیکن به عنوان پوشش دهنده مانع از ضدحمله حریف شویم ، این نقش در این سوی زمین یعنی جایی که دیماریا یا اوزیل بازی میکنند اندکی تهاجمی تر از نقشی است که چیوو در بازی برگشت نیمه نهایی چمپیونز لیگ مقابل بارسلونا بازی میکرد و این برمیگردد به قدرت تهاجمی و مهارت این دو بازیکن اینده دار رئال.
اما در میانه های زمین ما ژابی آلونسو را داریم که با پاس ها رو به جلو و حرکت دادن توپ به سمت هافبک ها (شبیه به کامبیاسو) بازیسازی را از میانه های زمین اغاز میکند ، او موتور حملات رئال است . لاسانا دیارا و یا خدیرا هر کدام با توجه به ویژگی هایی که به تیم اضافه میکنند بازی میکنند در این امر ژابی الونسو را در میانه ی زمین همراهی میکنند ، دیارا بیشتر نقش ویران کننده را دارد و در برابر هافبک های حریف ایستادگی میکند.
یک پشت پر باعث تشویق شدن و راحت تر بودن فورواردها برای ساپورت حملات میشود. اما در درجه ی اول نقش ان ها دفاع کردن است از حملات حریف و پوشش دادن منظقه ی میانی زمین است ، به این موضوع توجه داشته باشید اون ها این اجازه را دارند در مواقعی لزوم پست خود را رها کنند و در ضد حملات به مهاجمان کمک کنند و باید سریعا به پست خود برگردند.
حرکت رو به جلو
میخوام یک سری تغییرات شخصی در رختکن اعمال کنم ، مهره هام را دقیقا مثل آقای خاص از رو ویژگی و استعداد هر بازیکن انتخاب کنم. یک سری بازی دوستانه انجام دادیم تا اشتباهات ترکیبم را پیدا کنم و تونستم با اطلاعات بازی ها به یک ترکیب منطقی و با ثبات دست پیدا کنم. تابستان همیشه زمانی برای تست کردن تاکتیک های مختلف است شاید 3-0 باختن یک نتیجه ی واقعا بد برای تیم باشد اما کمک میکند تا اشتباهاتمان را متوجه بشیم .
در مقاله ی بعدی عمیق تر و بیشتر توضیح خواهم داد چگونه هر تغییر جزئی میتونه کمک کنه به نتیجه ی بازی ، چگونه تمرینات قبل بازی ها در سرنوشت بازی موثر است و برای هربازی به چه تمریناتی احتیاج خواهید داشت ، چگونه باید ثبات خود را در یک بازه ی زمانی حفظ کنیم. اولین بازی فصل بازی برابر بارسلونا در خانه است ، هیچ چیز بهتر از یک بازی هیجانی و نفس گیر در ابتدای فصل نیست ، هست ؟ پس منتظر باشید...

نویسنده : امیر بهزاد برومند
ترجمه :مهتاب
ویراستار: پریسا . م

اندر حکایات تیمی کهکشانی(2)

منت خدای را عزوجل که کهکشانیها را آفرید تا کاهکشانیها بی سرور نمانند. اگر قسمت اول را مطاله فرمودید که هیچ اگر نفرموده اید بروید بفرمایید که از موری گفتیم و شعبده بازیهایش از رونالدو و هنرنماییهایش از بنزما و میو میو کردنهایش از په په و جنگند گی هایش از راموس و خشانتهایش از مارسلو و اتوبانهایش از الونسو و پاسهایش از اوزیل و پدر خوانده هایش از دیماریا و مصدومیتهایش از گونزالو و چیپ هایش و از کاکا و خوشگلیهایش.
اما عده ای از اتوبوس رئال جاماندند یا بهتر است بگوییم جا نشدند که بدون شک مهمترینشان جناب ایکر خان مقدس بود. واما بعد ،از درون دروازه شروع میکنیم که دفعه قبل آنقدر خیالمان راحت بود که آن را خالی گذاشته بودیم و از ایکر خان مقدس که اندر تقدس ایشان همین بس که رئالیهای عزیز به علت از قلم انداختن نام مبارک ایشان بسی ما را مورد مواخذه قرار داده و تیکه بارانمان فرمودند واما زامورای زمان،کاپیتان اول کشتی کهکشانیها ایکر کاسیااااااااااااااااس(بزن کف قشنگه رو به افتخارش) که وقتی ایشان را درون دروازه می بینیم بسی ذوق مرگ شده و خیالمان راحت است که گلی درون دروازه مان نمیروید و کشتی کهکشانی ما هیچ گاه سرنوشتی همچون تایتانیک پیدا نخواهد کرد هرچند که گاهی ایکر خان به رسم مهمان نوازی و ادب یکی دوگلی که حریف برایمان کادو آورده را با کمال میل پذیرا گشته و معلوم نیست دستکش هایشان را چپه پوشیده اند یا جناب والدز تار مویی از کله کچلشان را در حوله ای پیچیده و به عنوان طلسم و جادو درون دروازه ایشان جاساز فرموده اند یا اینکه شب قبلش چشم ژوزه را دور دیده وترشی بندری میل فرموده اند به همراه یک دست کله پاچه مفصل شامل چهار عدد بناگوش و دو عدد زبان و مغز و یکی دو متر مربع سیرابی و به سبک جناب پروین چنان با مشت بر سر پیاز بیچاره کوبیده اند که آخ و واویلانش به گوش کاتالانها هم رسیده وقلیانی هم چاق فرموده اند و حق بدهید اگر آرنولد هم شب قبلش اینهمه لمبانده باشد فردایش دیگر نایی برای شیرجه زدن نداشته و فقط به نظاره نشسته که چگونه توپ بر تور جا خوش میکند و به نظر میرسد ایشان پایین را بسته اما بالا را رها کرده ویکی دو تا سوراخ را باز گذاشته اند جهت تهویه اما از حق نباید گذشت که اگر جناب ایشان نبود به جای گل، دسته گل درون دروازه مان میرویید با این دفاع تخیلی.
واما جناب خدیرا که با نگاهی تیزبینانه به قیافه ایشان و غور کردن در احوالات وی براحتی میتوان دریافت که این جناب ازآن دست بازیکنانیست که بر خلاف سایرین که ابتدا فکر نموده سپس عمل مینمایند ایشان ابتدا عمل فرموده سپس سر فرصت اگر شد فکر هم مینمایند و به نظر میرسد خیلی به مغزشان اعتقادی نداشته و تصور مینمایند که این کله را خدا آفریده فقط برای اینکه هد بزنند یا با سر توی شکم حریف روند والبته مثلث طلایی ایشان با جناب په په و راموس ما را یاد این گروه خشن میاندازد که قبل از اینکه حریف توپی شلیک نماید سه نفری ایشان را ناک اوت کرده زرده و سفیده شان را باهم مخلوط میکنند و دیگر هیچ....
واما جناب نوری شاهین یا همان شاهین نوری خودمان که این اجنبی های پشت کوهی از آنجایی که همه چیزشان برعکس آدمیزاد است و مثلا فرمان اتولهاشان به جای اینکه چپ باشد راست است و یا شیر آب گرم توالتشان (گلاب به روی همگی)به جای اینکه راست باشد چپ است و یا به جای اینکه ازراست به چپ بنویسند از چپ به راست مینویسند، شاهین نوری را به غلط نوری شاهین میخوانند و جالب است بدانید که ما با این بشر بچه محل بودیم و به یک مکتب میرفتیم و او از بس که خجالتی و کم حرف بود فکر نمیکردیم درآینده پخی شود اما حالا ملاحظه میفرمایید که او کجا و ما کجا. ایشان در تیمی کهکشانی پولشان از پارو بالا رفته و هر شب انگشتان مبارکشان را با آب دهانشان خیس کرده و دلارهایشان را شمارش مینمایند و ما هم اینجا کاغذ سیاه نموده و جفنگ نوشته آنهم در حالی که شپش ها در جیبمان لیگ برتر راه انداخته اند و البته وقتی به رئال تشریف فرما شدند قند در دل همه ما آب شده بود که انگار ایشان قرار است بترکانند چه ترکاندنی اما صدای ترکاندن ایشان در حد فیسی بیش نبود. واما جناب واران که ابتدای ورودشان به نی قلیون فرموده بودند زکی و چهار عدد استخوان بودند به همراه یک روکش برنزه اما فی الحال به لطف طبیبان و بدنسازان رئال آب به زیر پوستشان خزیده و گوشت به تن مبارکشان روییده و اکنون تبدیل به آسمانخراشی گشته اند که اگر یکجا ثابت بایستند کلاغ ها ایشان را با تیر چراغ برق اشتباه گرفته و روی سر مبارکشان لانه ساخته تخمگذاری مینمایند و کارهای دیگر ....
و اما جناب حمید خان ، پیرمرد رئالی که به نظر میرسد چون مفت بود به رئال آمد تا به قول خودش لاستیک زاپاسی باشد برای روزهای مبادا که اگر روزی یکی از یازده چرخ رئال پنچر شد ایشان خودی نشان بدهند وما در این خیال خام بودیم که جناب ژوزه ایشان را هم چلانده و ته مانده های شیره وجودی او را کشیده و از وی ستاره ای میسازند که نگو ونپرس اما به نظر میرسد با اینکه این روزها همه چیز هدفمند است اما رئال در این زمینه خیلی هدفمند عمل نفرموده ودیگر این لاستیک عمر خود را کرده و باید به طرح تعویض لاستیکهای فرسوده معرفی گردند.
واما جناب لاسانا دیارا که تا چندی پیش دیارای دیگری به نام ممد هم ایشان را همراهی مینمود اما ممد رفت و لاس ماند هرچند که لاس هم آن اوایل تحمل دوری ممد را نداشت و مدام شعر معروف ممد نبودی ببینی رئال چیکارش کرده را در خلوت خود زمزمه میفرمود و هی ساز جدایی کوک میکرد اما ژوزه که در خر کردن استاد است ایشان راهم اغفال نموده نگاه داشتند وانصافا ممد نبودی ببینی که ژوزه چگونه لاس را مانند کماندویی که صورت خود را برای عملیات با ذغال سیاه میکند به ماموریتهای غیر ممکن 1و2و 3و 4و 5 فرستاد اما ژوزه بیچاره نمیدانست که حریف ناجوانمرد از قبل فکر همه جارا کرده و کماندوی خود را درقالب لباس داوری استتار نموده و مانند گرگی در لباس گوسفند به میدان فرستاده وحریف بی وجدان خنجر از پشت میزند و با کارت زرد و قرمزش سربازان ما را یکی پس از دیگری زخمی و جانباز و شهید میفرماید وتیم پشتیبانی هم متشکل از پلاتینی و ویار و سایرین از عقب ایشان را ساپورت کرده تا نکند خدای ناکرده کمبودی حس نمایند و یکی نیست به اینها بگوید نامردها چند نفر به یک نفر و مگر میشود یازده نفر به دوازده الی سیزده نفر وما را یاد جنگ تحمیلی بیاندازند که همه یک طرف بودند و ماهم یک طرف اما در آخر این ما بودیم که دهن همه را سرویس نمودیم و مسلما در آخر این ما رئالیها خواهیم بود که دهن این بارساییها را آسفالت نموده سپس سوراخ میکنیم جهت لوله کشی آب و دوباره آسفالت نموده غلطک میزنیم و باز پس از مدتی دوباره سوراخ میکنیم جهت لوله کشی گاز و از آنجایی که پولهای قلکمان زیادی کرده ودیگر جا ندارد جهت ذخیره سازی ارز، این کار را هی تکرار مینماییم تا پولهای اضافه خرج شوند.کاری که ما ایرانیها در آن استادیم و شاید الان همه متفق القول اعتراض کنید که چه قدر حرفهای سیاسی زدی آدم بوووووق.... !!
واما جناب کایخون که ژوزه ایشان را با اسب اشتباه گرفته وبر پشت وی سوار گردیده و ایشان هم نیشخند میزند از اینکه چنین افتخار بزرگی نصیبش شده و میداند که سواری دادن به ژوزه افتخاری است که نصیب هر کسی نمیشود و احتمالا تمامی بازیکنان بارسا با دیدن این صحنه به کایخون حسادت کرده واز ته دل آرزو میکردند که ای کاش روزی برسد که آقای خاص سوار ما هم بشود و انصافا هم جناب کایخون وقتی میخواهند توپ را بشوتند حرکتی یورتمه وار رفته تا پاهای خود را تنظیم کرده و چنان شوتی بفرمایند که از میان دو پای دروازه بان حریف تونلی باز شود و توپ بر تور بنشیند.
و اما کاروالیوی فداکار همراه همیشگی ژوزه که به نظر میرسد بخشی از روزنه های تیم به خاطر جای خالی ایشان است و نیست تا مانند پترس فداکار انگشتش را در سوراخ سد دفاعی تیم قرار دهد وبا اینکه ایشان کم کم باید به فکر دندان مصنوعی برای خود باشد اما کوله باری از تجربه بر دوش دارد و هوشی سرشار.
و الوارو اربلوا و رائول البیول که روی هم پنج تا حرف لام و پنج تا واو و شش تا الف در نام ایشان خودنمایی میکند ودر این زمینه رکوردی به ثبت رسانده اند و اینجانب هم چیزی غیر از نام ایشان را برای گیر دادن نیافتم و این راهم برای خالی نبودن عریضه نوشتیم وجناب کارانکا که کمال همنشین در او اثر کرده و کنایه زدن را از ژوزه آموخته و تیکه میاندازند چه انداختنی و.....
اندر حکایات کهکشانیها فعلا تمام شد اما فقط خدا میداند که فلورنتینو چه خیالاتی در سر میپروراند و شاید در آینده ای نه چندان دور پروژه کهکشانیهای 3 را کلید بزند و قطعا قصه رئال و بزرگانش و رئال و ستاره های فراموش ناشدنی اش وخاطرات تلخ وشیرینش تا ابد ادامه خواهد یافت و ما هم امید داریم که خدا عمری بدهد تا قصه کهکشانیهای 3 و4 و5و....را هم بنویسیم. در این کهکشان راه شیری هر روز ستاره ای متولد میشود و ستاره ای میمیرد و خاموش میگردد. وفاصله ما تا این ستاره ها فقط به اندازه یک پلک برهم زدن است. فقط به اندازه یک یا خدا گفتن است. خداوندا نمیگوییم دستانمان را بگیر، عمریست گرفته ای، میترسیم، مبادا رهایمان کنی.....

مادرید-مونیخ : نبرد تا ابد

فرهنگ مقابل فرهنگ.تاریخ مقابل تاریخ.یکی منظم و دقیق دیگری سریع و آتشین این همه ستاره یکجا جمع شده اند تا دوباره یک نبرد تازه بوجود آورند . اینبار در سبز ترین مستطیل دنیا . 
این ورژن نبرد یکی از سریع ترین آنهاست. با وجود موشک های جدید همچو رونالدو که روز به روز موتور هایش را تقویت میکند و جناب ریبری که به گفته اساتید صدا و سیما ، سرعتش سر سام آور است 90 دقیقه به سان یه لحظه از پش چشم ما گذشت. در همین اندک ثانیه نیز میتوان آندرنالین را به وفور پیدا کرد.آلمان ها همچن سال های دور که با نیرو هوایی خویش در جنگ های داخلی اسپانیا دخالت میکردند اینبار هم آمده بودند تا از دهمین ستاره جلوگیری کنند.
از گل آفساید ریبری هم که بسیار آقا جواد را خوشحال کرد ، چیزی نمی گوییم چون این نوع گل ها کم کم برای ما تبدیل به عادت شده است.مطمئنا ماریو گومز فیلم های تئاتر دوستانش را با دقت ندیده بود و نتوانست در این مورد کاری از پیش ببرد. سرعت فرار رونالدو در صحنه گل ، از سرعت سرچ در گوگل هم بیشتر بود .
خیلی راحت با یک پاس کوتاه حرف های یوپ هاینکس که قبل از بازی گفته بود اگر اوزیل را بگیریم پیروزی بسیار راحت تر است ، را تایید کرد .
آقای پاس گل اروپا حالا دو گله است. تعویض های خوزه بر خلاف عقیده بسیاری فوق العاده بود.او کاکا را نیاورد تا در نیوکمپ از فرمول شکست ناپذیر اوزیل-کاکا استفاده کند.یا آوردن مارسلو که سرعت انتقالش از حمله به دفاع عالی است ، خوب بود. فیلیپ لام که هنوز بوی سیگار فابیو را حس میکرد خیلی راحت او را جا گذاشت و گومز را بالاخره به آرزویش رساند .
نتیجه ی پیروزی در این بازی زیاد هم مهم نبود فقط گل زنی مهم بود و گلی که مسوت زد میتواند برگ برنده برنابئو باشد.پر بیینده ترین بازی سال 2012 با سوت طاس انگلیسی به پایان رسید. ما میتوانیم در برنابئو مسیر آلیانس آره نا را هموار کنیم.خدا رو هم شاکریم که در مادرید کفش دزد نیست و گلادیاتور ها با خیال راحت میتوانند نسخه جدید را از نبرد همیشگی اجرا کنند.نبردی که تا ابد ادامه خواد داشت. Estamos esperando por usted en el infierno

نکاتی از بازی با بایرن(رفت): اندکی صبر،سحر نزدیک است

۱-مادریدیسموها از طبیعت و آبجوهای مرغوب آلمانی استفاده کردند و قبل از بازی به موزه مونیخ هم سری زدند.قیصر،هوینس،هیتسفیلد و الیور کان از جمله بزرگان بایرن بودند که دوست داشتند تاریخ تکرار شود.ترکیب همانی بود که انتظارش را داشتیم و فابیو همانند بازی های خارج از خانه به مارسلو ترجیح داده شده بود.دقیقه ۶ دیماریا به عمق فرستاد و تنها نویر بود که میتوانست توپ کریم را دشت کند.از سپید پوشان بعید بود که از این ضعف باواریا استفاده نکنند.
۲-باواریا با توپی کاملا مشکوک به گل رسیدند و زنگ خطری که چند بازی قبل به صورت پشت سرهم در لالیگا به صدا در آمده بود ،خود را نشان داد.ضربات ایستگاهی.مهمترین فاکتوری که مدافعین از آن بی بهره هستند، نبود تمرکز است که شاید به جز واران تمامی نفرات دفاعی از آن رنج میبرند.ریبری با صورت خشنش اف سی هالیوود را جلو انداخت.رونالدو در بازی حل شده بود.روبن به خوبی کنترل شده بود و ستاره بی چون و چرا رئال یعنی سامی خدیرا شواینی را از بازی محو کرده بود.
۳-گل رئال از نقطه قوتش و پاشنه آشیل مونیخی ها به ثمررسید.رئال با پاس هایی که بین دیماریا،کریم،رونالدو و اوزیل رد و بدل شد آلمانی تر از خود ژرمن ها به گل رسید. چیزی که مهم ترین هدف مو در این دیدار بود.چه مقابل بارسلونا و چه مقابل بایرن، مادرید کارت های زیادی را به بهای کنترل بازی به جان میخرد.راموس،ژابی و فابیو از جمله این بازیکنان بودند.گرانرو به بازی آمد و چندان هم پر انتقاد نبود اما رفتن دی ماریا ضربه سنگینی به پیکره خط حمله رئال وارد کرد و کریم و کریستیانو امیدی به بازیسازی از طرف مارسلو،گرانرو و خدیرا نداشتن و ژابی هم کمتر فضایی برای خود نمایی داشت.
۴-گومز و نوک حمله بایرن جمع شده بود البته نه بصورت ۱۰۰% اما حسرت نبود بازیکن سرعتی در برگشت ها و لو رفتن توپ توسط مارسلو و فابیو کاملا مشهود بود و در آخرین دقایق لام وظیفه کاپیتانی خود را به خوبی انجام داد و گومز سبب این شد که رال چوب از دست رفتن قهرمانی ۹۸ در نیوکمپ را بخورد و با شکست به رختکن برگردد.مهم ترین نکته گل زده در خانه حریف بود،هر چند بال های قوی مونیخ و ضعف آنها در عمق دفاع در نبود ون بویتن،باید بیش از پیش در برنابئو مورد توجه قرار بگیرد اما با وجود استاد مراحل حذفی چمپیونز جایی برای نگرانی نیست و با اندکی صبر،روسیاهی برای سپید پوشانی میماند که در این مقطع از فصل آبی و اناری تر از خود کاتالان شده اند.