هرگز نمی توان در استعدادها و توانایی های بنزما تردیدی داشت . بازیکنی که حرکات پا به توپ خوبی دارد و ظرافتش در ضربه زدن به توپ ، ستودنی است . اما مسئله این جاست که او در پست غیرتخصصی چه در رئال و چه در تیم ملی فرانسه بازی می کند چرا که با توجه به مشخصه های بازیش ، او را بیشتر می توان یک هافبک کناری درنده دانست تا یک مهاجم نوک .
کریم یک بال راست بسیار خوب برای رئال مادرید می تواند باشد . بال راستی که با توجه به این که سبک بازیش متفاوت با دی ماریاست ، بسته به نوع و شیوه بازی می تواند بسته به سبک بازی حریف ، جایش را با رشته فرنگی (ال فیدئو) تغییر دهد . بازیکنی است که از جناحین ، حرکات مورب خوبی به سمت دروازه دارد ، مدافع مقابلش را به خوبی جا می گذارد و تقریبا اگر موقعیت هشتاد درصد گلزنی هم داشته باشد ، از شوت زدن در اغلب موارد امتناع می کند و به بازیکنی پاس می دهد که شانسش شاید بیشتر باشد (و شاید هم نباشد !)

شم گلزنی
در فرهنگ فوتبال ، مهاجم کسی است که گل بزند ، حتی اگر هیچ استعداد دیگری نداشته باشد . کسی مثل پیپو اینزاگی یا در همین فوتبال خودمان ایمون زاید که اخیرا چهره شده ، این دست بازیکن ها در فوتبال دنیا کمیاب هستند . بازیکنانی که از کمترین موقعیت هایی که دارند ، گل بسازند حتی اگر قواعد دیگر فوتبال حرفه ای نظیر سرعت یا تکنیک را هم نداشته باشند . اما حقیقتا بنزما در کنار همه استعدادهایش ، شم گلزنی پایینی دارد .
همان گربه ناز مورینیو ، به همان اندازه که با تحرکش در هر بازی موقعیت سازی می کند ، موقعیت خراب می کند . مثلا شاید در زمان حضور هیگواین و نبود کریم ، رئال صاحب سه موقعیت شود و به دو گل برسد ، اما در زمان حضور کریم ، رئال به ده موقعیت می رسد اما به یک گل دست پیدا می کند و این همان نقص بازی کریم است . همان جایی که می توان گفت استفاده از او در پست مهاجم نوک ، تنها برای شاد کردن دل فلورنتینوست .
کریم به جز سر طاس و برخی دریبل های جادویی ، شباهتی به رونالدو نازاریو ندارد . بازیکنی که فلورنتینو به عشق پیدا کردن همزادش ، به خانه بنزما رفت . رونالدو نازاریو از کمترین موقعیت هایی که داشت ، گل می ساخت . حتی زمانی که باسکول هم نمی توانست وزنش را تحمل کند ، هم به سبک خاص خودش گل می زد . اما اگر امتیازاتی که مقابل ویارئال ، والنسیا و مالاگا از دست رفت را نگاه کنیم ، جدا از دو اشتباه بد ایکر مقدس در ال مادریگال یا در مقابل تیم پلگرینی در توپگیری ، به مشکل بزرگ بنزما در زمینه تمام کنندگی بر می خوریم .
درست است که کریم نسبت به سه سال پیش ، خیلی گلزن تر شده اما در ابتدا آن قدر شم گلزنیش پائین بود که این پیشرفت لاک پشتی را نتوان مورد توجه قرار داد . زدن نزدیک به سی گل برای مهاجمی که در اغلب بازیهای مهم و غیرمهم فصل شرکت داشته ، آن قدر ها هم آمار بزرگی نیست . چه بسا که هیگواین در سومین سال حضورش در رئال ، بالاتر از رائول ، روبینیو و .... تبیدل به بهترین گلزن فصل رئال شد . آن هم در حالی که در خیلی از بازیهایش در پست بال راست بازی می کرد . اما آن قدر در همان پست گل زد تا شوستر یا خوانده راموس ، چاره ای نداشته باشند جز این که او را مهاجم بدانند .
اما حقیقت این است که بنزما با این که حتی در پست مهاجم نوک هم بازی می کند ، آن قدر گلزن نیست که باید باشد . مشخصا او یک بال راست هنرمند است . یکی مثل دی ماریا که هر از چند گاهی گلهای زیبا می زند . گلش به اوساسونا ، اثری تاریخی است اما مگر نه آن که دی ماریا هم گلهای تماشایی می زند ؟
دی ماریا اگر موقعیت خراب نکند ، کسی زیاد ناراحت نمی شود چرا که توقعی از او برای گلزنی نمی رود چرا که برچسب " مهاجم " رویش نیست اما نمی توان پذیرفت که یک مهاجم ، این همه موقعیت در طول فصل خراب کند .
در مجموع در بازیهایی که بنزما به تنهایی (و بی حضور هیگواین) در ترکیب اصلی قرار می گیرد ، این طور به نظر می رسد که رئال مادرید بدون مهاجم بازی می کند یا شاید بتوان رونالدو را مهاجم اصلی دانست و کریم را به عنوان مهاجم کاذب ، پشت سرش . البته این هم روش بدی نیست . بی تردید مقابل بارسایی که خودش بی مهاجم نوک تخصصی بازی می کند (به خصوص در این فصل و بدون ویا) این گونه بازی کردن نمی تواند ناراحت کننده باشد .

راه حل
شاید راهکار مشکلی به نظر برسد اما اگر مربی بخواهد اسان است . کمتر کسی فکر می کرد که راموسی که در پست دفاع راست به قهرمانی یورو و جام جهانی رسیده ، یک شبه تبدیل به یکی از بهترین دفاع وسط های اروپا شود . پس تغییر پست کریم ، چندان هم اتفاق عجیبی نمی تواند باشد . با توجه به رفتن احتمالی کاکا ، رئال در سه پست پشت مهاجم ، دچار کمبود بازیکن می شود . به جز دی ماریا ، اوزیل و کریستیانو ، فقط کایخون برای این پست ها ، وجود دارد . پس بد نیست که به استفاده از بنزما در این پست و حتی خرید یک مهاجم دیگر برای رقابت با هیگوائین ، فکر کرد . مهاجمی نظیر آدبایور که ظرفیت نیمکت نشینی را داشته باشد . 
تاریخ هم نشان می دهد که هر زمان که هیگوائین و بنزما در این فصل در کنار هم فیکس شدند ، بهترین بازیهای فصل تیم را دیده ایم . البته از این بازیها باید بازی رفت کوپا را حذف کرد چرا که مورینیو با کنار گذاشتن اوزیل و کاکا از آن بازی ، یکی از افتضاحات عجیب دوران مربیگریش را رقم زد چرا که تیم صاحب سه مهاجم بود اما برای بازیسازی ، باید به په په و لاس ، امید بسته می شد که این خودش خیلی حرف است !