مشکل اصلی رئال مادرید در سال های حضور مردی به نام پرس در راس کادر مدیریتی باشگاه شروع شد.باشگاه رئال مادرید که در آن سال ها یکی از بهترین آکادمی های دنیا را داشت و به واقع تمام تیم ستاره نبودند کل تیم رو ی 2 تا 3 ستاره می چرخید و فضای تیم فضایی اسپانیایی و بسیار صمیمی بود.سال 2000مردی افسانه ای با جیب پر پول به داد رئال مادریدی آمد که غرق در بدهی بود(مثل بارسلونای حال)او با فروختن مقداری از زمین های رئال مادرید به شهرداری مادرید تمامی بدهی های باشگاه را پرداخت کرد و با تفکری جدید وارد باشگاه شد.

کهکشانی ها
من در این جا اجازه می طلبم این تفکر را تفکری نابود گرایانه بنامم.
پرس =نابودگر 1
او با خرید ستاره آن سال های دنیای فوتبال یعنی فیگو شوک بسیار قوی را به جهان فوتبال وارد کرد.مخصوصا کاتالان هایی که به عشق فیگو نام پسران خود را هم فیگو می گذاشتند..بعد از فیگو نوبت به زیدان بود که شوک اقتصادی و نامتعارفی را به دنیای فوتبال وارد کرد.
در آن زمان تمامی و شاید بیشترین طرفداران رئال خوشحال و سرمست از این همه خرید بودند و تیم خود را بهترین تیم دنیا می دانستند و خوب همین طور هم بود تیم او با مربیگری مردی ساکت و متفکر به نام دل بوسکه جام ها را یکی پس از دیگری درو کرد و قهرمان اروپا و لالیگا شد.در آن زمان همه از رئال به عنوان تیم دست نیافتنی یاد می کردند که آیندهای درخشان دارد ولی شاید در آن زمان محدود كساني بودند که این روز های رئال رو پیش بینی می کردند.
رئال در سال 2000 و 2002 با دلبوسکه قهرمان اروپا شد.و در سال 2003 فقط قهرمان لالیگا که می شد دلیل این را کم شدن علاقه ی تیم به قهرمانی دانست.اما........روز بعد از جشن قهرمانی خبر تیتر تمامی روزنامه های جهان شد:

!!!!!!دل بوسکه اخراج شد!!!!!!

و کلید بد بختی های رئال در آن زمان به دست مربیان نا لایق و ناكار آمد افتاد تا پرس بعد از دیدن فاجعه و به ته كشيدن پول هایش کنار رفت و کالدرون به جای او بر مسند قدرت نشست.کالدرون هم که علاقه ی بسیار زیادی به هلندی ها داشت تیم داچشم بسته پر از هلندی های خوب و بد کرد و به دست شوستر سپرد
.......سال 2009
دوباره سروکله ی مردی با خاطراتی تکرار نشدنی پیدا شد مردی که با دیدنش همه یاد تیم دل بوسکه می افتادند تیمی بدون رقیب.
رئال در سال های مدیریت کالدرون زیر سایه ی بارسا قرار داشت و رقیب دیرینه با تیمی بسیار خوب با درو کردن رئال و جام ها چوماقی شده بود بر سر مادریدی ها.
پرس با رونالدو و کاکا و آلونسو آمد و پروژه ی کهکشانی های 2 را کلید زد به امید قهرمانی پرس تنها مشکلی که داشت مربی بود او خود می دانست که ستاره های تیم مربی به مانند ماه می خواهند.اما مربی مورد نظر در شبکه موجود نبود.
.تا سکان هدایت تیم به دست مردی ساکت و آرام و خصوصیات دل بوسکه به نام پیگرینی افتاد که در واقع مترسکی بود برای یک سال.نه خرد و نه فروش ربطی به مربی نداست همه و همه به دستان والدانو بود که همه کاره تیم بود او با آوردن پدیده فرانسه به نام بنزما تیم را بست تحویل پیگرینی داد.
پیگیرینی نتوانست تیم را به جامی برساند و با شکست های عجیب خود مقابل میلان در سانتیاگو و آلكوركون گم نام و لیون در وسط فصل بار خود را بست تا در آخر فصل جای خود را به مردی محبوب نزد مادریدی ها یعنی خوزه مورینیو بدهد او آمده بود تا بارسا را به زیر بکشد.....

ادامه دارد....