اولين بازی رسمی با لباس جديد به مزاج طرفداران خوش نيامد.شايد هم قدم مدال آور المپيک نيفتاد.سال قبل هم وقتی نازاريو برای خداحافظی آمد باز هم باختيم.انگار سانتياگو زياد مهمان دوست ندارد.بعد از آن پيش فصل اين نتيجه قابل پيش بينی نبود.اما اگر بخواهیم منصف باشيم این مساوی 3 عامل داشت که کمی روی آنها بحث میکنیم

1-ترکیب اشتباه و اشتباهات مربی مورینیو مربی بزرگی است قبول اما انسان است و واجب الخطا.مهمترین عامل مساوی باوالنسيا استفاده از ترکيب غیر معمول بود.استفاده از لاسانا مقابل والنسیا آماده زياد کار درستی نبود.اگر می خواست به کسی فرصت خود نمایی دهد کاکا بهتر بود.همین لاسانا یک تعویض را سوزاند.بگذريم.آيا ديده ايد کریس تا بحال تعويض شود؟من که نه.
چه ميشد کريس هم تعویض می شد؟ واقعا بی تعصب بگوییم هیگی به جز گل و یک پاس چه کرد.حالا اگر یک تعویض با لاس نمی سوخت می شد کاکا و کریم را با هم بازی داد.بازی نکردن خدیرا که در یورو برای خودش نامی دست و پا کرده بود هم تعجب برانگیز بود.در چنین بازی هايی جای خالی مارسلو هم احساس میشود که یک تنه به دفاع حریف بزند و گلی بیاورد.

2-عدم آمادگی اگر بازی را تماشا کرده باشید عدم آمادگی جسمانی و عدم هماهنگی تیم را در می یابيد.کریس و دی ماريا از نظر ذهنی آشفته ودند.همین ناآمادگی کار دستمان داد.از دفاع هم که چه بگویم سه نفر با هم برخورد می کنند تا پای سند گل خوناس امضا شود

3-بخت و اقبال چیزی که رئال تا به حال نداشته و نخواهد داشت.در عوض یک حمله والنسیا منجر به گل شد.در اکثر بازیها رقبای رئال از این فاکتور اشباعند.چه می توان کرد؟هیچ راستش وسط بازی دیروز دلم برای کسی تنگ شد که قبلا ها تفاوت ایجاد میکرد.معجزه میکرد.بله رائول.کاش با ما بود اما حیف که نيست.کاش بود و نشان می داد گلزن یعنی چه.
پایان شب آبی اناری سفید است.هنوز بازی اول بود و هنوز کیسه اميدمان پر است.پس پیش به سوی سوپر کاپ.