قلم قرمز روی نام مزدور
نمی توانم بعضی چیزها را بفهمم . یکیش همین احتمال ماندن لاس . ماشاء الله
رو که نیست ، سنگ پاست . بازیکنی که با حماقت تمام در همان پنج دقیقه اولیه
یک بازی کارت می گیرد و در همان بیست دقیقه آغازین تا آستانه اخراج می رود
تا مربی ناچار شود تعویضش کند و تازه قهر هم می کند تا دو ماه کنار
گذاشته شود ، با پر رویی تمام این روزها در تمرینات حاضر می شود و انگار نه
انگار !
بعضی بازیکن ها استعدادهایی خدادادی دارند اما به حدی قدرش را نمی دانند که فوتبالشان تمام می شود و آن استعداد خدادادی هم بلا استفاده می ماند . مثلا گوتی خودمان . بازیکنی که پاسهایی می دهد که شاید حتی زیدان کبیر هم در انجامش عاجز باشد ، بازیکنی که هوش و نبوغ سرشارش را می توان مثال زد ، اما حالا وضعش به جایی رسیده که باشگاه های درپیت نظیر وستهام برایش ناز می کنند و از او تست می خواهند !
دلیلش هم روشن است . این بازیکنان آن قدر تنبل هستند که زورشان می آید کمی به خود فشار بیاورند و اتفاقا یکی از ویژگی های این بازیکنان با استعداد ، "لجاجت " و "بدخلقی " است . فقط خودشان را آدم می شمارند و حرف توی مخشان نمی رود .
لاس هم همین طور است . سبک بازی ویژه و تکی دارد . در برخی زمان ها نشان داده که به مراتب تکامل یافته تر از " ماکله له " است . در عین آن که می تواند بی خطا حریف را منگ سازد ، این قدرت را دارد که با پاسهای دقیقش بازیسازی کند . اما حیف که بعضی اوقات اصلا حال ندارد که بازی کند چرا که قدر خودش را نمی داند .
اگر نگاهی به کارنامه لاس در برنابئو داشته باشیم ، در می یابیم که او هیچ کاری از خود بروز نداده است . کارنامه ای تقریبا به سپیدی دندان هایش . در سال اولش در یکی دو بازی اول ، به سان یک تراکتور ظاهر شد . اما در بازیهای کلیدی نظیر آنفیلد و مقابل بارسا در برنابئو ، با اشتباهات احمقانه و بچگانه اش ، پاشنه آشیل رئال مادرید بود.
در سال دومش با پلگرینی نشان داد که تقریبا با ژابی ناسازگار است و نه تنها خودش نمی تواند در کنار وی آماده باشد بلکه بازی ستاره سن سباستینی را هم خراب می کند . جالب آن که با مربی شیلیایی آرام هم ساز ناسازگاری را کوک کرد و پس از آن که در برخی بازیها نیمکت نشین یا سکونشین شد ، تصمیم به قهر گرفت که پلگرینی قضیه را زیر سبیلی (البته خودش سیبیلش را می تراشید ، شاید از دل بوسکه قرض گرفته باشد !) رد کرد .
مورینیو اما اعتقاد ویژه ای به او داشت . مربی پرتغالی با وجود خرید خدیرا ، همچنان به بازیکنی نظیر لاس نیاز داشت . با این که بازیکن فرانسوی در سال اول مورینیو ، تقریبا هم اندازه خدیرا از نظر دقایق بازی کرد ، اما قدر محبت را ندانست و در تابستان گذشته ، با اراده خودش خواستار رفتن شد .
در این میان یک نکته بامزه رخ داد که نشانه بارز خودخواهی لاسانا دیاراست . رئال و تاتنهام برای انتقالش با قیمت 11.5 میلیون یورو در سال گذشته به توافق رسیدند . همه فکر می کردند همه چیز تمام شده اما ... لاس به خاطر مسائل مالی نرفت ! بله ، جالب است . علت اصلی یاغی گری لاس به قول خودش ، پیوستن شاهین به رئال بود و این که قرار نیست فرصتی پیدا کند . اما او زندگی فوتبالی خود را فدای پول کرد .
در حالی که می توانست در باشگاهی نظیر تاتنهام فرصت بازی بیشتری پیدا کند و چه بسا با سرازیر شدن پیشنهادات بهتر ، دستمزدش را افزایش دهد اما حاضر شد که یک سال تقریبا سفید را در رئال داشته باشد و یورو را به سادگی از دست بدهد اما چندرغاز بیشتری که قرار بود در رئال بگیرد را به جیب بزند .
بالاخره لاس ماند . عجیب بود که مربی منظم و اهل حساب و کتابی نظیر مورینیو این گونه شیفته یک بازیکن شده بود که حاضر شد چنین خفتی را بپذیرد و این گونه طغیانی را به سادگی زیر سبیلی (شرمنده ویسنته جان ، دوباره مزاحم شدیم ، دو دقیقه آمده بودیم خودتان را ببینیم !) رد کند . واقعا شگفت که لاسی که در هیچ کدام از اردوهای پیش فصل نبود ، از نظر مورینیو بالاتر از امثال گرانرو قرار گرفت و در همان بازیهای اول فصل فیکس شد و اتفاقا یک سوتی مهلک مقابل رایو داشت .
اما لاس ، بی وجدان تر از این حرفها بود . نمک مورینیو را خورد و نمکدانش را شکست . در ال مادریگال و پس از تعویض شدنش در نیم ساعت اولیه ، بلافاصله روی سگی خود را نشان داد تا مربی پرتغالی در مقطع کلیدی فصل ، روی اسمش قلم قرمز بکشد . در حالی که در سه بازی حساس مقابل بایرن و بارسا در هفت روز ، لاس می توانست به عنوان یک بازیکن انرژیک و خستگی ناپذیر ، عصای دست مورینیو باشد اما مربی پرتغالی چاره ای نداشت جز این که کاملا بی خیالش شود .
حالا در تابستان 2012 ، لاس باز هم می خواهد بماند . واقعا چرا ؟ جز این که می خواهد یک سال باقیمانده از قراردادش تمام شود و سال بعد یک قرارداد مالی عالی با هر باشگاهی که دلش می خواهد ببندد ؟ آیا او یک بازیکن خودخواه نیست که منافع باشگاه برایش کوچکترین ارزشی ندارد ؟!
در حالی که بازیکنانی نظیر گرانرو و کایخون در حالی که دستمزدشان نصف لاس هم نیست ، همیشه در خدمت تیم هستند چرا باید به بازیکنی اعتماد شود که منافع تیمی برایش پشیزی ارزش ندارد و فقط خودش مهم است ؟ اصلا کسی که حاضر شده حضور در تیم ملی کشورش و یورو را فدای پول کند ، را می توان فوتبالیست دانست یا او چیزی بالاتر از یک مزدور (کسی که برای انجام کاری پول می گیرد ، فرقی ندارد که آن کار چه باشد ، فقط به پولش اهمیت می دهد) نیست ؟! مگر او در این سه سال و نیم چه گلی بر سر رئال زده که حالا بخواهد بزند ؟
این جا رئال مادرید است . برنابئو استادیومی است که "غیرت " را ارج می نهد . همان گونه که اسطوره ای نظیر کریستیانو هم تا غیرت نشان نداد ، نتوانست محبوبیت کسب کند . پس پول پرست ها هیچ حقی ندارند که در آن گام بردارند . زودتر برو آقای لاس ، زود تر ...
بعضی بازیکن ها استعدادهایی خدادادی دارند اما به حدی قدرش را نمی دانند که فوتبالشان تمام می شود و آن استعداد خدادادی هم بلا استفاده می ماند . مثلا گوتی خودمان . بازیکنی که پاسهایی می دهد که شاید حتی زیدان کبیر هم در انجامش عاجز باشد ، بازیکنی که هوش و نبوغ سرشارش را می توان مثال زد ، اما حالا وضعش به جایی رسیده که باشگاه های درپیت نظیر وستهام برایش ناز می کنند و از او تست می خواهند !
دلیلش هم روشن است . این بازیکنان آن قدر تنبل هستند که زورشان می آید کمی به خود فشار بیاورند و اتفاقا یکی از ویژگی های این بازیکنان با استعداد ، "لجاجت " و "بدخلقی " است . فقط خودشان را آدم می شمارند و حرف توی مخشان نمی رود .
لاس هم همین طور است . سبک بازی ویژه و تکی دارد . در برخی زمان ها نشان داده که به مراتب تکامل یافته تر از " ماکله له " است . در عین آن که می تواند بی خطا حریف را منگ سازد ، این قدرت را دارد که با پاسهای دقیقش بازیسازی کند . اما حیف که بعضی اوقات اصلا حال ندارد که بازی کند چرا که قدر خودش را نمی داند .
اگر نگاهی به کارنامه لاس در برنابئو داشته باشیم ، در می یابیم که او هیچ کاری از خود بروز نداده است . کارنامه ای تقریبا به سپیدی دندان هایش . در سال اولش در یکی دو بازی اول ، به سان یک تراکتور ظاهر شد . اما در بازیهای کلیدی نظیر آنفیلد و مقابل بارسا در برنابئو ، با اشتباهات احمقانه و بچگانه اش ، پاشنه آشیل رئال مادرید بود.
در سال دومش با پلگرینی نشان داد که تقریبا با ژابی ناسازگار است و نه تنها خودش نمی تواند در کنار وی آماده باشد بلکه بازی ستاره سن سباستینی را هم خراب می کند . جالب آن که با مربی شیلیایی آرام هم ساز ناسازگاری را کوک کرد و پس از آن که در برخی بازیها نیمکت نشین یا سکونشین شد ، تصمیم به قهر گرفت که پلگرینی قضیه را زیر سبیلی (البته خودش سیبیلش را می تراشید ، شاید از دل بوسکه قرض گرفته باشد !) رد کرد .
مورینیو اما اعتقاد ویژه ای به او داشت . مربی پرتغالی با وجود خرید خدیرا ، همچنان به بازیکنی نظیر لاس نیاز داشت . با این که بازیکن فرانسوی در سال اول مورینیو ، تقریبا هم اندازه خدیرا از نظر دقایق بازی کرد ، اما قدر محبت را ندانست و در تابستان گذشته ، با اراده خودش خواستار رفتن شد .
در این میان یک نکته بامزه رخ داد که نشانه بارز خودخواهی لاسانا دیاراست . رئال و تاتنهام برای انتقالش با قیمت 11.5 میلیون یورو در سال گذشته به توافق رسیدند . همه فکر می کردند همه چیز تمام شده اما ... لاس به خاطر مسائل مالی نرفت ! بله ، جالب است . علت اصلی یاغی گری لاس به قول خودش ، پیوستن شاهین به رئال بود و این که قرار نیست فرصتی پیدا کند . اما او زندگی فوتبالی خود را فدای پول کرد .
در حالی که می توانست در باشگاهی نظیر تاتنهام فرصت بازی بیشتری پیدا کند و چه بسا با سرازیر شدن پیشنهادات بهتر ، دستمزدش را افزایش دهد اما حاضر شد که یک سال تقریبا سفید را در رئال داشته باشد و یورو را به سادگی از دست بدهد اما چندرغاز بیشتری که قرار بود در رئال بگیرد را به جیب بزند .
بالاخره لاس ماند . عجیب بود که مربی منظم و اهل حساب و کتابی نظیر مورینیو این گونه شیفته یک بازیکن شده بود که حاضر شد چنین خفتی را بپذیرد و این گونه طغیانی را به سادگی زیر سبیلی (شرمنده ویسنته جان ، دوباره مزاحم شدیم ، دو دقیقه آمده بودیم خودتان را ببینیم !) رد کند . واقعا شگفت که لاسی که در هیچ کدام از اردوهای پیش فصل نبود ، از نظر مورینیو بالاتر از امثال گرانرو قرار گرفت و در همان بازیهای اول فصل فیکس شد و اتفاقا یک سوتی مهلک مقابل رایو داشت .
اما لاس ، بی وجدان تر از این حرفها بود . نمک مورینیو را خورد و نمکدانش را شکست . در ال مادریگال و پس از تعویض شدنش در نیم ساعت اولیه ، بلافاصله روی سگی خود را نشان داد تا مربی پرتغالی در مقطع کلیدی فصل ، روی اسمش قلم قرمز بکشد . در حالی که در سه بازی حساس مقابل بایرن و بارسا در هفت روز ، لاس می توانست به عنوان یک بازیکن انرژیک و خستگی ناپذیر ، عصای دست مورینیو باشد اما مربی پرتغالی چاره ای نداشت جز این که کاملا بی خیالش شود .
حالا در تابستان 2012 ، لاس باز هم می خواهد بماند . واقعا چرا ؟ جز این که می خواهد یک سال باقیمانده از قراردادش تمام شود و سال بعد یک قرارداد مالی عالی با هر باشگاهی که دلش می خواهد ببندد ؟ آیا او یک بازیکن خودخواه نیست که منافع باشگاه برایش کوچکترین ارزشی ندارد ؟!
در حالی که بازیکنانی نظیر گرانرو و کایخون در حالی که دستمزدشان نصف لاس هم نیست ، همیشه در خدمت تیم هستند چرا باید به بازیکنی اعتماد شود که منافع تیمی برایش پشیزی ارزش ندارد و فقط خودش مهم است ؟ اصلا کسی که حاضر شده حضور در تیم ملی کشورش و یورو را فدای پول کند ، را می توان فوتبالیست دانست یا او چیزی بالاتر از یک مزدور (کسی که برای انجام کاری پول می گیرد ، فرقی ندارد که آن کار چه باشد ، فقط به پولش اهمیت می دهد) نیست ؟! مگر او در این سه سال و نیم چه گلی بر سر رئال زده که حالا بخواهد بزند ؟
این جا رئال مادرید است . برنابئو استادیومی است که "غیرت " را ارج می نهد . همان گونه که اسطوره ای نظیر کریستیانو هم تا غیرت نشان نداد ، نتوانست محبوبیت کسب کند . پس پول پرست ها هیچ حقی ندارند که در آن گام بردارند . زودتر برو آقای لاس ، زود تر ...
+ نوشته شده در یکشنبه یکم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 6:10 PM توسط cr7
|
من علی هستم . با جدیدترین اخبار رئال و کریس رونالدو با ما همراه باشید . لطفا انتقادات و پیشنهاد ها و قالب های زیباتون مرتبط با کریستیانو و مطلب و عکس و ... خود را به این آدرس ایمیل : cr7cronaldo@sabamail.com یا cr7cronaldo77@gmail.com یا cr7cronaldo7@yahoo.com بفرستید یا در قسمت نظرات به طور خصوصی بنویسید و حرف آخر : اگر مي خواهيد تبادل لينك كنيد من را با اسم "ثانيه به ثانيه با رئال مادريد" لينك كنيد و بگيد با چه اسمي لينكتون كنم