{لازم به ذکر است که این نوجوان فوتبال دوست بعد از بازی استقلال و داماش در روز دوشنبه به دلیل ناراحتی قلبی و نبود اورژانس به دیار باقی شتافت . من هم به نوبه ی خودم از خدا برای این خانواده این نوجوان طلب صبر می کنم . }

نام کاربر : رسول

برای ابراهیم تهامی

«خیلی دلگیر نشو مرد! بیشتر از این نشکن که شانه‌های شکسته تو خیلی سال است دیگر توان این حرف‌های اینها را ندارد. تو را چه به تلویزیون ابرام؟ تو که نه موهایت را کاشته بودی و مدل داده بودی نه ابروهایت را برداشته بودی...
ا
نمی‌دانستی؟ کسی به تو نگفته بود اینها خیلی سال است دیگر به امثال من و تو می‌خندند؟ اینها به همه چیز می‌خندند‌ به همه کس می‌خندند! اینها حتی به بدبختی‌های خودشان هم می‌خندند چه برسد به من و تو‌...
ابرام، کـوکا فکر کردی همه آدم‌ها همان بچه‌های با عشق تانکی دو آبادان هستند که بفهمند چه می‌گویی؟ اینجا خودت باشی می‌شکنندت! باید برای همه شان نقش بازی کنی... ابرام تو که بعد از جام جهانی نه مثل خیلی از اینها که تلویزیون نرفتی و مصاحبه بکنی یا در خانه‌تان به خاطر یک گل زدن به آمریکا آنطور آذین ببندند!
زمین‌هایت را خرج استقلال اهواز کردی یا نکردی ابرام؟ چرا اینها را نگفتی؟ چرا از آن پسر بچه فلج نگفتی که بغلش می‌کردی و فوتبال بازی می‌کردی که دلش شاد شود؟ دوربین نبود از تو عکس بگیرد، فیس بوک نبود که آپلود شود عکس‌هایت و گرنه الان کریمی و مجیدی بودی. ابرام تو که حتی توی شهرت یک خانه نداری و مجبوری توی شیراز زندگی کنی!
دلگیر نشو ابرام که اینها خیلی وقت است عادت کرده‌اند به خندیدن! جوک ساختن‌... اینها برای خودشان هم جک می‌سازند! اینها برای حسین فهمیده‌ها هم جوک ساختند... برای جهان‌آرا‌ها هم جوک ساختند! من و تو که هیچ! عمق فاجعه را ببین ابرام! برای این ناراحت شو مشکل اینها دریبل کردن‌های چهارده نفره تو نیست ابرام... دلگیر نشو! اینها به لهجه ما خندیدند! به سادگی ما خندیدند! به دل پاک تو خندیدند! که چقدر نجیبی‌...

اینجا خیلی وقت است دیگر مردم به سادگی‌ها و مردانگی‌ها می‌خندند! همین‌ها سال‌هاست دارند به لهجه صمد مرفاوی‌ها می‌خندند ... به لهجه پرویز مظلومی‌ها می‌خندند ... به لهجه ابراهیم‌های قاسمپور می‌خندند! اینها حتی به حرف زدن مادر مظلوم جهان آرا هم خندیدند چند سال پیش!


روحش شاد و یادش گرامی