میخوام یه مقاله بنویسم اما نمیدونم باید شروع کنم یا نه از چی بگم نمیدونم واقعا نمیدونم از زمانی که فوتبال میدیدم همچین غمی ندیدم با هزار شور وشوق بعد از الکلاسیکو هممون فکر کردیم فینالیم هممون فکر کردیم قهرمانیم هممون....
بغضم نمیزاره حرف بزنم داشتم میگفتم با هزار شور و شوق از صبح تا شب نگاهمان به ساعت بود به عقربه های ساعت زل زده بودیم خیلی هامان سیگار کشیدیم خیلی ها امیدوار برخی نا امید برخی گیج و منگ برخی استرس برخی اظطراب و و و و بالاخره انتظارمان داشت به سر میرسید مرجع خبری رئال مادرید ترکیب را اعلام کرد مرجعی که روشن کردن کامپیوتر ها به خاطر اوست ومدیری که تمام تلاشش را برای مادریدیسمو ها میکند مدیری که عاشق رئال است...
دیگر نزدیک است لحظه ی موعود نزدیک است رویای ما نزدیک است بازیکنان را درون رختکن میبینیم سرود hala madridسروده میشود مو به تنمان سیخ میشود بازیکنان را میبینیم تشویقشان میکنیم برایشان دست میزنیم حالا سرود چمپیونز لیگ درورزشگاه نواخته میشود باز هم مو به تنمان سیخ میشود بازیکنان با یک دیگر دست میدهند چهره ی جدی خوزه را میبینیم بازیکنان عکس میگیرند چهره ی همیشه جدی خوزه را میبینیم هواداران پرشور داور به ساعتش نگاه میکند نفس به سختی بالا میاید داور در سوت خود میدمد بسم الاه میگوییم وتماشا میکنیم با خود میگویم هیجان بازی نمیگزارد بشینم پس ایستاده تماشاکنم چیزی از بازی نمیگذرد که پنالتی میشود
همه ی ما بلند میشویم هیجان زده میشویم خوشحال میشم سر از پا نمیشناسیم و کریس پنالتی را گل میزند فریاد هایمان گوش اسمان را کرمیکند اسمان از ما شاکی میشود وادامه بازی دوباره چیزی نمیگذرد اوزیل تیز هوش رونالدو را میبیند و رونالدو دربازه را وگل گل رونالدو دومین گل را هم او میزند دیگر مثل دیوانه ها شده ایم خود را در فینال میبینیم چلسی را پیش روی خود جام را در دستان ایکر توپ طلا را در دستان کریس و در درون خود رویا پردازی میکنیم
ادامه بازی چندی نمیگذرد پنالتی اینبار برای بایرن روبن را پشت توپ میبینیم امیدوار میشویم شاید دوباره خاطره ی بورسیا زنده شود روبن میزند کاسیاس میپرد دستش هم به توپ میخورد ولی گل میشود همه چیز برابر میشود دوباره استرس تمام وجودمان را در بر میگیرد واین نیمه با تمام اتفاقاتش تمام میشود نیمه دوم امیدواران وناامیدان چشم به تلویزیون دوختند داور باز هم سوت میزند وبار دیگر بسم الاه میگوییم بازی بی روح رئال برای ما هم روح نمیگذارد حقا حق است خستن کوفتن رمقی ندارند بایرن حمله میکند ولی این راموس په په وکاسیاس اند که تیم را نجات میدهند رئال حمله میکند با اشتباه مهاجمین خسته یکی پس از دیگری از دست میرود اواخر بازی هنوز ایستاده تماشا میکنم رونالدو و دستان نویر سوت به صدا در میاید ورونالدو از شدت خستگی دراز میکشد میخواهد بخوابد ولی... نیمه اول وقت های اضافه شروع میشود بازی بی روح رئال دوباره اغاز میشود فایده ای ندارد
این نیمه هم همان است که قبلی بود واین نیمه هم سوت به صدا در میاید و دو دقیقه استراحت...بازیکنان را میبینیم اب مینوشند نگران اند و نیمه بعدی 15 دقیقه نهایی بازی رئال کمی جان میگیرد حمله میکند بازی خوب رئال ادامه دارد دقایق پایانی تیم ها چشم به ضربات پنالتی دوختند موقیعت برای رئال قلبمان میتپد گرانرووووووووو نویر پیراهن او را میکشد ولی داور دستش را به طرف دربازه نمیکشد سوت پایان بازی دیگر اخرش است
بله اخرش است تا دقایقی دیگر رویا هایمان معلوم میشود قلب هایمان از شدت هیجان در هر دقیقه2012 عدد می تپد چشم هایمان از شدت نگرانی قرمز است دستهایمان روبه اسمان دل هایمان در برنابئو حلقه ی اتحاد رئالی ها اشک را در چشمانم جاری میکند الابا پشت توپ ضربه را میزند وگل وحالا رونالدو مرد پنالتی ها رکورد دار پنالتی یا به قول بدخواهان پنالدو ضربه را میزند نویر میگیرد قلبهایمان می ایستد اما امیدوار به کاسیاس میشویم چشمهایم از شدت قرمزی بازیکن حریف را نمیشناسد ضزبه را میزند وباز هم گل کاکا پشت توپ میایستد بازی بدش را دیدم فهمیدم گل نمیکند اما همچنان امیدوار ضربه میزند ونویر باز هم میگیرد همگی ایست قلبی پیدا میکنیم قلبمان نمی تپد به خدا نمی تپد کروس پشت توپ ضربه میزند و ایکر است که ناجی تیم میشود ومیگیرد کمی شاد میشویم حالا الونسو پشت توپ مرد خسته ای که در پنالتی خراب کردن مهارت دارد ضربه میزند وگل خوشحال تر میشویم مورینیهو نشسته است گریم میگیرد لام ضربه میزند وکاسیاسسس میگیرد
فریاد هایم گوش فلک را کر میکند طوری نام کاسیاس را صدا میکردم که تا ناکجا اباد صدای ان میرفت فریاد میزدم بر سر خودم که اشکاتو پاک کن دیوانه دوباره ضربان قلب هایمان به2012 عدد در ثانیه میرسد راموس پشت توپ در حالی که انتظار هیگوئین را داشتیم راموس پشت توپ واسمان را هدف میگیرد دیگر شکست حتمی میشودهیگوئین سجده میکند اشکهایم مانند ابشار سرازیر میشود اشنایدر پشت توپ و امیدمان به جواهرمان ایکر است ولی گل میشود بایرن در فینال خانگی رئال در بهت وحیرت ارزو هایمان نقش بر اب میشودعقده فینال10ساله میشود دیگر واقعا قلب هایمان ایستاده است گریه میکنم زار میزنم به درودیوار مشت ولگد وکله و...میزنم بازیکنان دست میزنند دیگر ایستاده نیستم دراز کشیدمو دست هایم بروی صورتم زار میزنم گریم بند نمیاید داخل سایت میایم بچه ها با معرفت اند رئالی بودنشان را حفظ کردند برخی بی ملاحظه به راموس وکاکا توهین میکنند راموسی که در طول بازی نگذاشت گومز نفس بکشد یا کاکایی که از شدت ناراحتی تا صبح گریه میکند
هنوز باورم نمیشود گریه دست بردارم نیست ساعت چهار صبح وهنوز در سایتم همان مرجع خبری رئال مادرید خبر میرسد که خوزه میگوید میمانم با کمال میل میمانم خوزه بدون چمپیونز از رئال نمیرود خوزه ناراحت است وانتقامجو هنوز هم باورم نمیشود حذف شدیم؟ اری شدیم دیگر تمام است ولی هنوز هم رئالیم هنوزم که هنوزه زنده باد رئال مادرید عشق همیشگی. تمام زندگی .حسرت همیشگی